شهید علی میر خلف زاده: تفاوت بین نسخهها
(۲ نسخههای متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
− | + | ==زندگی نامه== | |
− | + | ||
− | + | ||
− | == | + | |
شهید میرخلف زاده با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داوطلبانه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و پس از طی کردن دوره های آموزشی به جبهه دارخوئین اعزام گردید . | شهید میرخلف زاده با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داوطلبانه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و پس از طی کردن دوره های آموزشی به جبهه دارخوئین اعزام گردید . | ||
به گفته هم رزمانش او در جبهه اوقات فراغت خود را با خواندن قرآن و نهج البلاغه و زیارت عاشورا می گذرانید . خاطره ای که از آخرین لحظات او نقل کرده اند این است که روز قبل از شهادتش به هم رزمانش می گوید « مرا خوب ببینید که فردا به زیارت خواهم رفت » و سرانجام در 21/3/1361 در جبهه دار خویین به درجه رفیع شهادت نایل شد و اینچنین پاک باخته، چشم بر روی همه وابستگی ها از کوچک ترین تا بزرگ ترین آنها گذاشت و اینچنین ثابت و استوار، تسلیم خدایش شد . | به گفته هم رزمانش او در جبهه اوقات فراغت خود را با خواندن قرآن و نهج البلاغه و زیارت عاشورا می گذرانید . خاطره ای که از آخرین لحظات او نقل کرده اند این است که روز قبل از شهادتش به هم رزمانش می گوید « مرا خوب ببینید که فردا به زیارت خواهم رفت » و سرانجام در 21/3/1361 در جبهه دار خویین به درجه رفیع شهادت نایل شد و اینچنین پاک باخته، چشم بر روی همه وابستگی ها از کوچک ترین تا بزرگ ترین آنها گذاشت و اینچنین ثابت و استوار، تسلیم خدایش شد . | ||
− | |||
==وصیتنامه== | ==وصیتنامه== | ||
سطر ۴۷: | سطر ۴۳: | ||
در آنچه بین تو و دیگری است خود را ترازو قرار ده، پس برای دیگری نپسند آنچه برای خودت نپسندی و نخواه برای دیگری آنچه برای خود نمی خواهی و ستم مکن چنانچه نمی خواهی به تو ستم شود و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی شود و زشت دان از خود آنچه را که برای دیگری زشت پنداری و آنچه نمی دانی مگو و اگر چه دانشت اندک باشد، و آن چه دوست نداری برایت گفته شود، مگو و بدان که تو آفریده شده ای برای آخرت و نه برای دنیا، و برای نیستی، نه برای هستی و برای مردن، نه برای زندگانی. تو در جای کوچ می باشی و در سرای موقت و در راه به سوی آخرت هستی و تو را مرگی (است) که گریز از آن رهایی نمی بخشد و جویندة آن را از دست نمی دهد و ناچار مرگ او را درمی یابد. پس بر حذر باش و بترس از اینکه مرگ تو را دریابد، در وقت گناه کردن، که خود می گفتی از آن توبه می کنم، و بین تو و اندیشه ات جدایی اندازد که در این حال خود را تباه اخته ای. این جملات، قسمت هایی از وصیت نامه حضرت(ع) است که یادآوری کردم، که شاید خداوند توفیقی شامل کند که بتوانیم به آن عمل کنیم. درود بر آن کس که حقیقت را پیمود . | در آنچه بین تو و دیگری است خود را ترازو قرار ده، پس برای دیگری نپسند آنچه برای خودت نپسندی و نخواه برای دیگری آنچه برای خود نمی خواهی و ستم مکن چنانچه نمی خواهی به تو ستم شود و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی شود و زشت دان از خود آنچه را که برای دیگری زشت پنداری و آنچه نمی دانی مگو و اگر چه دانشت اندک باشد، و آن چه دوست نداری برایت گفته شود، مگو و بدان که تو آفریده شده ای برای آخرت و نه برای دنیا، و برای نیستی، نه برای هستی و برای مردن، نه برای زندگانی. تو در جای کوچ می باشی و در سرای موقت و در راه به سوی آخرت هستی و تو را مرگی (است) که گریز از آن رهایی نمی بخشد و جویندة آن را از دست نمی دهد و ناچار مرگ او را درمی یابد. پس بر حذر باش و بترس از اینکه مرگ تو را دریابد، در وقت گناه کردن، که خود می گفتی از آن توبه می کنم، و بین تو و اندیشه ات جدایی اندازد که در این حال خود را تباه اخته ای. این جملات، قسمت هایی از وصیت نامه حضرت(ع) است که یادآوری کردم، که شاید خداوند توفیقی شامل کند که بتوانیم به آن عمل کنیم. درود بر آن کس که حقیقت را پیمود . | ||
والسلام | والسلام | ||
− | علی میرخلف زاده | + | علی میرخلف زاده 1360/1/22.<ref>[http://khayyen.ir/shahid/819 سایت خین]</ref> |
− | 1360/1/22 | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۴ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۳
نام : میرخلف زاده / علی
نام پدر : مهدی
تاریخ تولد : ۱۳۳۵-۰-۰
محل تولد : اصفهان
تاریخ شهادت : ۱۳۶۰-۰۳-۲۱
محل شهادت : دارخوین، عین خوش
شهرستان : اصفهان
یگان : سپاه
مسئولیت :
تحصیلات : دانشجوی رشته زیست شناسی
محل تحصیل : دانشگاه اصفهان
گلزار : گلستان شهدای اصفهان
زندگی نامه
شهید میرخلف زاده با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران داوطلبانه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و پس از طی کردن دوره های آموزشی به جبهه دارخوئین اعزام گردید . به گفته هم رزمانش او در جبهه اوقات فراغت خود را با خواندن قرآن و نهج البلاغه و زیارت عاشورا می گذرانید . خاطره ای که از آخرین لحظات او نقل کرده اند این است که روز قبل از شهادتش به هم رزمانش می گوید « مرا خوب ببینید که فردا به زیارت خواهم رفت » و سرانجام در 21/3/1361 در جبهه دار خویین به درجه رفیع شهادت نایل شد و اینچنین پاک باخته، چشم بر روی همه وابستگی ها از کوچک ترین تا بزرگ ترین آنها گذاشت و اینچنین ثابت و استوار، تسلیم خدایش شد .
وصیتنامه
خواستم که وصیت نامه ای بنویسم تا خواسته های درونم را ابراز کنم، ولی فکری کردم و یادم به وصیت نامه ای که حضرت علی(ع) به فرزند گرامی شان حضرت امام حسن مجتبی (ع) کرده اند افتاد و با خود گفتم: چه بهتر ما که خود را شیعه آن حضرت می دانیم وصیت نامه شان را آویزه گوش خود قرار دهیم و به آن عمل کنیم. بنا را بر این گذاردم که وصیت نامه آن حضرت را یادآوری کنم که این بهترین وصیت نامه هاست؛ و اما وصیت نامه آن حضرت به فرزند گرامی شان در حقیقت سفارشی است به تمام مردان و آن هایی که می خواهند راه حقیقت را بپیمایند و من قسمتی از این وصیت نامه را یادآوری می کنم: از پدری که نزدیک به نیستی و مرگ است، به زمان اعتراف کننده، پشت کرده به عمر و زندگی، تسلیم به (گرفتاری) روزگار، بدبین به دنیا ساکن در خانه های مردگان، کوچ کننده از آنها، آرزو کننده آنچه درنمی یابد، رونده به راه نابود شدگان، هدف بیماری ها و در گرو روزگار و آماج گاه مصیبت ها و اندوه ها و بنده دنیا و سودا کننده سرای خدعه و فریب و وام دار نابودی ها و گرفتار مرگ و هم سوگند رنج ها و هم نشین اندوه ها و نشانه آفت ها و دردها و به خاک افتاده خواهش ها و جانشین مردگان .
پس از این در آنچه دانستم از پشت کردن دنیا از من و سرکشی روزگار بر من و روآوردن آخرت به من، چیزی است که مرا از یاد غیر و کوشش به آنچه در پی من است بازمی دارد. تو را وصیت می کنم به پرهیزگاری و ترس از خدا و به ملازمت امر و فرمان او .
دلت را به موعظه و اندرز زنده دار و به زهد و پارسایی بمیران و به یقین و باور توانایی ده و به حکمت روشن کن و با یادآوری مرگ ذلیل و خوار گردان و باقی را به فنا و نیست شدن وادار و به هجوم آوردن روزگار و زشت گردی شب ها و روزها بترسان و به اخبار گذشتگان آشنا گردان و به یادش آور آنچه به پیش از تو پیشینیان رسیده است و در سراها و بازمانده ها و نشانه های ایشان گردش کن، پس ببین چه کردند و از چه جایی انتقال یافتند و کجا فرود آمده، جا گرفتند .
خواهی یافت ایشان را از دوستان جدا شده، و در سرای تنهایی فرود آمده و چنان است که تو در اندک زمانی یکی از آنان خواهی بود . پس منزل و آرام گاه خود را درست کن و آخرتت را به دنیای خویش مفروش و در چیزی که نمی دانی سخن مگو و در آنچه به تو مربوط نیست گفتگو مکن و از راهی خودداری کن که از گم راهی آن بترسی، زیر ا خودداری در هنگام سرگردانی گمراهی بهتر است از انجام دادن کارهای ترسناک و نیکوکاری .
امر کن تا اهل آن گردی و به دست و زبانت نا پسندیده را نهی کن و به تلاش و کوشش خودت جدایی کن از آن که آن را به جا آورد و در راه خد ا جهاد کن، جهادی که شایسته اوست و در راه خدا از سرزنش کننده باک نداشته باش و برای حق هر جا و به هر سختی باشد اقدام کن و در ین کسب دانش کن و خود را به شکیبایی بر نامطلوب عادت نده، و نیکوخویی است شکیبا بودن در راه حق، و در همه کارها نفس خود را به خدای خویش واگذ ار و در درخواست نمودن فقط از پروردگارت بخواه زیرا بخشیدن و نومید ساختن ب ه دست اوست . و طلب خیر و نیکویی بسیار کن و بدان آن که مرگ در اختیار او است، زندگی هم در اختیار اوست و آفریننده، میراننده است و نیست کننده، بازگرداننده است و گرفتار کننده، رها کننده است و دنیا پای برجا نماند مگر بر آن چه خد ا برای آن قرار داده از بخشش ها و آزمایش و پاداش در روز رستاخیز، و بر آنچه خواسته از آنچه نمی دانیم. پس اگر چیزی از امور برای تو مشکل شد آن را بر نادانی خود به آن پندار زیرا در نخستین بار آفرینشت نادان بودی، پس دانا شدی و چه بسیار است چیزی که تو به آن نادانی و اندیشه ات در آن سرگردان بوده و بینایی ات در آن گمراه است، پس از آن به آن بینا گردی. پس چنگ زن به ایجاد کننده و روزی بخشنده و آفریننده اندام زیبایت و باید پرستش و بندگی ات برای او، و رو آوردنت به او، و تربیت از او باشد .
در آنچه بین تو و دیگری است خود را ترازو قرار ده، پس برای دیگری نپسند آنچه برای خودت نپسندی و نخواه برای دیگری آنچه برای خود نمی خواهی و ستم مکن چنانچه نمی خواهی به تو ستم شود و نیکی کن چنان که دوست داری به تو نیکی شود و زشت دان از خود آنچه را که برای دیگری زشت پنداری و آنچه نمی دانی مگو و اگر چه دانشت اندک باشد، و آن چه دوست نداری برایت گفته شود، مگو و بدان که تو آفریده شده ای برای آخرت و نه برای دنیا، و برای نیستی، نه برای هستی و برای مردن، نه برای زندگانی. تو در جای کوچ می باشی و در سرای موقت و در راه به سوی آخرت هستی و تو را مرگی (است) که گریز از آن رهایی نمی بخشد و جویندة آن را از دست نمی دهد و ناچار مرگ او را درمی یابد. پس بر حذر باش و بترس از اینکه مرگ تو را دریابد، در وقت گناه کردن، که خود می گفتی از آن توبه می کنم، و بین تو و اندیشه ات جدایی اندازد که در این حال خود را تباه اخته ای. این جملات، قسمت هایی از وصیت نامه حضرت(ع) است که یادآوری کردم، که شاید خداوند توفیقی شامل کند که بتوانیم به آن عمل کنیم. درود بر آن کس که حقیقت را پیمود . والسلام علی میرخلف زاده 1360/1/22.[۱]