شهید کرامت الله شریفی: تفاوت بین نسخهها
Jafarpor97 (بحث | مشارکتها) جز (Jafarpor97 صفحهٔ شهید کرامت اله شریفی را به شهید کرامت الله شریفی منتقل کرد) |
Ghanbari9706 (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
تاریخ تولد :1344/03/07�تاریخ شهادت : 1365/02/04 | تاریخ تولد :1344/03/07�تاریخ شهادت : 1365/02/04 | ||
محل شهادت : نامشخص�محل آرامگاه :فارس - آباده - اباده | محل شهادت : نامشخص�محل آرامگاه :فارس - آباده - اباده | ||
− | زندگینامه | + | |
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | |||
بسمه تعالی | بسمه تعالی | ||
شهید کرامت الله شریفی در شهرستان آباده در سال 1344 دیده به جهان گشود از همان کودکی با اخلاق خوبی که داشت مورد توجه خاص و عام بود به نماز اهمیت می داد و تا آن جا که امکان داشت اول وقت به جا می آورد. عاشق امام زمان (عج) بود و دشمن کافر. در جلسات مذهبی شرکت می کرد و با شرکت در این جلسات آگاهی های سیاسی و مذهبی خود را بالا برد و رفته رفته رشد کرد او که فهمیده بود تنها راه نجات مردم از تسلط آمریکا و اسرائیل آگاهی و پیروی از امام خمینی (ره) است همه همت خویش را در این راه به کار بست او شب ها اعلامیه های امام را در کوچه پس کوچه ها می برد و داخل خانه و مغازه ها می انداخت تا مردم با مطالعه آن بفهمند که دور و برشان چه می گذرد او با کسانی که سر و کار داشت صحبت می کرد و مسائل را برایشان توضیح می داد. کم کم کارش به جائی رسید که تعدادی از جوان های مبارز و مسلمان را جمع می کرد تا کارهای بزرگ تر و اساسی انجام دهند و وقتی از طرف ارتش به عنوان سرباز وارد منطقه شده بر اثر واژگون شدن خودرو بر سر پل ذهاب در تاریخ 1365/02/04 به شهادت رسید. | شهید کرامت الله شریفی در شهرستان آباده در سال 1344 دیده به جهان گشود از همان کودکی با اخلاق خوبی که داشت مورد توجه خاص و عام بود به نماز اهمیت می داد و تا آن جا که امکان داشت اول وقت به جا می آورد. عاشق امام زمان (عج) بود و دشمن کافر. در جلسات مذهبی شرکت می کرد و با شرکت در این جلسات آگاهی های سیاسی و مذهبی خود را بالا برد و رفته رفته رشد کرد او که فهمیده بود تنها راه نجات مردم از تسلط آمریکا و اسرائیل آگاهی و پیروی از امام خمینی (ره) است همه همت خویش را در این راه به کار بست او شب ها اعلامیه های امام را در کوچه پس کوچه ها می برد و داخل خانه و مغازه ها می انداخت تا مردم با مطالعه آن بفهمند که دور و برشان چه می گذرد او با کسانی که سر و کار داشت صحبت می کرد و مسائل را برایشان توضیح می داد. کم کم کارش به جائی رسید که تعدادی از جوان های مبارز و مسلمان را جمع می کرد تا کارهای بزرگ تر و اساسی انجام دهند و وقتی از طرف ارتش به عنوان سرباز وارد منطقه شده بر اثر واژگون شدن خودرو بر سر پل ذهاب در تاریخ 1365/02/04 به شهادت رسید. | ||
− | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
+ | |||
+ | |||
بسم الله الرحمن الرحیم | بسم الله الرحمن الرحیم | ||
ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله | ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۷: | ||
در آغاز از همه شما به خاطر بدی ها و اشتباهاتی که داشتم پوزش می طلبم و امیدوارم که به جای کند و کاو در زندگی پر از اشتباه و گناه من در زندگی ائمه اطهار و آیات عظام و دیگر شهیدان بپردازید قبل از هر چیز باید بدانید که من با کسانی دوست بودم که به امام امت و راه امام عشق می ورزیدند و روحانیت را دوست داشتند و با غیر این افراد ممکن است رفت و آمد داشتم تا شاید اصلاحشان کنم آنان نیز تا این چنین نشده اند حق ندارند بر سر قبرم بیایند یا حتی نام مرا ببرند و شما برادرهائی که با هم در جبهه اسلام می کوشیده ایم بسیاری از شما هدایت گر من در این راه بودید از همه شما تشکر و برای همه شما از درگاه خداوند توفیق و اطاعت و ترک معصیت خواهانم و امیدوارم که با هم مورد رحمت قرار گرفته و در بهشت برین جائی داده شویم برادر ها این دنیا سرابی بیش نیست که هر چه بروید به آن نمی رسید این دنیا منزل گاهی است که فقط برای دادن یک امتحان در آن توقف کرده ایم این دنیا آن طور که علی ( ع ) می گوید هیچ نمی ارزد پس چرا باید پیروان علی ( ع ) این گونه به آن چسبیده باشند بار خدایا این قطره خون ناچیز و ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه مکتب ریخته شود و اسلام یپش رود که هزار ها بار به ما جان بده تا در راه تو مبارزه کنیم و در راه تو به شهادت برسیم و از خدای بزرگ می خواهم مرا یاری کند تا در راه او قدم بردارم هستیم او باشد تا در این راهی که می روم هر گلوله که به تنم می خورد به یاد الله تحمل کنم ای مادرم و برادران و خواهران من هیچ گاه چنان فکر نکنید که به اجبار یا به طور دیگری به جبهه رفته ام بلکه هدفم پیروزی اسلام است به شما سفارش می کنم در برابر دشمنان سر تسلیم فرود نیاورید و در برابر دشمنان اسلام خشمگین باشید از شهید شدن من ناراحت و افسرده نباشید که با شهادت در راه اسلام به بهشت خواهیم رفت مادرم هیچ وقت ناراحتی نکن که فرزندت را با آن گریه ناراحت کنی تبلیغ برای اسلام بکن و هم کاری کامل با رهبر کنید و در هر کجا که هستید نگذارید دشمنان اسلام سر بیرون بیاورند و مردم را شکنجه دهند من از شما طلب بخشش می کنم که اگر چنان چه این جانب در زندگیم اشتباهی و ناراحتی برای شما ایجاد کرده باشم شما مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. و برادر ذات الله رئیسی من به جبهه می روم مادر و خواهرانم امانت است پیش شما و برادر جان اگر شهادت نصیب من شد من را در شیراز به خاک بسپارید و مادر و خواهر برای من لباس سیاه به تن نکنید. | در آغاز از همه شما به خاطر بدی ها و اشتباهاتی که داشتم پوزش می طلبم و امیدوارم که به جای کند و کاو در زندگی پر از اشتباه و گناه من در زندگی ائمه اطهار و آیات عظام و دیگر شهیدان بپردازید قبل از هر چیز باید بدانید که من با کسانی دوست بودم که به امام امت و راه امام عشق می ورزیدند و روحانیت را دوست داشتند و با غیر این افراد ممکن است رفت و آمد داشتم تا شاید اصلاحشان کنم آنان نیز تا این چنین نشده اند حق ندارند بر سر قبرم بیایند یا حتی نام مرا ببرند و شما برادرهائی که با هم در جبهه اسلام می کوشیده ایم بسیاری از شما هدایت گر من در این راه بودید از همه شما تشکر و برای همه شما از درگاه خداوند توفیق و اطاعت و ترک معصیت خواهانم و امیدوارم که با هم مورد رحمت قرار گرفته و در بهشت برین جائی داده شویم برادر ها این دنیا سرابی بیش نیست که هر چه بروید به آن نمی رسید این دنیا منزل گاهی است که فقط برای دادن یک امتحان در آن توقف کرده ایم این دنیا آن طور که علی ( ع ) می گوید هیچ نمی ارزد پس چرا باید پیروان علی ( ع ) این گونه به آن چسبیده باشند بار خدایا این قطره خون ناچیز و ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه مکتب ریخته شود و اسلام یپش رود که هزار ها بار به ما جان بده تا در راه تو مبارزه کنیم و در راه تو به شهادت برسیم و از خدای بزرگ می خواهم مرا یاری کند تا در راه او قدم بردارم هستیم او باشد تا در این راهی که می روم هر گلوله که به تنم می خورد به یاد الله تحمل کنم ای مادرم و برادران و خواهران من هیچ گاه چنان فکر نکنید که به اجبار یا به طور دیگری به جبهه رفته ام بلکه هدفم پیروزی اسلام است به شما سفارش می کنم در برابر دشمنان سر تسلیم فرود نیاورید و در برابر دشمنان اسلام خشمگین باشید از شهید شدن من ناراحت و افسرده نباشید که با شهادت در راه اسلام به بهشت خواهیم رفت مادرم هیچ وقت ناراحتی نکن که فرزندت را با آن گریه ناراحت کنی تبلیغ برای اسلام بکن و هم کاری کامل با رهبر کنید و در هر کجا که هستید نگذارید دشمنان اسلام سر بیرون بیاورند و مردم را شکنجه دهند من از شما طلب بخشش می کنم که اگر چنان چه این جانب در زندگیم اشتباهی و ناراحتی برای شما ایجاد کرده باشم شما مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. و برادر ذات الله رئیسی من به جبهه می روم مادر و خواهرانم امانت است پیش شما و برادر جان اگر شهادت نصیب من شد من را در شیراز به خاک بسپارید و مادر و خواهر برای من لباس سیاه به تن نکنید. | ||
1364/12/06 | 1364/12/06 | ||
− | شریفی | + | شریفی<ref>[http://ajashohada.ir سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> | ||
+ | |||
+ | ==رده== {{ترتیبپیشفرض:کرامت الله_شریفی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان فارس]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان آباده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۶
شهید کرامت اله شریفی تاریخ تولد :1344/03/07�تاریخ شهادت : 1365/02/04 محل شهادت : نامشخص�محل آرامگاه :فارس - آباده - اباده
محتویات
زندگینامه
بسمه تعالی شهید کرامت الله شریفی در شهرستان آباده در سال 1344 دیده به جهان گشود از همان کودکی با اخلاق خوبی که داشت مورد توجه خاص و عام بود به نماز اهمیت می داد و تا آن جا که امکان داشت اول وقت به جا می آورد. عاشق امام زمان (عج) بود و دشمن کافر. در جلسات مذهبی شرکت می کرد و با شرکت در این جلسات آگاهی های سیاسی و مذهبی خود را بالا برد و رفته رفته رشد کرد او که فهمیده بود تنها راه نجات مردم از تسلط آمریکا و اسرائیل آگاهی و پیروی از امام خمینی (ره) است همه همت خویش را در این راه به کار بست او شب ها اعلامیه های امام را در کوچه پس کوچه ها می برد و داخل خانه و مغازه ها می انداخت تا مردم با مطالعه آن بفهمند که دور و برشان چه می گذرد او با کسانی که سر و کار داشت صحبت می کرد و مسائل را برایشان توضیح می داد. کم کم کارش به جائی رسید که تعدادی از جوان های مبارز و مسلمان را جمع می کرد تا کارهای بزرگ تر و اساسی انجام دهند و وقتی از طرف ارتش به عنوان سرباز وارد منطقه شده بر اثر واژگون شدن خودرو بر سر پل ذهاب در تاریخ 1365/02/04 به شهادت رسید.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله هیچ قطره خونی در مقیاس حقیقت از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود گران بهاتر نیست (قرآن کریم) در آغاز از همه شما به خاطر بدی ها و اشتباهاتی که داشتم پوزش می طلبم و امیدوارم که به جای کند و کاو در زندگی پر از اشتباه و گناه من در زندگی ائمه اطهار و آیات عظام و دیگر شهیدان بپردازید قبل از هر چیز باید بدانید که من با کسانی دوست بودم که به امام امت و راه امام عشق می ورزیدند و روحانیت را دوست داشتند و با غیر این افراد ممکن است رفت و آمد داشتم تا شاید اصلاحشان کنم آنان نیز تا این چنین نشده اند حق ندارند بر سر قبرم بیایند یا حتی نام مرا ببرند و شما برادرهائی که با هم در جبهه اسلام می کوشیده ایم بسیاری از شما هدایت گر من در این راه بودید از همه شما تشکر و برای همه شما از درگاه خداوند توفیق و اطاعت و ترک معصیت خواهانم و امیدوارم که با هم مورد رحمت قرار گرفته و در بهشت برین جائی داده شویم برادر ها این دنیا سرابی بیش نیست که هر چه بروید به آن نمی رسید این دنیا منزل گاهی است که فقط برای دادن یک امتحان در آن توقف کرده ایم این دنیا آن طور که علی ( ع ) می گوید هیچ نمی ارزد پس چرا باید پیروان علی ( ع ) این گونه به آن چسبیده باشند بار خدایا این قطره خون ناچیز و ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه گسترش اسلام از جان و دل بپذیر و اگر ما آن ارزش را داشته باشیم که آن قطره خون ناقابل مرا در راه مکتب ریخته شود و اسلام یپش رود که هزار ها بار به ما جان بده تا در راه تو مبارزه کنیم و در راه تو به شهادت برسیم و از خدای بزرگ می خواهم مرا یاری کند تا در راه او قدم بردارم هستیم او باشد تا در این راهی که می روم هر گلوله که به تنم می خورد به یاد الله تحمل کنم ای مادرم و برادران و خواهران من هیچ گاه چنان فکر نکنید که به اجبار یا به طور دیگری به جبهه رفته ام بلکه هدفم پیروزی اسلام است به شما سفارش می کنم در برابر دشمنان سر تسلیم فرود نیاورید و در برابر دشمنان اسلام خشمگین باشید از شهید شدن من ناراحت و افسرده نباشید که با شهادت در راه اسلام به بهشت خواهیم رفت مادرم هیچ وقت ناراحتی نکن که فرزندت را با آن گریه ناراحت کنی تبلیغ برای اسلام بکن و هم کاری کامل با رهبر کنید و در هر کجا که هستید نگذارید دشمنان اسلام سر بیرون بیاورند و مردم را شکنجه دهند من از شما طلب بخشش می کنم که اگر چنان چه این جانب در زندگیم اشتباهی و ناراحتی برای شما ایجاد کرده باشم شما مرا به بزرگواری خودتان ببخشید. و برادر ذات الله رئیسی من به جبهه می روم مادر و خواهرانم امانت است پیش شما و برادر جان اگر شهادت نصیب من شد من را در شیراز به خاک بسپارید و مادر و خواهر برای من لباس سیاه به تن نکنید. 1364/12/06 شریفی[۱]