شهید تسلیم پژمان: تفاوت بین نسخهها
Mehtari9705 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید تسلیم پژمان تاریخ تولد :1345/05/19 تاریخ شهادت : 1366/09/29 محل شهادت : نامشخص محل...» ایجاد کرد) |
Parsasirat98 (بحث | مشارکتها) |
||
(۷ نسخههای متوسط توسط ۶ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
شهید تسلیم پژمان | شهید تسلیم پژمان | ||
+ | |||
تاریخ تولد :1345/05/19 | تاریخ تولد :1345/05/19 | ||
+ | |||
تاریخ شهادت : 1366/09/29 | تاریخ شهادت : 1366/09/29 | ||
+ | |||
محل شهادت : نامشخص | محل شهادت : نامشخص | ||
+ | |||
محل آرامگاه :گلستان - گنبدکاووس - چای بوئین | محل آرامگاه :گلستان - گنبدکاووس - چای بوئین | ||
− | زندگی نامه | + | ==زندگی نامه== |
تسلیم پژمان فرزند صالح آخوند به تاریخ 1345/05/19 در محله ی چای بویین شهرستان گنبد كاوس به دنیا آمد. كودكی آرام و سر به زیر بود. چون در یك خانواده ی مذهبی به دنیا آمده بود، از همان اوان كودكی راه مسجد را یاد گرفت و در كنار دیگر برادرانش بارها در نماز جماعت شر كت كرد و با مسجد مانوس گردید. | تسلیم پژمان فرزند صالح آخوند به تاریخ 1345/05/19 در محله ی چای بویین شهرستان گنبد كاوس به دنیا آمد. كودكی آرام و سر به زیر بود. چون در یك خانواده ی مذهبی به دنیا آمده بود، از همان اوان كودكی راه مسجد را یاد گرفت و در كنار دیگر برادرانش بارها در نماز جماعت شر كت كرد و با مسجد مانوس گردید. | ||
− | دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان محله ی چای بویین گذراندو بااین كه كودكی آرام بود، اما در بین دانش آموزان از برترین ها شده بود و تمام نمرات اوبه بیست ختم | + | |
− | می شد و همه ی معلمان او به داشتن چنین دانش آموزی افتخار می كردند، اخلاق و رفتاراورا برای بقیه مثال می زدند.دوستان هم سن و سال او دربازی، اورا به حكمیت انتخاب می كرد ند. | + | دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان محله ی چای بویین گذراندو بااین كه كودكی آرام بود، اما در بین دانش آموزان از برترین ها شده بود و تمام نمرات اوبه بیست ختم می شد و همه ی معلمان او به داشتن چنین دانش آموزی افتخار می كردند، اخلاق و رفتاراورا برای بقیه مثال می زدند.دوستان هم سن و سال او دربازی، اورا به حكمیت انتخاب می كرد ند. |
+ | |||
در اوقات فراغت به كار های هنری، ورزش می پرداخت و از شنا و فوتبال لذت می برد. برای او ورزش از اهمییت فراوان بر خودار بود. اما با لاتر از همه ی این ها بیشترین علاقه ی او به فراگیر ی مسائل مذهبی ختم می شد و هر گز نمی خواست نماز ش قضا شود و بارها پدرش اهمیت نماز سر وقت را به او آموخته بود. | در اوقات فراغت به كار های هنری، ورزش می پرداخت و از شنا و فوتبال لذت می برد. برای او ورزش از اهمییت فراوان بر خودار بود. اما با لاتر از همه ی این ها بیشترین علاقه ی او به فراگیر ی مسائل مذهبی ختم می شد و هر گز نمی خواست نماز ش قضا شود و بارها پدرش اهمیت نماز سر وقت را به او آموخته بود. | ||
+ | |||
تحصیلات خود را دررشته برق در هنرستان صنعتی گنبد ادامه داد.آن قدر دراین رشته خوب پیش رفت كه توانست با استعداد و تفكر خلاق خود وسیله اختراع كند و آن اختراع در نمایشگاه مدرسه به نمایش گذاشته شد. از رشته برق دپیلم گرفت وپس از آن به خدمت سربا زی اعزام شد. دوستان زیادی از هم كلاسی هایش همراه او بودند. تسلیم از این فرصت به نحو احسن استفاده كردو كتاب های درسی اش را با خود به منطقه برد و در اوقات بیكاری به مطالعه پرداخت. در طول دوران خدمت بارها به مرخصی آمد. در آخرین مرخصی بود كه دست های خود را همراه با خنده ی ملایم تكان می داد و گویی داشت برای همیشه با خانواده خداحافظی می كرد. | تحصیلات خود را دررشته برق در هنرستان صنعتی گنبد ادامه داد.آن قدر دراین رشته خوب پیش رفت كه توانست با استعداد و تفكر خلاق خود وسیله اختراع كند و آن اختراع در نمایشگاه مدرسه به نمایش گذاشته شد. از رشته برق دپیلم گرفت وپس از آن به خدمت سربا زی اعزام شد. دوستان زیادی از هم كلاسی هایش همراه او بودند. تسلیم از این فرصت به نحو احسن استفاده كردو كتاب های درسی اش را با خود به منطقه برد و در اوقات بیكاری به مطالعه پرداخت. در طول دوران خدمت بارها به مرخصی آمد. در آخرین مرخصی بود كه دست های خود را همراه با خنده ی ملایم تكان می داد و گویی داشت برای همیشه با خانواده خداحافظی می كرد. | ||
+ | |||
او همیشه به رضای پروردگار راضی بود و همچون اسم خودش تسلیم خدای خود بود و هر گز از جنگ ترسی به دل نداشت و مردانه می جنگید تا این كه در تاریخ در دهلران طعم شیرین شهادت را به جان خرید و زیبایی خنده هایش را به دوستانش به یاد گار گذاشت. | او همیشه به رضای پروردگار راضی بود و همچون اسم خودش تسلیم خدای خود بود و هر گز از جنگ ترسی به دل نداشت و مردانه می جنگید تا این كه در تاریخ در دهلران طعم شیرین شهادت را به جان خرید و زیبایی خنده هایش را به دوستانش به یاد گار گذاشت. | ||
+ | <ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/5316 سایت شهدای ارتش]</ref> | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:1146142KAKA006-001.jpg | ||
+ | Image:1146142KAKA004-001.jpg | ||
+ | Image:1146142KAKA005-001.jpg | ||
+ | Image:1146142KAKA003-001.jpg | ||
+ | Image:1146142KAKA001-001.jpg | ||
+ | </gallery> | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:تسلیم_پژمان}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان گلستان]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان گنبد کاووس]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ دی ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۷
شهید تسلیم پژمان
تاریخ تولد :1345/05/19
تاریخ شهادت : 1366/09/29
محل شهادت : نامشخص
محل آرامگاه :گلستان - گنبدکاووس - چای بوئین
محتویات
زندگی نامه
تسلیم پژمان فرزند صالح آخوند به تاریخ 1345/05/19 در محله ی چای بویین شهرستان گنبد كاوس به دنیا آمد. كودكی آرام و سر به زیر بود. چون در یك خانواده ی مذهبی به دنیا آمده بود، از همان اوان كودكی راه مسجد را یاد گرفت و در كنار دیگر برادرانش بارها در نماز جماعت شر كت كرد و با مسجد مانوس گردید.
دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان محله ی چای بویین گذراندو بااین كه كودكی آرام بود، اما در بین دانش آموزان از برترین ها شده بود و تمام نمرات اوبه بیست ختم می شد و همه ی معلمان او به داشتن چنین دانش آموزی افتخار می كردند، اخلاق و رفتاراورا برای بقیه مثال می زدند.دوستان هم سن و سال او دربازی، اورا به حكمیت انتخاب می كرد ند.
در اوقات فراغت به كار های هنری، ورزش می پرداخت و از شنا و فوتبال لذت می برد. برای او ورزش از اهمییت فراوان بر خودار بود. اما با لاتر از همه ی این ها بیشترین علاقه ی او به فراگیر ی مسائل مذهبی ختم می شد و هر گز نمی خواست نماز ش قضا شود و بارها پدرش اهمیت نماز سر وقت را به او آموخته بود.
تحصیلات خود را دررشته برق در هنرستان صنعتی گنبد ادامه داد.آن قدر دراین رشته خوب پیش رفت كه توانست با استعداد و تفكر خلاق خود وسیله اختراع كند و آن اختراع در نمایشگاه مدرسه به نمایش گذاشته شد. از رشته برق دپیلم گرفت وپس از آن به خدمت سربا زی اعزام شد. دوستان زیادی از هم كلاسی هایش همراه او بودند. تسلیم از این فرصت به نحو احسن استفاده كردو كتاب های درسی اش را با خود به منطقه برد و در اوقات بیكاری به مطالعه پرداخت. در طول دوران خدمت بارها به مرخصی آمد. در آخرین مرخصی بود كه دست های خود را همراه با خنده ی ملایم تكان می داد و گویی داشت برای همیشه با خانواده خداحافظی می كرد.
او همیشه به رضای پروردگار راضی بود و همچون اسم خودش تسلیم خدای خود بود و هر گز از جنگ ترسی به دل نداشت و مردانه می جنگید تا این كه در تاریخ در دهلران طعم شیرین شهادت را به جان خرید و زیبایی خنده هایش را به دوستانش به یاد گار گذاشت. [۱]