شهیدابوطالب کمالی: تفاوت بین نسخه‌ها
Mehtari9705 (بحث | مشارکتها) (صفحه‌ای جدید حاوی «شهید ابوطالب کمالی تاریخ تولد :1341/10/28 تاریخ شهادت : 1361/05/31 محل شهادت : نامشخص مح...» ایجاد کرد) |
جز (Salehi98 صفحهٔ شهید ابوطالب کمالی را به شهیدابوطالب کمالی منتقل کرد) |
||
| (۵ نسخه‌های متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
| − | + | |نام فرد = ابوطالب کمالی | |
| − | + | |تصویر = kamal.jpg | |
| − | محل شهادت | + | |توضیح تصویر = |
| − | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |
| − | + | |شهرت = | |
| − | زندگی نامه | + | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] |
| + | |تولد = زنجان [[زادروزهای 28 دی |1341/10/28]] | ||
| + | |شهادت = ، [[الگو:شهدای31 مرداد |1361/05/31]] | ||
| + | |وفات = | ||
| + | |مرگ = | ||
| + | |محل شهادت = | ||
| + | |مفقود = | ||
| + | |جانباز = | ||
| + | |اسارت = | ||
| + | |نیرو = | ||
| + | |یگانهای خدمت = | ||
| + | |طول خدمت = | ||
| + | |درجه = | ||
| + | |سمت‌ها = | ||
| + | |جنگ‌‌ها = | ||
| + | |نشان‌های لیاقت = | ||
| + | |عملیات = | ||
| + | |فعالیت‌ها = | ||
| + | |تحصیلات = | ||
| + | |تخصص‌ها = | ||
| + | |شغل = | ||
| + | |خانواده = | ||
| + | }} | ||
| + | ==زندگی نامه== | ||
| + | |||
ابوطالب کمالی فرزند زوج گرامی مصیب و محترمه در سال 1341 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش گارگر بود و 3 خواهر و یک برادر داشت. ابوطالب پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و مقطع ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید. | ابوطالب کمالی فرزند زوج گرامی مصیب و محترمه در سال 1341 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش گارگر بود و 3 خواهر و یک برادر داشت. ابوطالب پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و مقطع ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید. | ||
پس از آن ابوطالب به همراه خانواده اش به روستای اند آباد مهاجرت کردن و در آن جا ساکن شدند. او در کنار پدرش در چلوکبابی کار می کرد و هیچ وقت از نماز و روزه اش غفلت نمی کرد. وی پس از چندی از طریق ارتش جمهوری اسلامی راهی جبهه حق علیه باطل شد و پس از سپری کردن دوره های مقدماتی نظامی از طریق لشگر 16 زرهی قزوین عازم منطقه ی جنوب کشور شد و مدت 16 ماه در منطقه ماند تا این که در تاریخ 1361/05/31 در منطقه ی کوشک بر اثر صابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش را پس از تشییع در گلزار روستای اند آباد علیای زنجان به خاک سپردند. | پس از آن ابوطالب به همراه خانواده اش به روستای اند آباد مهاجرت کردن و در آن جا ساکن شدند. او در کنار پدرش در چلوکبابی کار می کرد و هیچ وقت از نماز و روزه اش غفلت نمی کرد. وی پس از چندی از طریق ارتش جمهوری اسلامی راهی جبهه حق علیه باطل شد و پس از سپری کردن دوره های مقدماتی نظامی از طریق لشگر 16 زرهی قزوین عازم منطقه ی جنوب کشور شد و مدت 16 ماه در منطقه ماند تا این که در تاریخ 1361/05/31 در منطقه ی کوشک بر اثر صابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش را پس از تشییع در گلزار روستای اند آباد علیای زنجان به خاک سپردند. | ||
| − | |||
| − | |||
| − | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
بسم الله الرحمن الرحيم | بسم الله الرحمن الرحيم | ||
و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ | و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ | ||
| سطر ۲۶: | سطر ۴۸: | ||
راز و نياز با خدا: خدايا! اى محبوب من! اى معبود من! چگونه تو را سپاس گويم كه مرا از قطره اى گنديده به وجود آوردى. در تولد، هيچ كس با هيچ كس ديگر فرق چندانى ندارد. مگر در نطفه و اين خود انسان است كه از ملائك برتر شود يا ازحيوانات پست تر. خدايا! تو را سپاس كه به من يك چنين مقامى دادى كه به شهادت برسم. خدايا! واقعا تو را سپاسمى گويم كه از ته دل راهى براى سپاس نداشتيم. جز دادن بهترين چيزم كه جان باشد. خدايا! اعمال مرا خالص كن وشيطان را از من دور كن. | راز و نياز با خدا: خدايا! اى محبوب من! اى معبود من! چگونه تو را سپاس گويم كه مرا از قطره اى گنديده به وجود آوردى. در تولد، هيچ كس با هيچ كس ديگر فرق چندانى ندارد. مگر در نطفه و اين خود انسان است كه از ملائك برتر شود يا ازحيوانات پست تر. خدايا! تو را سپاس كه به من يك چنين مقامى دادى كه به شهادت برسم. خدايا! واقعا تو را سپاسمى گويم كه از ته دل راهى براى سپاس نداشتيم. جز دادن بهترين چيزم كه جان باشد. خدايا! اعمال مرا خالص كن وشيطان را از من دور كن. | ||
مردم! پدرم و مادرم و خواهران و برادران و دوستان و آشنايان! از من هر بدى ديديد، حلاليت مى طلبم و از شما مى خواهم در دعاى كميل و توسل شركت كنيد و وقتى قلبتان شكست، مرا هم ياد و دعا كنيد. به جاى من هر ماه يك بار به جمكران رفته يا حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زيارت كنيد تا چهل هفته. مردم! مرا حلال كنيد. هر مال و هر چيز اگر داشتم، وصى من مادرم و پدرم هستند. ((اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان عليا ولى الله؛شهادت مى دهم به درستي كه خدايى جز پروردگار نيست. شهادت مى دهم محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست. شهادت مى دهم على (علیه السلام) ولى خداست.)) | مردم! پدرم و مادرم و خواهران و برادران و دوستان و آشنايان! از من هر بدى ديديد، حلاليت مى طلبم و از شما مى خواهم در دعاى كميل و توسل شركت كنيد و وقتى قلبتان شكست، مرا هم ياد و دعا كنيد. به جاى من هر ماه يك بار به جمكران رفته يا حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زيارت كنيد تا چهل هفته. مردم! مرا حلال كنيد. هر مال و هر چيز اگر داشتم، وصى من مادرم و پدرم هستند. ((اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان عليا ولى الله؛شهادت مى دهم به درستي كه خدايى جز پروردگار نيست. شهادت مى دهم محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست. شهادت مى دهم على (علیه السلام) ولى خداست.)) | ||
| − | + | والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته و من الله توفيق<ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22848 سایت شهدای ارتش]</ref> | |
| − | |||
| − | |||
| + | ==پانویس== | ||
| + | <references /> | ||
== رده‌ها == | == رده‌ها == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۹
| ابوطالب کمالی | |
|---|---|
 | |
| ملیت |  ایرانی
|
| دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
| تولد | زنجان 1341/10/28 |
| شهادت | ، 1361/05/31 |
محتویات
زندگی نامه
ابوطالب کمالی فرزند زوج گرامی مصیب و محترمه در سال 1341 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش گارگر بود و 3 خواهر و یک برادر داشت. ابوطالب پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و مقطع ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید. پس از آن ابوطالب به همراه خانواده اش به روستای اند آباد مهاجرت کردن و در آن جا ساکن شدند. او در کنار پدرش در چلوکبابی کار می کرد و هیچ وقت از نماز و روزه اش غفلت نمی کرد. وی پس از چندی از طریق ارتش جمهوری اسلامی راهی جبهه حق علیه باطل شد و پس از سپری کردن دوره های مقدماتی نظامی از طریق لشگر 16 زرهی قزوین عازم منطقه ی جنوب کشور شد و مدت 16 ماه در منطقه ماند تا این که در تاریخ 1361/05/31 در منطقه ی کوشک بر اثر صابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش را پس از تشییع در گلزار روستای اند آباد علیای زنجان به خاک سپردند.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ آن گروهى كه جهاد كردند براى ما، پس حتما هدايت مى كنيم آنها را به راه هاى خودمان. (سوره عنکبوت/آیه 69)
اين وصيت نامه ها انسان را مى لرزاند و بيدار مى كند. (امام خمينى) با نام خداوند بخشنده و مهربان و با ياد شهيدان جهان از اول خلقت انسان تا اين زمان و با سلام بر امام زمان و نايب بر حقش امام خمينى و امت حزب الله شروع به نوشتن وصيت نامه ام مى كنم . توصيه به تقوا: مردم! اتقوا الله؛ باتقوا باشيد و خودسازى كنيد كه هر كس مى خواهد خودسازى كند، به جبهه بيايد و در اين جا تلاش كند چرا كه اين جا دانشگاه انسان سازى است و برادرانت كه به جبهه رفته اند و نتوانسته اند، پرهيزگار شوند و يا خودسازى كنند، از آنها مى پرسم، شما كه در جبهه ها نتوانستيد خودسازى كنيد، در كجا خودسازى خواهيد كرد؟ هر كس مى خواهد خودسازى كند، به جبهه بيايد كه در اين جا اگر تلاش كند، موفق مى شود. پيام به مردم: مردم! جهاد كنيد در راه خدا تا خدا هم شما را هدايت كند، به راه خود. مردم! از گناه دورى كنيد چرا كه هيچنفعى در آن براى شما نيست و هميشه راست بگوييد چرا كه ((النجاة فى الصدق؛ رهايى در راستگويى است)) و از دروغبپرهيزيد چرا كه ((الهلاكة فى الكذب؛ مرگ در دروغگويى است)). مردم! كار خير كنيد، كمتر حرف بزنيد و بيشتر فكر كنيد و سعى كنيد، هر شب قبل از خواب مقدارى در مورداعمال آن روز فكر كنيد و سعى كنيد، فردايتان بهتر از امروز و ديروز باشد. از رفقاى هم سن و سالم مى خواهم كه دنبال علم بروید، چرا كه عالم مثل طلا، عابد مثل نقره و جاهل مثل مس مى باشد. مى بينيد مقام عالم از عابد بيشتر است. چون عالم اگر اعمالش مثل درس خواندن و خوابيدن و راه رفتن و ... براى خدا باشد، همه اين ها عبادت محسوب مى شود. برادران! سعى كنيد و تلاش كنيد، بي كار نباشيد. سخنى با خانواده: اما سخنى با خانواده عزيزم! پدر و مادر بزرگوارم! افتخار كنيد كه فرزندانى بزرگ كرديد كه براى دفاع از اسلام و قوانين اسلام براى مبارزه با دشمن صهيونيستى دست از پا نمى شناسند. پدر و مادرم! بيست سال تمام زحمت كشيديد و فرزندى را به اسلام و خدا تقديم و قربانى كرديد و خدا هم اين قربانى شما را قبول كرد. وقتى قبول كرد،معلوم مى شود آن را دوست داشته و همچنين صاحب آن قربانى را. مادرم و پدرم! صبور باشيد و نگذاريد، دشمن دل شاد شود. سعى كنيد اگر گريه اى كرديد، براى امام حسين (علیه السلام) و يارانش باشد. مادرم و پدرم! شما كه بهتر از من مى دانيد، هر كس بر دو مصيبت صبر كند، بهشتى خواهد بود، ان شاء الله . مادرم! پدرم! سعى كنيد، جلوى چشم مردم گريه نكنيد چرا كه اگر دشمن بشنود، خوشحال مى شود. برادرانم! خواهرانم! دوستان و آشنايان! سعى كنيد در كارهايتان كوشا و جدى باشيد. از بچه هايى كه درس مى خوانند، مى خواهم كه حتماً خوب بخوانند و سعى كنيد پير جماران، اين رهبر كبير انقلاب اسلامى را تنها نگذاريد. خدا نكند كه تاريخ كوفه اى ديگر را بر ورق هاى خود بنويسد. اين پيام خون هر شهيد است كه صلح مكنيد، مگر روساى كشور اين چنين گويند. پدر و مادرم! خودشان مى دانند كه مرا در هر جايى دفن بكنند، ولى هر چند ماه و هفته اى يك بار به مزار من بيايند. راز و نياز با خدا: خدايا! اى محبوب من! اى معبود من! چگونه تو را سپاس گويم كه مرا از قطره اى گنديده به وجود آوردى. در تولد، هيچ كس با هيچ كس ديگر فرق چندانى ندارد. مگر در نطفه و اين خود انسان است كه از ملائك برتر شود يا ازحيوانات پست تر. خدايا! تو را سپاس كه به من يك چنين مقامى دادى كه به شهادت برسم. خدايا! واقعا تو را سپاسمى گويم كه از ته دل راهى براى سپاس نداشتيم. جز دادن بهترين چيزم كه جان باشد. خدايا! اعمال مرا خالص كن وشيطان را از من دور كن. مردم! پدرم و مادرم و خواهران و برادران و دوستان و آشنايان! از من هر بدى ديديد، حلاليت مى طلبم و از شما مى خواهم در دعاى كميل و توسل شركت كنيد و وقتى قلبتان شكست، مرا هم ياد و دعا كنيد. به جاى من هر ماه يك بار به جمكران رفته يا حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زيارت كنيد تا چهل هفته. مردم! مرا حلال كنيد. هر مال و هر چيز اگر داشتم، وصى من مادرم و پدرم هستند. ((اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله، اشهد ان عليا ولى الله؛شهادت مى دهم به درستي كه خدايى جز پروردگار نيست. شهادت مى دهم محمد (صلی الله علیه و آله) رسول خداست. شهادت مى دهم على (علیه السلام) ولى خداست.)) والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته و من الله توفيق[۱]
