شهيد بهرام بردبار: تفاوت بین نسخهها
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
جز (Salehi98 صفحهٔ شهيدبهرام بردبار را به شهيد بهرام بردبار که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
||
(۶ نسخههای متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | ||
+ | |نام فرد = بهرام بردبار | ||
+ | |تصویر = bahram_bordbar.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = فسا، [[زادروزهای 27 آبان |1340/08/27]] | ||
+ | |شهادت = [[الگو:شهدای 9 شهریور |1365/06/09]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل شهادت = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = ارتش | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = | ||
+ | |جنگها = | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = دوم دبیرستان | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = | ||
+ | }} | ||
+ | |||
+ | |||
شهيد بهرام بردبار | شهيد بهرام بردبار | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سطر ۸: | سطر ۳۹: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
− | + | *راوی پدر شهيد | |
شهید بردبار خیلی به جبهه و جنگ علاقمند بود. یک بار به او گفتم: بهرام به جای رفتن به جبهه بهتر است در شهر خودت و در خانه به ما کمک کنی چون می دانی خیلی به شما احتیاج داریم. بعد از این حرف من، بهرام ناراحت شد و گفت: من نمی توانم ببینم که همه نوجوان های بسیجی به جبهه بروند و بجنگند و من که می توانم خدمت بیشتری بکنم در خانه بمانم. او بارها می گفت: چرا مدتی از جنگ فاصله گرفته ام؟ و می گفت: این که می گویند جبهه کارخانه انسان سازی است به راستی که چنین است. | شهید بردبار خیلی به جبهه و جنگ علاقمند بود. یک بار به او گفتم: بهرام به جای رفتن به جبهه بهتر است در شهر خودت و در خانه به ما کمک کنی چون می دانی خیلی به شما احتیاج داریم. بعد از این حرف من، بهرام ناراحت شد و گفت: من نمی توانم ببینم که همه نوجوان های بسیجی به جبهه بروند و بجنگند و من که می توانم خدمت بیشتری بکنم در خانه بمانم. او بارها می گفت: چرا مدتی از جنگ فاصله گرفته ام؟ و می گفت: این که می گویند جبهه کارخانه انسان سازی است به راستی که چنین است. | ||
− | دوستانش تعریف می کردند که در جبهه هنگام برگزاری دعای کمیل چنان گریه و زاری می کرده که از حال می رفته و همیشه دعا می کرد و می گفت: خدایا! تنها با شهادت است که می توانم خود را به تو نزدیک کنم پس مرا به آرزویم برسان که همین طور هم شد و به آرزویش رسید. | + | دوستانش تعریف می کردند که در جبهه هنگام برگزاری دعای کمیل چنان گریه و زاری می کرده که از حال می رفته و همیشه دعا می کرد و می گفت: خدایا! تنها با شهادت است که می توانم خود را به تو نزدیک کنم پس مرا به آرزویم برسان که همین طور هم شد و به آرزویش رسید.<ref>سایت نویدشاهد</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض: بهرام_بردبار}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان فارس]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان فسا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۶
بهرام بردبار | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | فسا، 1340/08/27 |
شهادت | 1365/06/09 |
یگانهای خدمت | ارتش |
تحصیلات | دوم دبیرستان |
شهيد بهرام بردبار
محتویات
زندگینامه
در تاریخ 1340/08/27 در شهرستان فسا به دنيا آمد و بزرگ شد، دوران پر نشاط کودکي را در دامان پدر و مادري مهربان گذراند و سپس راهي مدرسه شد، او دوران تحصيل را با موفقيت به پايان رساند و تا کلاس دوم دبيرستان درس خواند و به عنوان درجه دار به خدمت ارتش درآمد و 6 سال خدمت کرد. اکثر مواقع در جبهه بود و در آنجا به خودسازي مي پرداخت. او از ايمان بالايي برخوردار بود و از افراد فاسد دوري مي کرد و به واجبات ديني اهميت مي داد، صله رحم را به جا مي آورد، به پدر و مادرش خيلي احترام مي گذاشت، حقوق خود را براي خانواده خرج مي کرد، در مراسم عزاداري امام حسين (علیه السلام) حضور داشت، با همه مهربان بود، هميشه مي گفت: ما سوگند ياد کرده ايم از انقلاب و ايمانمان، از ميهن و مردم و آرمانمان، با تمام وجود خود به دفاع برخيزيم. سرانجام در تاریخ 1365/06/09 بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسيد.
خاطرات
- راوی پدر شهيد
شهید بردبار خیلی به جبهه و جنگ علاقمند بود. یک بار به او گفتم: بهرام به جای رفتن به جبهه بهتر است در شهر خودت و در خانه به ما کمک کنی چون می دانی خیلی به شما احتیاج داریم. بعد از این حرف من، بهرام ناراحت شد و گفت: من نمی توانم ببینم که همه نوجوان های بسیجی به جبهه بروند و بجنگند و من که می توانم خدمت بیشتری بکنم در خانه بمانم. او بارها می گفت: چرا مدتی از جنگ فاصله گرفته ام؟ و می گفت: این که می گویند جبهه کارخانه انسان سازی است به راستی که چنین است. دوستانش تعریف می کردند که در جبهه هنگام برگزاری دعای کمیل چنان گریه و زاری می کرده که از حال می رفته و همیشه دعا می کرد و می گفت: خدایا! تنها با شهادت است که می توانم خود را به تو نزدیک کنم پس مرا به آرزویم برسان که همین طور هم شد و به آرزویش رسید.[۱]
پانویس
- ↑ سایت نویدشاهد