شهید علی رضا کندی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «شهید علی رضا کندی تاریخ تولد : 1339/10/26 تاریخ شهادت : 1363/02/04 محل شهادت : نامشخص م...» ایجاد کرد) |
|||
(۶ نسخههای متوسط توسط ۵ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
محل آرامگاه : تهران - بهشت زهرا | محل آرامگاه : تهران - بهشت زهرا | ||
− | زندگینامه | + | ==زندگینامه== |
شهید علی رضا کندی فرزند فتح الله در دوران انقلاب هر سال در روز عاشورا و تاسوعا از مسجد حجت دسته ای سینه زنی راه می انداخت و خود دسته های سینه زنی را هدایت و نوحه سرای می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی در مدت 4 سال چندین مرتبه از سوی بسیج و همچنین از سوی فدائیان اسلام به جبهه اعزام گردید. | شهید علی رضا کندی فرزند فتح الله در دوران انقلاب هر سال در روز عاشورا و تاسوعا از مسجد حجت دسته ای سینه زنی راه می انداخت و خود دسته های سینه زنی را هدایت و نوحه سرای می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی در مدت 4 سال چندین مرتبه از سوی بسیج و همچنین از سوی فدائیان اسلام به جبهه اعزام گردید. | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
روحش شاد و راهش پر رهرو باد. | روحش شاد و راهش پر رهرو باد. | ||
− | وصیت نامه | + | ==وصیت نامه== |
بسمه تعالی | بسمه تعالی | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
سلام و درود من به تمام رزمندگان و شهیدان راه حق و آزادی و به تمامی خانواده های شهدا. پدر عزیزم! این راهی که من انتخاب کرده ام راه حسین(علیه السلام) و راه حق علیه باطل است. | سلام و درود من به تمام رزمندگان و شهیدان راه حق و آزادی و به تمامی خانواده های شهدا. پدر عزیزم! این راهی که من انتخاب کرده ام راه حسین(علیه السلام) و راه حق علیه باطل است. | ||
اینجانب علی رضا کندی که داوطلب شدم برای جبهه جنگ با کفار علیه ظلم و ستم با صدام کثیف تا بروم و دست مزدوران کثیف را از وطنم و خاکم کوتاه کنم. آرزوی موفقیت برای رهبر عزیزم، نور چشم تمام ملت ایران که عمر طولانی برای ایشان از خداوند متعال آرزو دارم و این رهبر خمینی بت شکن و نور چشم مستضعفان دنیا آرزوی سلامتی و طول عمر برای ایشان از امام زمان(عجل الله فرجه) آرزو دارم. من تا جان در بدن دارم تا آخرین قطره خون خود نثار راه حق و ایمان و اسلام عزیز می کنم. برای تمامی رزمندگان و پاسداران و تمامی نظامیان چه نیروی هوایی، دریایی، زمینی و جانبازان اسلام آرزوی موفقیت دارم. از پدر و برادر و خواهرانم تقاضا می کنم اگر شربت شهادت را نوشیدم برای من گریه نکنند و برای غریبی امام حسین(علیه السلام) گریه کنند؛ چون من آرزویم شهادت بود و همیشه این انتظار را داشتم، چون شهادت سعادت بزرگی است؛ هرچه بگویند شهیدان زنده اند. | اینجانب علی رضا کندی که داوطلب شدم برای جبهه جنگ با کفار علیه ظلم و ستم با صدام کثیف تا بروم و دست مزدوران کثیف را از وطنم و خاکم کوتاه کنم. آرزوی موفقیت برای رهبر عزیزم، نور چشم تمام ملت ایران که عمر طولانی برای ایشان از خداوند متعال آرزو دارم و این رهبر خمینی بت شکن و نور چشم مستضعفان دنیا آرزوی سلامتی و طول عمر برای ایشان از امام زمان(عجل الله فرجه) آرزو دارم. من تا جان در بدن دارم تا آخرین قطره خون خود نثار راه حق و ایمان و اسلام عزیز می کنم. برای تمامی رزمندگان و پاسداران و تمامی نظامیان چه نیروی هوایی، دریایی، زمینی و جانبازان اسلام آرزوی موفقیت دارم. از پدر و برادر و خواهرانم تقاضا می کنم اگر شربت شهادت را نوشیدم برای من گریه نکنند و برای غریبی امام حسین(علیه السلام) گریه کنند؛ چون من آرزویم شهادت بود و همیشه این انتظار را داشتم، چون شهادت سعادت بزرگی است؛ هرچه بگویند شهیدان زنده اند. | ||
− | + | من افتخار می کنم که در راه حسین(علیه السلام) و پیروانش شهید شده ام. پدر عزیزم! افتخار کن که شهادت نصیب فرزند تو گشته. پیام بزرگ من به تمام قشرهای بزرگ کشوری این است که خون هزاران شهید را پایمال نکنند و همبستگی داشته باشند که این آمریکای جنایتکار سوء استفاده نکند. از قول من از دامادهای عزیزم و خواهرهای عزیزم خداحافظی کنید. برادر عزیزم حسن جان! از تو می خواهم که قول بدهی که هیچ وقت راهی را که رفته بودی به برادر کوچکت قول بدهی به خون شهیدان قسم که نروی و از پدر خودمان که دیگر قدرت کار کردن ندارد و من که رفته ام پدر امیدواریش تو هستی، امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی. | |
حسن جان! از من هیچ وقت ناراحت نباش. من در جبهه به یاد همه خصوصاً آقاجون و تو هستم و تو هم برای پیروزی همه و اسلام دعا کن. پدر جان، برادر عزیزم، و خواهران مهربانم پروین جان و سهیلا! مرا حلال کنید. پروین جان! گریه آن شب من به خاطر این بود که از جبهه برگشته بودم وجداناً ناراحت بودم، من دینی نسبت به کشور و میهنم داشتم که باید تا خون در بدن من بود، ادا می کردم. از تمام رفقا، دوستانم و بچه های محل طلب حلالیت می کنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت، پیروزی و سلامتی دارم. | حسن جان! از من هیچ وقت ناراحت نباش. من در جبهه به یاد همه خصوصاً آقاجون و تو هستم و تو هم برای پیروزی همه و اسلام دعا کن. پدر جان، برادر عزیزم، و خواهران مهربانم پروین جان و سهیلا! مرا حلال کنید. پروین جان! گریه آن شب من به خاطر این بود که از جبهه برگشته بودم وجداناً ناراحت بودم، من دینی نسبت به کشور و میهنم داشتم که باید تا خون در بدن من بود، ادا می کردم. از تمام رفقا، دوستانم و بچه های محل طلب حلالیت می کنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت، پیروزی و سلامتی دارم. | ||
دیگر عرضی ندارم خبر سلامتی و تندرستی رهبر بزرگ و ملت شریف و مهربان ایران. به امید پیروزی هرچه زودتر برای کشور و میهن خود دارم. | دیگر عرضی ندارم خبر سلامتی و تندرستی رهبر بزرگ و ملت شریف و مهربان ایران. به امید پیروزی هرچه زودتر برای کشور و میهن خود دارم. | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
اینجانب از تاریخ 1359/11/05 بهمن تا کنون در جبهه های گوناگون مشغول خدمت بوده ام. | اینجانب از تاریخ 1359/11/05 بهمن تا کنون در جبهه های گوناگون مشغول خدمت بوده ام. | ||
الله اکبر خمینی رهبر | الله اکبر خمینی رهبر | ||
− | + | جاوید و پیروز مملکت و حکومت اسلامی باشد.<ref>[https://ajashohada.ir/MartyrDetails/28806 سایت شهدای ارتش]</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references/> | |
+ | == ردهها == | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:علی رضا_کندی}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان تهران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۴
شهید علی رضا کندی
تاریخ تولد : 1339/10/26 تاریخ شهادت : 1363/02/04
محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه : تهران - بهشت زهرا
محتویات
زندگینامه
شهید علی رضا کندی فرزند فتح الله در دوران انقلاب هر سال در روز عاشورا و تاسوعا از مسجد حجت دسته ای سینه زنی راه می انداخت و خود دسته های سینه زنی را هدایت و نوحه سرای می کرد. با آغاز جنگ تحمیلی در مدت 4 سال چندین مرتبه از سوی بسیج و همچنین از سوی فدائیان اسلام به جبهه اعزام گردید. یکی از عاشقان حسینی بود و همیشه در هیأت ها و مجالس عزاداری حضور داشت و با صدایی دل نشین و هم پای برادران دیگر نوحه می خواند و همه از او فیض می بردند. او از نظر اخلاقی مورد تأیید اهل محل، خوش کلام و خوش برخورد بود و همیشه به بزرگترها احترام می گذاشت. با رفتار خوبش دوستان، فامیل و غریبه ها را به خود جذب می کرد به طوری که او را دوست می داشتند. شهید علی رضا کندی همیشه آرزوی شهادت در راه خدا را داشت و می گفت: خوشا به حال آنان که به امام لبیک گفتند و به سوی معشوقشان شتافتند، خدا گلچین است و ما لیاقت شهادت را نداریم؛ در صورتی که خودش گل بود و نمی دانست تا آن که خدای رحمان الرحیم او را به سوی خویش فرا خواند و بیش از این به انتظار عشقی که داشت منتظر نگذاشت و سعادت ابدی یافت و به سوی معبودش شتافت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
وصیت نامه
بسمه تعالی وصیت نامه علی رضا کندی نام پدر فتح الله سلام و درود من به تمام رزمندگان و شهیدان راه حق و آزادی و به تمامی خانواده های شهدا. پدر عزیزم! این راهی که من انتخاب کرده ام راه حسین(علیه السلام) و راه حق علیه باطل است. اینجانب علی رضا کندی که داوطلب شدم برای جبهه جنگ با کفار علیه ظلم و ستم با صدام کثیف تا بروم و دست مزدوران کثیف را از وطنم و خاکم کوتاه کنم. آرزوی موفقیت برای رهبر عزیزم، نور چشم تمام ملت ایران که عمر طولانی برای ایشان از خداوند متعال آرزو دارم و این رهبر خمینی بت شکن و نور چشم مستضعفان دنیا آرزوی سلامتی و طول عمر برای ایشان از امام زمان(عجل الله فرجه) آرزو دارم. من تا جان در بدن دارم تا آخرین قطره خون خود نثار راه حق و ایمان و اسلام عزیز می کنم. برای تمامی رزمندگان و پاسداران و تمامی نظامیان چه نیروی هوایی، دریایی، زمینی و جانبازان اسلام آرزوی موفقیت دارم. از پدر و برادر و خواهرانم تقاضا می کنم اگر شربت شهادت را نوشیدم برای من گریه نکنند و برای غریبی امام حسین(علیه السلام) گریه کنند؛ چون من آرزویم شهادت بود و همیشه این انتظار را داشتم، چون شهادت سعادت بزرگی است؛ هرچه بگویند شهیدان زنده اند. من افتخار می کنم که در راه حسین(علیه السلام) و پیروانش شهید شده ام. پدر عزیزم! افتخار کن که شهادت نصیب فرزند تو گشته. پیام بزرگ من به تمام قشرهای بزرگ کشوری این است که خون هزاران شهید را پایمال نکنند و همبستگی داشته باشند که این آمریکای جنایتکار سوء استفاده نکند. از قول من از دامادهای عزیزم و خواهرهای عزیزم خداحافظی کنید. برادر عزیزم حسن جان! از تو می خواهم که قول بدهی که هیچ وقت راهی را که رفته بودی به برادر کوچکت قول بدهی به خون شهیدان قسم که نروی و از پدر خودمان که دیگر قدرت کار کردن ندارد و من که رفته ام پدر امیدواریش تو هستی، امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی. حسن جان! از من هیچ وقت ناراحت نباش. من در جبهه به یاد همه خصوصاً آقاجون و تو هستم و تو هم برای پیروزی همه و اسلام دعا کن. پدر جان، برادر عزیزم، و خواهران مهربانم پروین جان و سهیلا! مرا حلال کنید. پروین جان! گریه آن شب من به خاطر این بود که از جبهه برگشته بودم وجداناً ناراحت بودم، من دینی نسبت به کشور و میهنم داشتم که باید تا خون در بدن من بود، ادا می کردم. از تمام رفقا، دوستانم و بچه های محل طلب حلالیت می کنم و برای همه آنها آرزوی موفقیت، پیروزی و سلامتی دارم. دیگر عرضی ندارم خبر سلامتی و تندرستی رهبر بزرگ و ملت شریف و مهربان ایران. به امید پیروزی هرچه زودتر برای کشور و میهن خود دارم. خداحافظ همگی علی رضا کندی اینجانب از تاریخ 1359/11/05 بهمن تا کنون در جبهه های گوناگون مشغول خدمت بوده ام. الله اکبر خمینی رهبر جاوید و پیروز مملکت و حکومت اسلامی باشد.[۱]