شهید حسن توانا: تفاوت بین نسخه‌ها
Mehtari9705 (بحث | مشارکتها) (صفحه‌ای جدید حاوی «تاریخ تولد : 1328/01/01 نام : حسن محل تولد : مشهد نام خانوادگی : توانا تاریخ شها...» ایجاد کرد) |
|||
| (۳ نسخه‌های متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
| − | نام : | + | |نام فرد = حسن توانا |
| − | + | |تصویر = 5368.jpg | |
| − | + | |توضیح تصویر = | |
| − | تحصیلات | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی |
| − | شغل | + | |شهرت = |
| − | + | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | |
| − | + | |تولد = [[زادروزهای 01فروردین|1328]] ، [[خراسان رضوی]] ، [[مشهد]] | |
| + | |شهادت = [[الگو:شهدای 31 خرداد|1366/01/18]] | ||
| + | |وفات = | ||
| + | |مرگ = | ||
| + | |محل دفن = | ||
| + | |مفقود = | ||
| + | |جانباز = | ||
| + | |اسارت = | ||
| + | |نیرو = | ||
| + | |یگانهای خدمت = | ||
| + | |طول خدمت = | ||
| + | |درجه = | ||
| + | |سمت‌ها = | ||
| + | |جنگ‌‌ها = | ||
| + | |نشان‌های لیاقت = | ||
| + | |عملیات = | ||
| + | |فعالیت‌ها = | ||
| + | |تحصیلات = | ||
| + | |تخصص‌ها = | ||
| + | |شغل = | ||
| + | |خانواده = | ||
| + | }} | ||
| سطر ۱۳: | سطر ۳۴: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
• یادم هست یک مرتبه همسرم رفته بودند اسلحه از کمیته صحرایی بیاورند تا توی مسجد طلاب برای نگهبانی توزیع کنند. در بین راه باک بنزین ماشن سوراخ شد حال چکار شده بود خدا می داند. بنزین هایش می ریزد. خلاصه تا وقتی که درب چند خانه را میزنند تا ظرف نفتی را بگیرند و بنزینها را در ظرف بریزند ،خلاصه می بینند مقداری بنزین هدر رفته باور کنید این حسن آقای ما یک ماه خودش اسلحه ها را روی شانه اش از کمیته صحرایی تا بیست متری طلاب پیاده می آورد و می برد تا تلافی آن بنزین های هدر رفته را بکند. | • یادم هست یک مرتبه همسرم رفته بودند اسلحه از کمیته صحرایی بیاورند تا توی مسجد طلاب برای نگهبانی توزیع کنند. در بین راه باک بنزین ماشن سوراخ شد حال چکار شده بود خدا می داند. بنزین هایش می ریزد. خلاصه تا وقتی که درب چند خانه را میزنند تا ظرف نفتی را بگیرند و بنزینها را در ظرف بریزند ،خلاصه می بینند مقداری بنزین هدر رفته باور کنید این حسن آقای ما یک ماه خودش اسلحه ها را روی شانه اش از کمیته صحرایی تا بیست متری طلاب پیاده می آورد و می برد تا تلافی آن بنزین های هدر رفته را بکند. | ||
| − | • با وجود اینکه ما سال 1351 ازدواج کرده بودیم و وضع اقتصادی ما نسبتا خوب بود، ولی شوهرم از اولین کسانی بود که جان خود را در کف اخلاص گذاشته و برای به پیروزی رساندن انقلاب شب و روز نمی شناخت. دائمن یا جلو منزل آیت الله شیرازی یا دانشگاه یا بیمارستان امام رضا (ع) بود بعد از پیروزی انقلاب نیز دائما خودش را در خدمت جهاد سازندگی و بسیج قرار داده بود کارش را تعطیل کرد و مغازه باز نمود تا بیشتر بتواند آزاد باشد و در اختیار بسیج و جهاد باشد. | + | • با وجود اینکه ما سال 1351 ازدواج کرده بودیم و وضع اقتصادی ما نسبتا خوب بود، ولی شوهرم از اولین کسانی بود که جان خود را در کف اخلاص گذاشته و برای به پیروزی رساندن انقلاب شب و روز نمی شناخت. دائمن یا جلو منزل آیت الله شیرازی یا دانشگاه یا بیمارستان امام رضا (ع) بود بعد از پیروزی انقلاب نیز دائما خودش را در خدمت جهاد سازندگی و بسیج قرار داده بود کارش را تعطیل کرد و مغازه باز نمود تا بیشتر بتواند آزاد باشد و در اختیار بسیج و جهاد باشد.<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=5368منبع سایت یاران رضا]</ref> |
| − | + | ==نگارخانه تصاویر== | |
| − | http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=5368 | + | <gallery> |
| + | |||
| + | Image:5368.jpg | ||
| + | |||
| + | </gallery> | ||
| + | |||
| + | ==پانویس== | ||
| + | <references/> | ||
| + | == رده‌ها == | ||
| + | {{ترتیب‌پیش‌فرض:شهید حسن توانا }} | ||
| + | [[رده: شهدا]] | ||
| + | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
| + | [[رده: شهدای ایران]] | ||
| + | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی ]] | ||
| + | [[رده: شهدای شهرستان مشهد ]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۲
| حسن توانا | |
|---|---|
 | |
| ملیت |  ایرانی
|
| دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
| تولد | 1328 ، خراسان رضوی ، مشهد |
| شهادت | 1366/01/18 |
محتویات
خاطرات
• یادم هست یک مرتبه همسرم رفته بودند اسلحه از کمیته صحرایی بیاورند تا توی مسجد طلاب برای نگهبانی توزیع کنند. در بین راه باک بنزین ماشن سوراخ شد حال چکار شده بود خدا می داند. بنزین هایش می ریزد. خلاصه تا وقتی که درب چند خانه را میزنند تا ظرف نفتی را بگیرند و بنزینها را در ظرف بریزند ،خلاصه می بینند مقداری بنزین هدر رفته باور کنید این حسن آقای ما یک ماه خودش اسلحه ها را روی شانه اش از کمیته صحرایی تا بیست متری طلاب پیاده می آورد و می برد تا تلافی آن بنزین های هدر رفته را بکند. • با وجود اینکه ما سال 1351 ازدواج کرده بودیم و وضع اقتصادی ما نسبتا خوب بود، ولی شوهرم از اولین کسانی بود که جان خود را در کف اخلاص گذاشته و برای به پیروزی رساندن انقلاب شب و روز نمی شناخت. دائمن یا جلو منزل آیت الله شیرازی یا دانشگاه یا بیمارستان امام رضا (ع) بود بعد از پیروزی انقلاب نیز دائما خودش را در خدمت جهاد سازندگی و بسیج قرار داده بود کارش را تعطیل کرد و مغازه باز نمود تا بیشتر بتواند آزاد باشد و در اختیار بسیج و جهاد باشد.[۱]
