شهیدداوود خلیلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۳ نسخه‌های متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۳: سطر ۳:
 
تاریخ شهادت :[[1362/12/07]]
 
تاریخ شهادت :[[1362/12/07]]
  
==زندگینامه==
+
==زندگی نامه==
 
خلیلی، داود: نهم فروردین ۱۳۴۹، در بخش شمیرانات تابعه شهر [[تهران]] به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر بود و مادرش بمانی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسیج در [[جبهه]] حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در [[جزیره مجنون]] [[عراق]] به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
 
خلیلی، داود: نهم فروردین ۱۳۴۹، در بخش شمیرانات تابعه شهر [[تهران]] به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر بود و مادرش بمانی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسیج در [[جبهه]] حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در [[جزیره مجنون]] [[عراق]] به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
==وصیتنامه==
+
==وصیت نامه==
شهید، داود خلیلی: مادر جان! هر شب پنجشنبه با پدر به دعای کمیل بروید؛ به رزمندگان کمک کنید و به دیدار مجروحین جنگ بروید و با آن ها دیدار نمایید؛ به خانواده ی شهدا سر بزنید و در تشییع جنازه شهدا شرکت کنید و به [[نماز جمعه]] بروید. مادر جان! صبر تو باید مثل صبر حضرت زینب (س) باشد؛ اگر شما برای من گریه کنید، مثل این است که فرزندتان از شما دور شده است. من این راه را با دل و جان خریدم تا ملت اسلامی ایران با راحتی و با وحدت کلمه ی خود، مشتی به دهان آمریکا و دیگر دوستان او بزنند. مادر جان! می خواهم با خانواده ی شهدای [[جنگ]] تحمیلی -این برادران غیور [[سپاه]] پاسداران و [[بسیج]] مردمی و [[ارتش]] که به جنگ با دشمنان شتافتند- دیدار داشته باشید. در همه ی سخنرانی ها و مراسم همه ی شهدای بزرگ، با پدر شرکت کنید. مادر جان! شما به جهاد بروید و با خواهران در درس های قرآن و اسلام شناسی شرکت کنید؛ برادران مرا با مسایل اسلامی آشنا فرمایید و به سخنرانی های امام -که از تلویزیون پخش می شود- گوش فرادهید و خواهر و برادرانم را به کلاس های [[قرآن]]، اصول عقاید و احکام ببرید و آنها را با مسایل مهم آشنا کنید تا آینده آن ها خیلی خوب باشد و اگر من شهید شدم، لباس مرا به برادرم داریوش داده و راه مرا ادامه بدهید و اگر داریوش هم شهید شد، لباس مرا به جواد بدهید و برای یک لحظه، سنگر مرا خالی نگذارید و تا آن جا که می توانید به رزمندگان از هر نظر کمک کنید. تا جایی که می توانید برای رزمندگان لباس بدوزید؛ اگر همکاری شما -مادران غیور و شهیدپرور نباشد- ما یک لحظه نمی توانیم با دشمن بجنگیم و سراسر ایران به خاک و خون می افتد و این دست [[امام زمان]] (عج) است که ما را در همه ی عملیات های بزرگ به پیروزی می رساند.۱ (
+
شهید، داود خلیلی: مادر جان! هر شب پنجشنبه با پدر به دعای کمیل بروید؛ به رزمندگان کمک کنید و به دیدار مجروحین جنگ بروید و با آن ها دیدار نمایید؛ به خانواده ی شهدا سر بزنید و در تشییع جنازه شهدا شرکت کنید و به [[نماز جمعه]] بروید. مادر جان! صبر تو باید مثل صبر حضرت زینب (س) باشد؛ اگر شما برای من گریه کنید، مثل این است که فرزندتان از شما دور شده است. من این راه را با دل و جان خریدم تا ملت اسلامی ایران با راحتی و با وحدت کلمه ی خود، مشتی به دهان آمریکا و دیگر دوستان او بزنند. مادر جان! می خواهم با خانواده ی شهدای [[جنگ]] تحمیلی -این برادران غیور [[سپاه]] پاسداران و [[بسیج]] مردمی و [[ارتش]] که به جنگ با دشمنان شتافتند- دیدار داشته باشید. در همه ی سخنرانی ها و مراسم همه ی شهدای بزرگ، با پدر شرکت کنید. مادر جان! شما به جهاد بروید و با خواهران در درس های قرآن و اسلام شناسی شرکت کنید؛ برادران مرا با مسایل اسلامی آشنا فرمایید و به سخنرانی های امام -که از تلویزیون پخش می شود- گوش فرادهید و خواهر و برادرانم را به کلاس های [[قرآن]]، اصول عقاید و احکام ببرید و آنها را با مسایل مهم آشنا کنید تا آینده آن ها خیلی خوب باشد و اگر من شهید شدم، لباس مرا به برادرم داریوش داده و راه مرا ادامه بدهید و اگر داریوش هم شهید شد، لباس مرا به جواد بدهید و برای یک لحظه، سنگر مرا خالی نگذارید و تا آن جا که می توانید به رزمندگان از هر نظر کمک کنید. تا جایی که می توانید برای رزمندگان لباس بدوزید؛ اگر همکاری شما -مادران غیور و شهیدپرور نباشد- ما یک لحظه نمی توانیم با دشمن بجنگیم و سراسر ایران به خاک و خون می افتد و این دست [[امام زمان]] (عج) است که ما را در همه ی عملیات های بزرگ به پیروزی می رساند.<ref>[http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1121 سایت خط سرخ]</ref>
منبع:سایت خط سرخ
+
==پانویس==
http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1121
+
<references />
 +
 
 +
== رده‌ها ==
 +
{{ترتیب‌پیش‌فرض:داوود_خلیلی}}
 +
[[رده: شهدا]]
 +
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 +
[[رده: شهدای ایران]]
 +
[[رده: شهدای استان تهران]]
 +
[[رده: شهدای شهرستان تهران]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۴

داوود خلیلی تاریخ تولد :1349/01/09 تاریخ شهادت :1362/12/07

زندگی نامه

خلیلی، داود: نهم فروردین ۱۳۴۹، در بخش شمیرانات تابعه شهر تهران به دنیا آمد. پدرش جعفر، کارگر بود و مادرش بمانی نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند ۱۳۶۲، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

وصیت نامه

شهید، داود خلیلی: مادر جان! هر شب پنجشنبه با پدر به دعای کمیل بروید؛ به رزمندگان کمک کنید و به دیدار مجروحین جنگ بروید و با آن ها دیدار نمایید؛ به خانواده ی شهدا سر بزنید و در تشییع جنازه شهدا شرکت کنید و به نماز جمعه بروید. مادر جان! صبر تو باید مثل صبر حضرت زینب (س) باشد؛ اگر شما برای من گریه کنید، مثل این است که فرزندتان از شما دور شده است. من این راه را با دل و جان خریدم تا ملت اسلامی ایران با راحتی و با وحدت کلمه ی خود، مشتی به دهان آمریکا و دیگر دوستان او بزنند. مادر جان! می خواهم با خانواده ی شهدای جنگ تحمیلی -این برادران غیور سپاه پاسداران و بسیج مردمی و ارتش که به جنگ با دشمنان شتافتند- دیدار داشته باشید. در همه ی سخنرانی ها و مراسم همه ی شهدای بزرگ، با پدر شرکت کنید. مادر جان! شما به جهاد بروید و با خواهران در درس های قرآن و اسلام شناسی شرکت کنید؛ برادران مرا با مسایل اسلامی آشنا فرمایید و به سخنرانی های امام -که از تلویزیون پخش می شود- گوش فرادهید و خواهر و برادرانم را به کلاس های قرآن، اصول عقاید و احکام ببرید و آنها را با مسایل مهم آشنا کنید تا آینده آن ها خیلی خوب باشد و اگر من شهید شدم، لباس مرا به برادرم داریوش داده و راه مرا ادامه بدهید و اگر داریوش هم شهید شد، لباس مرا به جواد بدهید و برای یک لحظه، سنگر مرا خالی نگذارید و تا آن جا که می توانید به رزمندگان از هر نظر کمک کنید. تا جایی که می توانید برای رزمندگان لباس بدوزید؛ اگر همکاری شما -مادران غیور و شهیدپرور نباشد- ما یک لحظه نمی توانیم با دشمن بجنگیم و سراسر ایران به خاک و خون می افتد و این دست امام زمان (عج) است که ما را در همه ی عملیات های بزرگ به پیروزی می رساند.[۱]

پانویس

  1. سایت خط سرخ

رده‌ها