شهید رحمت الله داوودی معمار املاقدار: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
داودیمعمار املاقدر، رحمتالله: هشتم شهریور ۱۳۴۲، در روستای کوچنان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۶۰) و مادرش ماهبانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم اسفند ۱۳۶۲، در پاسگاهزید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در بهشتزهرای شهر تهران قرار دارد. | داودیمعمار املاقدر، رحمتالله: هشتم شهریور ۱۳۴۲، در روستای کوچنان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۶۰) و مادرش ماهبانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم اسفند ۱۳۶۲، در پاسگاهزید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در بهشتزهرای شهر تهران قرار دارد. | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | شهید، رحمت الله داودی معماراملاقدر: خداوندا! پس از بیست سال در گناه بودن امروز سه شنبه مورخ ۲/۱۳/۶۳ ساعت۸ شب در جبهه جنوب این وصیت نامه را می نویسم. ای نویسنده که نامت «رحمت الله داوری» می باشد! اکنون با خداوند سبحان در این فرصتی که داری عهد ببند که دیگر گناه نکنی و از این به بعد نمازت را به موقع بخوانی و در راه راست، خود را بکشانی که تنها راه رسیدن به پروردگار بزرگ می باشد. ...و ای خداوند بزرگ! مرا ببخش و ای خداوند کریم دیگر نمی توانم در گناه باشم و نماز نخوانم و به کارهای بد دست زنم و شیطان را در جسم و روح خودم راه بدهم؛ پس مرا کمک کن و از محبتت بر من بگستر. ...و ای مادرم! مادری که سال ها برایم رنج و بدبختی کشیدی تا مرا بزرگ کردی و امید داشتی که روزی عصای دستت شوم! ولی هرگز برایت کار و رفتار نیکی انجام نداده ام و فقط ناراحت و اذیتت کردم ولی چه از دستم بر می آید جز این که از پروردگار برایت طلب صبر و راضی بودن از مرا بخواهم و -ان شاء الله- خداوند به همه ی مادران صبر و پایداری عنایت بفرماید. ...و اما بدانید که من خودم و به خواست خودم به جبهه آمده ام و -ان شاء الله- که خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید. الآن ساعت ۸ شب مورخ ۲/۱۲/۶۲ روز سه شنبه است و همه ی بچه های گروهان مان در بیابان گرم خوزستان خوابیده اند و من دارم این وصیت نامه را می نویسم. بعضی از افراد مجرد و بعضی ها زن و نامزد دارند و در فکر و حال خودشان هستند و -ان شاء الله- که این حمله با پیروزی همگانی به پایان برسد و -ان شاء الله- که خداوند به همه ی پدران و مادران، صبر و استقامت عطا فرماید.۱ (۱۲۸۸۳۲۲) رحمت الله داودی ۲/۱۲/۶۲ | + | شهید، رحمت الله داودی معماراملاقدر: خداوندا! پس از بیست سال در گناه بودن امروز سه شنبه مورخ ۲/۱۳/۶۳ ساعت۸ شب در جبهه جنوب این وصیت نامه را می نویسم. ای نویسنده که نامت «رحمت الله داوری» می باشد! اکنون با خداوند سبحان در این فرصتی که داری عهد ببند که دیگر گناه نکنی و از این به بعد نمازت را به موقع بخوانی و در راه راست، خود را بکشانی که تنها راه رسیدن به پروردگار بزرگ می باشد. ...و ای خداوند بزرگ! مرا ببخش و ای خداوند کریم دیگر نمی توانم در گناه باشم و نماز نخوانم و به کارهای بد دست زنم و شیطان را در جسم و روح خودم راه بدهم؛ پس مرا کمک کن و از محبتت بر من بگستر. ...و ای مادرم! مادری که سال ها برایم رنج و بدبختی کشیدی تا مرا بزرگ کردی و امید داشتی که روزی عصای دستت شوم! ولی هرگز برایت کار و رفتار نیکی انجام نداده ام و فقط ناراحت و اذیتت کردم ولی چه از دستم بر می آید جز این که از پروردگار برایت طلب صبر و راضی بودن از مرا بخواهم و -ان شاء الله- خداوند به همه ی مادران صبر و پایداری عنایت بفرماید. ...و اما بدانید که من خودم و به خواست خودم به جبهه آمده ام و -ان شاء الله- که خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید. الآن ساعت ۸ شب مورخ ۲/۱۲/۶۲ روز سه شنبه است و همه ی بچه های گروهان مان در بیابان گرم خوزستان خوابیده اند و من دارم این وصیت نامه را می نویسم. بعضی از افراد مجرد و بعضی ها زن و نامزد دارند و در فکر و حال خودشان هستند و -ان شاء الله- که این حمله با پیروزی همگانی به پایان برسد و -ان شاء الله- که خداوند به همه ی پدران و مادران، صبر و استقامت عطا فرماید.۱ (۱۲۸۸۳۲۲) رحمت الله داودی ۲/۱۲/۶۲.<ref>[http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1128 سایت خط سرخ]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | http://www.khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1128 | + | <references /> |
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:رحمت_الله_داوودی_معمار_املا_قدار}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان تهران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۱
رحمت الله داوودی معمار املاقدار تاریخ تولد :1342/06/08 تاریخ شهادت :1362/12/03
محتویات
زندگی نامه
داودیمعمار املاقدر، رحمتالله: هشتم شهریور ۱۳۴۲، در روستای کوچنان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علیاکبر (فوت۱۳۶۰) و مادرش ماهبانو نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم اسفند ۱۳۶۲، در پاسگاهزید عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در بهشتزهرای شهر تهران قرار دارد.
وصیت نامه
شهید، رحمت الله داودی معماراملاقدر: خداوندا! پس از بیست سال در گناه بودن امروز سه شنبه مورخ ۲/۱۳/۶۳ ساعت۸ شب در جبهه جنوب این وصیت نامه را می نویسم. ای نویسنده که نامت «رحمت الله داوری» می باشد! اکنون با خداوند سبحان در این فرصتی که داری عهد ببند که دیگر گناه نکنی و از این به بعد نمازت را به موقع بخوانی و در راه راست، خود را بکشانی که تنها راه رسیدن به پروردگار بزرگ می باشد. ...و ای خداوند بزرگ! مرا ببخش و ای خداوند کریم دیگر نمی توانم در گناه باشم و نماز نخوانم و به کارهای بد دست زنم و شیطان را در جسم و روح خودم راه بدهم؛ پس مرا کمک کن و از محبتت بر من بگستر. ...و ای مادرم! مادری که سال ها برایم رنج و بدبختی کشیدی تا مرا بزرگ کردی و امید داشتی که روزی عصای دستت شوم! ولی هرگز برایت کار و رفتار نیکی انجام نداده ام و فقط ناراحت و اذیتت کردم ولی چه از دستم بر می آید جز این که از پروردگار برایت طلب صبر و راضی بودن از مرا بخواهم و -ان شاء الله- خداوند به همه ی مادران صبر و پایداری عنایت بفرماید. ...و اما بدانید که من خودم و به خواست خودم به جبهه آمده ام و -ان شاء الله- که خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید. الآن ساعت ۸ شب مورخ ۲/۱۲/۶۲ روز سه شنبه است و همه ی بچه های گروهان مان در بیابان گرم خوزستان خوابیده اند و من دارم این وصیت نامه را می نویسم. بعضی از افراد مجرد و بعضی ها زن و نامزد دارند و در فکر و حال خودشان هستند و -ان شاء الله- که این حمله با پیروزی همگانی به پایان برسد و -ان شاء الله- که خداوند به همه ی پدران و مادران، صبر و استقامت عطا فرماید.۱ (۱۲۸۸۳۲۲) رحمت الله داودی ۲/۱۲/۶۲.[۱]