شهید احمد مرزانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «rId4 کد شهید : 6223204 نام : احمد نام خانوادگی : مرزانی نام پدر : ابراهیم‌ تاریخ ت...» ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
rId4
+
 
  
 
کد شهید : 6223204  
 
کد شهید : 6223204  
سطر ۶۲: سطر ۶۲:
 
به خاطر دارم روزی که احمد می خواست به جبهه برود به او گفتم به محض اینکه رسیدی برای ما نامه بنویس که بعدا نامه اش همراه جنازه اش رسید . وقتی که از آموزش آمد یک جفت کفش نو خریده بود با دوستانش شب در حرم امام رضا (ع) خوابیده بودند . کفشهایش را زیر سرش گذاشته بود . صبح که از خواب بیدار شد دید که یک لنگ از کفشهایش نیست گفت من تعجب کردم که چرا در حرم یک جفت کفشم گم شد . گفتم شاید دوستانت با تو شوخی کرده اند گفت : اتفاقا ساکهای آنها را را هم با شرمندگی تمام گشتم اما پیدا نکردم . با خودم گفتم حتما شهید می شود که همین طور هم شد و به آرزویش رسید .
 
به خاطر دارم روزی که احمد می خواست به جبهه برود به او گفتم به محض اینکه رسیدی برای ما نامه بنویس که بعدا نامه اش همراه جنازه اش رسید . وقتی که از آموزش آمد یک جفت کفش نو خریده بود با دوستانش شب در حرم امام رضا (ع) خوابیده بودند . کفشهایش را زیر سرش گذاشته بود . صبح که از خواب بیدار شد دید که یک لنگ از کفشهایش نیست گفت من تعجب کردم که چرا در حرم یک جفت کفشم گم شد . گفتم شاید دوستانت با تو شوخی کرده اند گفت : اتفاقا ساکهای آنها را را هم با شرمندگی تمام گشتم اما پیدا نکردم . با خودم گفتم حتما شهید می شود که همین طور هم شد و به آرزویش رسید .
  
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 19117
+
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2019117 سایت یاران رضا]</ref>
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
==رده==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:احمد مرزانی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان  خراسان رضوی]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان نیشابور]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۰


کد شهید : 6223204

نام : احمد

نام خانوادگی : مرزانی

نام پدر : ابراهیم‌

تاریخ تولد :

محل تولد : نیشابور

تاریخ شهادت : 1362:12/06

مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : کشاورز یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار :

خاطرات

شجاعت و شهامت

موضوع : شجاعت و شهامت

راوی : ابراهیم مرزانی

متن کامل خاطره


یکی از همرزمان او تعریف می کرد که به قدری شجاعت داشت که از دشمن هیچ هراسی نداشت و تا دلتان بخواهد عراقی کشته بود . پسرم با یکی از دوستانش به نام احمد طالبی در قسمت پدافند مشغول دفاع بوده است که ناگهان رزمنده ها داد می زنند که چرا پدافند کار نمی کند در آن لحظه شهید شده بود . او تا آخرین لحظه مشغول تیراندازی بوده و از پشت پدافند بلند نشده بود تا به درجه رفیع شهادت رسید .

عشق به جهاد

موضوع : عشق به جهاد

راوی فاطمه مرزانی

متن کامل خاطره


وقتی کاظم برادر دیگرم در جبهه بود احمد از فرمانده اش می خواهد که اجازه دهد او داوطلبانه به خط مقدم جبهه برود . فرمانده اش می گوید : تو کوچک هستی ، بگذار برادر بزرگترت بیایید بعد شما ، ایشان خیلی اصرار کرده بود و عاقبت هم به عملیات نرفته بود . سید اصغر داماد خانواده هم آنجا بود . او می گفت : دیدم که احمد اشک می ریخت . فرمانده اش دلش را نشکست و پذیرفت . سید اصغر گفت : داخل چادر بودیم دیدم فرمانده در حالی که او را نگاه می کند گفت : آقا سید بیا و ببین ، معلوم است که احمد شهید می شود . من هم دیدم که احمد روی تختی نشسته و چادر روشن شده بود و در سیمایش نور شهادت موج می زند .

آخرین وداع با خانواده

موضوع : آخرين وداع با خانواده

راوی : فاطمه مرزانی

متن کامل خاطره


به خاطر دارم روزی که احمد می خواست به جبهه برود به او گفتم به محض اینکه رسیدی برای ما نامه بنویس که بعدا نامه اش همراه جنازه اش رسید . وقتی که از آموزش آمد یک جفت کفش نو خریده بود با دوستانش شب در حرم امام رضا (ع) خوابیده بودند . کفشهایش را زیر سرش گذاشته بود . صبح که از خواب بیدار شد دید که یک لنگ از کفشهایش نیست گفت من تعجب کردم که چرا در حرم یک جفت کفشم گم شد . گفتم شاید دوستانت با تو شوخی کرده اند گفت : اتفاقا ساکهای آنها را را هم با شرمندگی تمام گشتم اما پیدا نکردم . با خودم گفتم حتما شهید می شود که همین طور هم شد و به آرزویش رسید .

[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا

رده