شهید فریدون قاسمی: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۵۸: | سطر ۵۸: | ||
پاینده امت اسلام | پاینده امت اسلام | ||
− | تا هست نور ایمان. | + | تا هست نور ایمان.<ref>[http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/20911 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | + | == ردهها == | |
− | + | {{ترتیبپیشفرض:فریدون_قاسمی}} | |
− | http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/ 20911 | + | [[رده: شهدا]] |
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان اردبیل]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان نمین]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۵۵
شهید فریدون قاسمی
تاریخ تولد : 1350/06/26 تاریخ شهادت : 1369/11/19
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : اردبیل - نمین - خانقاه علیا
rId4
زندگینامه
نام: فریدون
نام خانوادگی: قاسمی
نام پدر: اشرف
تحصیلات: سیكل
تاریخ تولد: 1350
محل تولد: روستای خانقاه
تاریخ شهادت: 1370
محل شهادت: گیلانغرب
در سال 1350 در روستای خانقاه فریاد الله اكبر واذان مردی به گوش رسید.
این فریاد شكر بنده ای بود كه خدایش را به واسطه هدیه ای گرانقدر شكر گذاری نمود.
آری گلی از گلستان بی انتهای حقیقت شكفته بود وعاشقانش را از بوی خوش وجودش سرمست كرده بود.
سرباز دلاور اسلام فریدون قاسمی با سلام وصلوات در پهنه دشت گیتی شروع به رشد نمود. به امید آنكه بتواند به عهدی كه با خدایش بسته وفادار بماند. در كلاس اول بود كه انقلاب پیروز شد. پایان تعطیلات تابستان بود وفریدون خیلی شاد بود. چرا كه او می توانست فردا در كلاس سوم دبستان ضمن دیدار تازه با دوستان قدیم، همكلاسی های دیگری نیز داشته باشد. وبا هم سرود وحدت بخوانند.
اما صبح از رادیو شنید كه دشمن بعثی به خاك ایران یورش كرده است. اما معنی یورش را نمی دانست. او نمی دانست هدف از این كار را برای خود توجیه كند واصلا قابل معنی كردن برای او نبود. آخر مگر كشورش چه كار كرده بود كه می بایست این چنین مورد تجاوز قرار گیرد. مگر چه ضرری به همسایه اش رسانده بود. اینها همه برای او سوال بودند تا اینكه سر كلاس درس معلم از شیطان بزرگ ونقشه های شومش برای بچه ها سخن میگفت.او گفت شیطان كارش وسوسه است. مواظب باشید وامیدوارم در دام شیطان نیفتید. شیطان بزرگ رژیم عراق را وسوسه كرده تا حیثیت وهستی ما را نابود كنند. ولی ما نخواهیم گذاشت وخدا با ماست.
آری اینچنین بود كه او مفهوم شیطان را درك كرده بود ونیز مفهوم یورش را.
او وبقیه همكلاسیانش در سالیان دفاع مقدس زمزمه می كردند كه
به به چه حرف خوبی
آن شب امام ما گفت
حرفی كه خواب دشمن
از آن سخن بر آشفت
حرف امام این بود
درسرزمین ایران
پاینده امت اسلام
تا هست نور ایمان.[۱]