شهید محمد ملااسماعیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(زندگینامه)
 
(۳ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
شهید محمد ملااسماعیل
+
[[شهیدمحمد ملااسماعیل]]
  
تاریخ تولد 13431001
+
[[تاریخ تولد 13431001]]
  
تاریخ شهادت  13641216
+
[[تاریخ شهادت  13641216]]
  
 
محل شهادت  نامشخص
 
محل شهادت  نامشخص
سطر ۳۵: سطر ۳۵:
  
  
از خاطراتی که از ان شهید به یادگار مانده است در مجموع مورد اهخلاقیات او نباید گفت که بطور کلی بطور کلی ذات پاک او در زمینه ی سالم تربیتی بود که همه گوشزد می کردند .
+
از خاطراتی که از ان [[شهید]] به یادگار مانده است در مجموع مورد اهخلاقیات او نباید گفت که بطور کلی بطور کلی ذات پاک او در زمینه ی سالم تربیتی بود که همه گوشزد می کردند .
  
  
راضی به ناراحتی کسی نبود هرچه هست واقعا چه از طرف کسانی که قبل و بعد از شهادت از او با ما گفت و گو می کردند همه خاطرات خوبی از او داشته اند . حدود 2 ماه قبل از شهادت پیش من امد و گفت یکی از دوستان بسیار صمیمی که هر روز میبینمش و خیلی به گل و گیاه هم علاقه دارد سرپرستی و مسولیتی بزرگ در بهشت زهرا را کگرفته گفتم حالا چقدر با خوشحالی میگویی گفت : خوب یک موقع کارمان به او محول میشود .
+
راضی به ناراحتی کسی نبود هرچه هست واقعا چه از طرف کسانی که قبل و بعد از شهادت از او با ما گفت و گو می کردند همه خاطرات خوبی از او داشته اند . حدود 2 ماه قبل از شهادت پیش من امد و گفت یکی از دوستان بسیار صمیمی که هر روز میبینمش و خیلی به گل و گیاه هم علاقه دارد سرپرستی و مسولیتی بزرگ در [[بهشت زهرا]] را گرفته گفتم حالا چقدر با خوشحالی میگویی گفت : خوب یک موقع کارمان به او محول میشود .
  
  
قبل از رفتن به سربازی از جبهه ی جنگ اگاهی داشت به ملاقات یکی از دوستانش که در جبهه ی غرب زخمی شده بود رفت بعد به ما گفت : متاسفانه دشمن از بمب های شیمیایی در منطقه استفاده کرده و تمام بچه ها زیر اتش پر وبال میزدند و همه جا سیاه و پر از فریاد بود من فکر میکنم فقط دوستم نجات (... ) گفتم : خوب چه گفتید؟ گفت : " امیدوارم موفق باشید شما جوانها و د زندگی انسانهای خوبی باشید " همینو .
+
قبل از رفتن به [[سربازی]] از جبهه ی جنگ اگاهی داشت به ملاقات یکی از دوستانش که در جبهه ی غرب زخمی شده بود رفت بعد به ما گفت : متاسفانه دشمن از بمب های شیمیایی در منطقه استفاده کرده و تمام بچه ها زیر اتش پر وبال میزدند و همه جا سیاه و پر از فریاد بود من فکر میکنم فقط دوستم نجات (... ) گفتم : خوب چه گفتید؟ گفت : " امیدوارم موفق باشید شما جوانها و د زندگی انسانهای خوبی باشید " همین و از در امدیم بیرون .
  
  
در امدیم بیرون .
+
ضمنا روزی در سال 61 با یک سو تفاهم از طرف یکی از افراد کمینه انقلاب در میدان امام مورد تهدید قرار گرفت و با وجود اینکه می توانست با ان شخص درگیر شود ولی همراه او به کمیته رفت و پس از معذرت خواهی طرف مقابل سو تفاهم رفع شد .<ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/36816 سایت شهدای ارتش]</ref>
 +
==نگارخانه تصاویر==
 +
<gallery>
  
 +
Image:1722989KAKA004-001.jpg
 +
Image:1722989KAKA002-001.jpg
 +
Image:ملا.jpg
  
ضمنا روزی در سال 61 با یک سو تفاهم از طرف یکی از افراد کمینه انقلاب در میدان امام مورد تهدید قرار گرفت و با وجود اینکه می توانست با ان شخص درگیر شود ولی همراه او به کمیته رفت و پس از معذرت خواهی طرف مقابل سو تفاهم رفع شد .
+
</gallery>
  
منبع:سایت شهدای ارتش
+
==پانویس==
 
+
<references />
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/36816
+

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۲

شهیدمحمد ملااسماعیل

تاریخ تولد 13431001

تاریخ شهادت 13641216

محل شهادت نامشخص

محل آرامگاه تهران - بهشت زهرا

زندگینامه

نام و نام خانوادگی : محمد ملا اسماعیل


نام پدر : محمود


شماره شناسنامه : 1651


سال تولد : 1343


محل تولد : تهران


شغل : گروهبان دوم وظیفه


میزان تحصیلات : رشته ی برق


مجرد یا متاهل : مجرد


از خاطراتی که از ان شهید به یادگار مانده است در مجموع مورد اهخلاقیات او نباید گفت که بطور کلی بطور کلی ذات پاک او در زمینه ی سالم تربیتی بود که همه گوشزد می کردند .


راضی به ناراحتی کسی نبود هرچه هست واقعا چه از طرف کسانی که قبل و بعد از شهادت از او با ما گفت و گو می کردند همه خاطرات خوبی از او داشته اند . حدود 2 ماه قبل از شهادت پیش من امد و گفت یکی از دوستان بسیار صمیمی که هر روز میبینمش و خیلی به گل و گیاه هم علاقه دارد سرپرستی و مسولیتی بزرگ در بهشت زهرا را گرفته گفتم حالا چقدر با خوشحالی میگویی گفت : خوب یک موقع کارمان به او محول میشود .


قبل از رفتن به سربازی از جبهه ی جنگ اگاهی داشت به ملاقات یکی از دوستانش که در جبهه ی غرب زخمی شده بود رفت بعد به ما گفت : متاسفانه دشمن از بمب های شیمیایی در منطقه استفاده کرده و تمام بچه ها زیر اتش پر وبال میزدند و همه جا سیاه و پر از فریاد بود من فکر میکنم فقط دوستم نجات (... ) گفتم : خوب چه گفتید؟ گفت : " امیدوارم موفق باشید شما جوانها و د زندگی انسانهای خوبی باشید " همین و از در امدیم بیرون .


ضمنا روزی در سال 61 با یک سو تفاهم از طرف یکی از افراد کمینه انقلاب در میدان امام مورد تهدید قرار گرفت و با وجود اینکه می توانست با ان شخص درگیر شود ولی همراه او به کمیته رفت و پس از معذرت خواهی طرف مقابل سو تفاهم رفع شد .[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش