شهید جواد جهانی: تفاوت بین نسخهها
Jafari9809 (بحث | مشارکتها) |
|||
(۶ نسخههای متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
+ | |نام فرد = جواد جهانی | ||
+ | |تصویر =شهید جوادی7.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = [[زادروزهای 07 دی|1360]] ، [[خراسان رضو ی ]] ، [[مشهد]] | ||
+ | |شهادت = [[الگو:شهدای 20آبان|1395/08/20]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن =مشهد ، بوستان خورشید | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = سپاه پاسداران | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = مسول اطلاعات لشگر فاطمیون | ||
+ | |جنگها = | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = | ||
+ | }} | ||
− | + | ==خاطرات== | |
+ | •روحیات شهید | ||
− | + | سید جواد از نوجوانی تغییر و تحول عجیبی در وجودش و افکارش ایجاد شد. در سن 14 سالگی نوار سیاحت غرب را در منزل یکی از دوستانش گوش کرده بود و وقتی به خانه آمد حال و هوای عجیبی داشت، رنگش پریده بود و نصف شب با صدای بلند گریه میکرد و نماز شب میخواند.از همان مرحله به اندازهای تغییر کرد که همه به او «بچه شیخ» میگفتند، علاقه زیادی به خرید کتابهای دینی و مُهر و تسبیح و انگشتر داشت و خیلی زود در سن 20 سالگی ازدواج کرد. | |
+ | •نماز شب | ||
− | + | سید جواد با همه فرق میکرد با اینکه یک برادر دیگر هم دارم اما همیشه روی جواد تعصب خاصی داشتم؛ جواد دوستان منبری و خوبی داشت و بیشتر اوقات با دوستانش بود. جواد هر روز باید دست پدر و مادرم را میبوسید بعد فعالیتهای زندگیاش را از سر میگرفت و نماز شب را هیچوقت ترک نکرد. | |
+ | •راه را باید بروم | ||
− | + | جواد سه بار دیگر به سوریه رفته بود؛ آخرین باری که قرار بود برود به ایشان گفتم نرو برادر؛ تو یک دختر 3 ساله و یک پسر 8 ساله داری؛ باید بچهها را از آب و گل درآوری، جنگ سوریه و عراق ادامه دارد، اجازه بده یکی دو سال دیگر برو اما در جواب من گفت دل من نازکتر از این حرفها است؛ دل کندن از خانواده و پدر و مادر برایم سخت است هرشب تا صبح گریه میکنم اما این راه را باید بروم. | |
+ | •شهادت | ||
− | + | جواد به من گفته بود اگر اگر خدا خواست و شهید شدم تفنگ من را روی زمین نگذارید و در آخرین تماسی که با هم داشتیم گفت حواست به همه چیز باشد، گفت من برمیگردم اما پیکرم میآید، میخواهم به عنوان خط شکن بروم، جواد به خواسته خودش رسید چرا که خیلی دوست داشت شهید شود و همیشه میگفت دعا کنید شهید شوم.<ref> [https://harimeharam.ir/news/731?n= خبر گزاری تسنیم]</ref> | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
سطر ۴۴: | سطر ۷۱: | ||
− | ودر پایان ضمن درود و سلام بر دولتمردان و خادمین مشهد الرضا در مجلس شورای اسلامی و شورای محترم شهر مشهد، مزید امتنان خود میدانم که با عنایت به تمایل قلبی در خاکسپاری جنازهام در صورت توفیق شهادت در محلهای باز چون جبل النور کوهسنگی، خاصه در انتهای بلندی های بلوار هاشمیه در صورت امکان مساعدت فرموده و اجازه تدفین پیکر اینجانب در محل مورد وصیتم را صادر فرمایید تا پس از شهادت رسالت روشنگری و یاد و خاطره شهدا را در اجتماع زنده نگه دارم باشد که مورد رضای حضرت ولی عصر (عج) قرار گیرد.<ref>[ | + | ودر پایان ضمن درود و سلام بر دولتمردان و خادمین مشهد الرضا در مجلس شورای اسلامی و شورای محترم شهر مشهد، مزید امتنان خود میدانم که با عنایت به تمایل قلبی در خاکسپاری جنازهام در صورت توفیق شهادت در محلهای باز چون جبل النور کوهسنگی، خاصه در انتهای بلندی های بلوار هاشمیه در صورت امکان مساعدت فرموده و اجازه تدفین پیکر اینجانب در محل مورد وصیتم را صادر فرمایید تا پس از شهادت رسالت روشنگری و یاد و خاطره [[شهدا]] را در اجتماع زنده نگه دارم باشد که مورد رضای حضرت ولی عصر (عج) قرار گیرد.<ref>[https://harimeharam.ir/shahid/202 سایت حریم حرم]</ref> |
سطر ۵۶: | سطر ۸۳: | ||
بایادش صلوات :اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم | بایادش صلوات :اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم | ||
+ | |||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:شهید جوادی1.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی1.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی2.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی3.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی4.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی5.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی6.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی7.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی8.jpg | ||
+ | Image:شهید جوادی9.jpg | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
+ | |||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | |||
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:شهید جواد جهانی }} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی ]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان مشهد ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۶
جواد جهانی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | 1360 ، خراسان رضو ی ، مشهد |
شهادت | 1395/08/20 |
محل دفن | مشهد ، بوستان خورشید |
یگانهای خدمت | سپاه پاسداران |
سمتها | مسول اطلاعات لشگر فاطمیون |
خاطرات
•روحیات شهید
سید جواد از نوجوانی تغییر و تحول عجیبی در وجودش و افکارش ایجاد شد. در سن 14 سالگی نوار سیاحت غرب را در منزل یکی از دوستانش گوش کرده بود و وقتی به خانه آمد حال و هوای عجیبی داشت، رنگش پریده بود و نصف شب با صدای بلند گریه میکرد و نماز شب میخواند.از همان مرحله به اندازهای تغییر کرد که همه به او «بچه شیخ» میگفتند، علاقه زیادی به خرید کتابهای دینی و مُهر و تسبیح و انگشتر داشت و خیلی زود در سن 20 سالگی ازدواج کرد.
•نماز شب
سید جواد با همه فرق میکرد با اینکه یک برادر دیگر هم دارم اما همیشه روی جواد تعصب خاصی داشتم؛ جواد دوستان منبری و خوبی داشت و بیشتر اوقات با دوستانش بود. جواد هر روز باید دست پدر و مادرم را میبوسید بعد فعالیتهای زندگیاش را از سر میگرفت و نماز شب را هیچوقت ترک نکرد.
•راه را باید بروم
جواد سه بار دیگر به سوریه رفته بود؛ آخرین باری که قرار بود برود به ایشان گفتم نرو برادر؛ تو یک دختر 3 ساله و یک پسر 8 ساله داری؛ باید بچهها را از آب و گل درآوری، جنگ سوریه و عراق ادامه دارد، اجازه بده یکی دو سال دیگر برو اما در جواب من گفت دل من نازکتر از این حرفها است؛ دل کندن از خانواده و پدر و مادر برایم سخت است هرشب تا صبح گریه میکنم اما این راه را باید بروم.
•شهادت
جواد به من گفته بود اگر اگر خدا خواست و شهید شدم تفنگ من را روی زمین نگذارید و در آخرین تماسی که با هم داشتیم گفت حواست به همه چیز باشد، گفت من برمیگردم اما پیکرم میآید، میخواهم به عنوان خط شکن بروم، جواد به خواسته خودش رسید چرا که خیلی دوست داشت شهید شود و همیشه میگفت دعا کنید شهید شوم.[۱]
وصیت نامه
بسم رب الشهدا و الصدیقین
اینجانب جواد جهانی فرزند محمدرضا در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در مورخ 94/6/6 شنبه ساعت حدود 2 بامداد در سر شیفت حرم مقابل گنبد والای امام رئوف امام مهربانیها امام رضا (ع) هستم. شاید در این لحظهها نوشتن وصیتنامه سخت باشد چون که بنده فردا برای انجام وظیفه خود به سمت کشور عراق یا سوریه میروم تا با تکفیریها و داعشیها دشمنان حضرت زهرا (سلام الله علیها) مقابله کنم و آنها را با کمک دیگر شیعیان به هلاکت برسانیم.
من دوست دارم شما خوانندگان و شنوندگان این وصیتنامه را به واجبات و ترک محرمات دعوت کنم و تاکید زیاد به خواندن واجب، خواندن نماز در اول وقتش که موجب رضای خدا میشود و به فرموده خداوند متعال در قرآن آدم را از زشتیها و پلیدیها دور میکند و چه زیباست خواندن آن در اول وقت که موجب آرامش و آسایش میشود و به نقل از مجتهد عارف ایت الله بهجت (ره) تاکید و مداومت کردن در خواندن نماز اول وقت آدم را خواسته یا ناخواسته به مراتب عالیه میرساند و چه بهتر از خواندن نماز اول وقت و دعوت کردن دیگران به این فریضه واجب؟
دوستان، آشنایان و محبین اهل بیت شما که عاشق و دوستدار ائمه اطهار هستید ولایت مداری را فراموش نکنید و رهبری جمهوری اسلامی ایران را تنها نگذارید. این سید بزرگوار که از سلاله پاک امامان ما هستند الحمدالله همیشه جانشان را دادهاند که بر سر عهد و پیمان خویش ایستادهاند. ایشان را تنها نگذارید که دور شدن از امام خامنهای موجب خوشنودی شیطان یا شیاطین دیگر همچون یهودیان، آمریکاییها و انگلیسیها و آل سعودیها و دیگر کفار میشود و خویشتن را به تزکیه نفس مراقبت و نگهداری کنید و نگذارید بدیها جای خود را با خوبیها در نزد شما عوض کند و شما را از خداوند مهربان دور سازد.
کمک به همنوع و همدردی با گرفتارها و دردمندان را سرلوحه کارهای خود قرار دهید و یادتان باشد به گفته امام (ره) دنیا محضر خداست و در محضر خدا معصیت نکنید و بدانید که خدا از اعمال و گفتار و نیات شما آگاه است و هیچ از یکتا خدای هستی پوشیده نیست،. منِ روسیاه از جوار نورانی آقایم و مولایم علی بن موسی الرضا به سمت عراق یا سوریه میروم ولی از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نماند دلم در حرم امام رضا گیر است (گیر کرده است) از شما تقاضا دارم هروقت مشرف شدید به حرم یادی از ماهم بکنید و سلامی به نیابت.
حرف برای گفتن زیاد است ولی شما را اذیت نمیکنم و همینجا اعلام میکنم اگر به حق کسی ظلم کردهام که کردهام از خطا و تقصیر بنده بگذرید که من توان حساب پس دادن در مقابل خدا را ندارم و دیگر آنکه چه زیباست حجاب، من به شما خواهران دینی خود عرض میکنم که مراقب حجاب خود باشید.
حجاب همان چادری است که پشت در خانه سوخت ولی از سر خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیفتاد و من در این وصیتنامه به شما خواهر و برادر دینی عرض میکنم عشق فاطمه (سلام الله علیها) است که مرا میکشد به سوی سوریه و عراق فقط برای رضای خدا و به هلاکت رساندن دشمنان حضرت زهرا (سلام الله علیها) راهی شدم و چه عشق مسافرتی است.
ودر پایان ضمن درود و سلام بر دولتمردان و خادمین مشهد الرضا در مجلس شورای اسلامی و شورای محترم شهر مشهد، مزید امتنان خود میدانم که با عنایت به تمایل قلبی در خاکسپاری جنازهام در صورت توفیق شهادت در محلهای باز چون جبل النور کوهسنگی، خاصه در انتهای بلندی های بلوار هاشمیه در صورت امکان مساعدت فرموده و اجازه تدفین پیکر اینجانب در محل مورد وصیتم را صادر فرمایید تا پس از شهادت رسالت روشنگری و یاد و خاطره شهدا را در اجتماع زنده نگه دارم باشد که مورد رضای حضرت ولی عصر (عج) قرار گیرد.[۲]
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
مدافع حرم جواد جهانی
94 /6/6
بایادش صلوات :اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم
نگارخانه تصاویر