شهید مهدی خالقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۳ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۴: سطر ۴:
  
 
==زندگی نامه==
 
==زندگی نامه==
خالقی، مهدی: پنجم آذر ۱۳۳۷، در روستای حصارخروان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش قاسم و مادرش ربابه‌سلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
+
خالقی، مهدی: پنجم آذر [[۱۳۳۷]]، در روستای حصارخروان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش قاسم و مادرش ربابه‌سلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی [[بسیج]] در [[جبهه]] حضور یافت. هفتم اسفند [[۱۳۶۲]]، در [[جزیره مجنون]] [[عراق]] به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
 
==وصیت نامه==
 
==وصیت نامه==
شهید، مهدى خالقى: درود بر حضرت مهدى (عج) منجى عالم بشریت و نایب بر حقّش حضرت آیت اللّه العظمى امام خمینی. سلام بر شهداى کربلاى خمینى، که سینه ‏هایشان را سپر گلوله ‏هاى دژخیمان کردند؛ ولى خشم و سازش دشمن را نپذیرفتند. ...و بعد سلام بر شما پدر مهربان و مادر عزیزم! که زحمت هاى زیادى برای من حقیر کشیدید تا روزى دست شما پدر و مادر را بگیرم؛ ولى مى‏ بینم که اسلام واجب‏ تر از شماست. من در زندگى، روزى کمک حال شما نشدم که امروز افتخار کنم؛ امروز جز شرمندگى و شرمسارى براى من چیز دیگر نمانده است. پدر و مادرم! خیلى دوست داشتم همیشه شما را کمک کنم؛ مرا ببخشید و حلالم کنید. پدر جان! به امید پروردگار اگر حکومت بعثى عراق نابود شود، در آن کشور، جمهورى اسلامى برقرار خواهد شد و شما مى‏ روید آنجا براى زیارت کربلا. به یاد ما هم باشید؛ چون ما خیلى دوست داشتیم که حرم ابا عبداللّه(ع) را زیارت کنیم. پدر جان! امیدوارم همیشه فرزندانت را به جبهه‏ هاى جنگ بفرستى؛ چون مرگ براى همه مى‏ باشد، ولى چه خوب است که مرگ با عزت را انسان انتخاب کند. پدر جان! موقعى که مى‏ خواستم بیایم به جبهه ‏هاى جنگ، خیلى دوست داشتم که شما را ببوسم، تا نزدیک شما هم مى‏ آمدم؛ ولى رُویم نمى‏ شد! فراموش نکنید! پدر جان! مادرم و خواهرانم و برادرانم را نگذارید گریه کنند؛ اگر خواستند گریه کنند، به یاد حسین(ع) گریه کنند. به امید روزى که تمام مستضعفین جهان در زیر پرچم جمهورى اسلامی باشند و این پرچم در بلندترین قله‏ هاى دنیا برافراشته گردد. شما را مى ‏بوسم و به خداى بزرگ مى‏ سپارم. فرزند شما؛ مهدى خالقى
+
[[شهید مهدی خالقی]]: درود بر [[حضرت مهدى]] (عج) منجى عالم بشریت و نایب بر حقّش حضرت آیت اللّه العظمى [[امام خمینی]]. سلام بر شهداى کربلاى خمینى، که سینه ‏هایشان را سپر گلوله ‏هاى دژخیمان کردند؛ ولى خشم و سازش دشمن را نپذیرفتند. ...و بعد سلام بر شما پدر مهربان و مادر عزیزم! که زحمت هاى زیادى برای من حقیر کشیدید تا روزى دست شما پدر و مادر را بگیرم؛ ولى مى‏ بینم که اسلام واجب‏ تر از شماست. من در زندگى، روزى کمک حال شما نشدم که امروز افتخار کنم؛ امروز جز شرمندگى و شرمسارى براى من چیز دیگر نمانده است. پدر و مادرم! خیلى دوست داشتم همیشه شما را کمک کنم؛ مرا ببخشید و حلالم کنید. پدر جان! به امید پروردگار اگر حکومت بعثى عراق نابود شود، در آن کشور، جمهورى اسلامى برقرار خواهد شد و شما مى‏ روید آنجا براى زیارت [[کربلا]]. به یاد ما هم باشید؛ چون ما خیلى دوست داشتیم که حرم [[ابا عبداللّه]](ع) را زیارت کنیم. پدر جان! امیدوارم همیشه فرزندانت را به جبهه‏ هاى [[جنگ]] بفرستى؛ چون مرگ براى همه مى‏ باشد، ولى چه خوب است که مرگ با عزت را انسان انتخاب کند. پدر جان! موقعى که مى‏ خواستم بیایم به جبهه ‏هاى جنگ، خیلى دوست داشتم که شما را ببوسم، تا نزدیک شما هم مى‏ آمدم؛ ولى رُویم نمى‏ شد! فراموش نکنید! پدر جان! مادرم و خواهرانم و برادرانم را نگذارید گریه کنند؛ اگر خواستند گریه کنند، به یاد حسین(ع) گریه کنند. به امید روزى که تمام مستضعفین جهان در زیر پرچم جمهورى اسلامی باشند و این پرچم در بلندترین قله‏ هاى دنیا برافراشته گردد. شما را مى ‏بوسم و به خداى بزرگ مى‏ سپارم. فرزند شما؛ مهدى خالقى<ref>[http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1117 سایت خط سرخ]</ref>
منبع:سایت خط سرخ
+
 
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1117
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
 
 +
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:مهدی_خالقی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان قزوین]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان آبیک]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۱

مهدی خالقی تاریخ تولد :1337/09/05 تاریخ شهادت :1362/12/07

زندگی نامه

خالقی، مهدی: پنجم آذر ۱۳۳۷، در روستای حصارخروان از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش قاسم و مادرش ربابه‌سلطان نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر کارخانه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۷۶ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه

شهید مهدی خالقی: درود بر حضرت مهدى (عج) منجى عالم بشریت و نایب بر حقّش حضرت آیت اللّه العظمى امام خمینی. سلام بر شهداى کربلاى خمینى، که سینه ‏هایشان را سپر گلوله ‏هاى دژخیمان کردند؛ ولى خشم و سازش دشمن را نپذیرفتند. ...و بعد سلام بر شما پدر مهربان و مادر عزیزم! که زحمت هاى زیادى برای من حقیر کشیدید تا روزى دست شما پدر و مادر را بگیرم؛ ولى مى‏ بینم که اسلام واجب‏ تر از شماست. من در زندگى، روزى کمک حال شما نشدم که امروز افتخار کنم؛ امروز جز شرمندگى و شرمسارى براى من چیز دیگر نمانده است. پدر و مادرم! خیلى دوست داشتم همیشه شما را کمک کنم؛ مرا ببخشید و حلالم کنید. پدر جان! به امید پروردگار اگر حکومت بعثى عراق نابود شود، در آن کشور، جمهورى اسلامى برقرار خواهد شد و شما مى‏ روید آنجا براى زیارت کربلا. به یاد ما هم باشید؛ چون ما خیلى دوست داشتیم که حرم ابا عبداللّه(ع) را زیارت کنیم. پدر جان! امیدوارم همیشه فرزندانت را به جبهه‏ هاى جنگ بفرستى؛ چون مرگ براى همه مى‏ باشد، ولى چه خوب است که مرگ با عزت را انسان انتخاب کند. پدر جان! موقعى که مى‏ خواستم بیایم به جبهه ‏هاى جنگ، خیلى دوست داشتم که شما را ببوسم، تا نزدیک شما هم مى‏ آمدم؛ ولى رُویم نمى‏ شد! فراموش نکنید! پدر جان! مادرم و خواهرانم و برادرانم را نگذارید گریه کنند؛ اگر خواستند گریه کنند، به یاد حسین(ع) گریه کنند. به امید روزى که تمام مستضعفین جهان در زیر پرچم جمهورى اسلامی باشند و این پرچم در بلندترین قله‏ هاى دنیا برافراشته گردد. شما را مى ‏بوسم و به خداى بزرگ مى‏ سپارم. فرزند شما؛ مهدى خالقى[۱]

پانویس

  1. سایت خط سرخ

رده‌ها