شهیداکبر کشتکار: تفاوت بین نسخهها
Amosoltany98 (بحث | مشارکتها) جز (Amosoltany98 صفحهٔ شهید اکبر کشتکار را به شهیداکبر کشتکار منتقل کرد) |
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
«دائم با خودش خلوت می کرد و هنگامی که سر زده بر او وارد می شدم، چشم هایش را اشک آلود می دیدم و او را در حال راز و نیاز با خدا. با خودم می گفتم: ای کاش با او ازدواج نکرده بودم و علاقه ای به او نداشتم! او به خاطر جنگ اصلاً نمی خواست ازدواج کند. این را خودش برایم گفته بود؛ ولی اصرار خانواده اش باعث شد تا این کار را بپذیرد. | «دائم با خودش خلوت می کرد و هنگامی که سر زده بر او وارد می شدم، چشم هایش را اشک آلود می دیدم و او را در حال راز و نیاز با خدا. با خودم می گفتم: ای کاش با او ازدواج نکرده بودم و علاقه ای به او نداشتم! او به خاطر جنگ اصلاً نمی خواست ازدواج کند. این را خودش برایم گفته بود؛ ولی اصرار خانواده اش باعث شد تا این کار را بپذیرد. | ||
اکبر، جوان بود و 22 سال بیشتر از عمرش نمی گذشت. او در سال 1359 به ملوانان نیروی دریایی پیوسته بود و در بین همکارانش از محبوبیتی خاص برخوردار بود. عمر کوتاهش پر بود از حوادث مختلف؛ پرت شدن از بالای بام، تصادف با اتوبوس، افتادن داخل چاه آب و رودخانه؛ ولی اجل مرگ او را در مسیر شهادت رقم زده بودند و او پنجم خرداد 1367، در سکوی «بحر کان سر» بر اثر حمله ی هوایی دشمن به شهادت رسید. | اکبر، جوان بود و 22 سال بیشتر از عمرش نمی گذشت. او در سال 1359 به ملوانان نیروی دریایی پیوسته بود و در بین همکارانش از محبوبیتی خاص برخوردار بود. عمر کوتاهش پر بود از حوادث مختلف؛ پرت شدن از بالای بام، تصادف با اتوبوس، افتادن داخل چاه آب و رودخانه؛ ولی اجل مرگ او را در مسیر شهادت رقم زده بودند و او پنجم خرداد 1367، در سکوی «بحر کان سر» بر اثر حمله ی هوایی دشمن به شهادت رسید. | ||
− | مردم بوشهر هنگامی که به گلزار شهدا می روند، چهره ی اکبر را می بیند؛ انسانی که روزی با آتش زدن لاستیک و پرتاب کوکتل مولوتوف، در راه پیروزی انقلاب می کوشید و مأموران رژیم شاه را عاصی کرده بود.» | + | مردم بوشهر هنگامی که به گلزار شهدا می روند، چهره ی اکبر را می بیند؛ انسانی که روزی با آتش زدن لاستیک و پرتاب کوکتل مولوتوف، در راه پیروزی انقلاب می کوشید و مأموران رژیم شاه را عاصی کرده بود.»<ref>[http://ajashohada.ir/Home/Martyrdetails/22717 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | |||
− | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
== ردهها == | == ردهها == | ||
{{ترتیبپیشفرض:اکبر_کشتکار}} | {{ترتیبپیشفرض:اکبر_کشتکار}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۸
شهید اکبر کشتکار تاریخ تولد :1345/01/01 تاریخ شهادت : 1367/03/05 محل شهادت : سکوی "بحرکان سر" محل آرامگاه :بوشهر - بهشتصادق
خاطرات
«دائم با خودش خلوت می کرد و هنگامی که سر زده بر او وارد می شدم، چشم هایش را اشک آلود می دیدم و او را در حال راز و نیاز با خدا. با خودم می گفتم: ای کاش با او ازدواج نکرده بودم و علاقه ای به او نداشتم! او به خاطر جنگ اصلاً نمی خواست ازدواج کند. این را خودش برایم گفته بود؛ ولی اصرار خانواده اش باعث شد تا این کار را بپذیرد. اکبر، جوان بود و 22 سال بیشتر از عمرش نمی گذشت. او در سال 1359 به ملوانان نیروی دریایی پیوسته بود و در بین همکارانش از محبوبیتی خاص برخوردار بود. عمر کوتاهش پر بود از حوادث مختلف؛ پرت شدن از بالای بام، تصادف با اتوبوس، افتادن داخل چاه آب و رودخانه؛ ولی اجل مرگ او را در مسیر شهادت رقم زده بودند و او پنجم خرداد 1367، در سکوی «بحر کان سر» بر اثر حمله ی هوایی دشمن به شهادت رسید. مردم بوشهر هنگامی که به گلزار شهدا می روند، چهره ی اکبر را می بیند؛ انسانی که روزی با آتش زدن لاستیک و پرتاب کوکتل مولوتوف، در راه پیروزی انقلاب می کوشید و مأموران رژیم شاه را عاصی کرده بود.»[۱]