شهید غلامحسن استیری: تفاوت بین نسخهها
Mohebi9703 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «شهید غلامحسن استیری تاریخ تولد :1342/03/06 تاریخ شهادت : 1362/04/03 زندگینامه : بسمه تع...» ایجاد کرد) |
|||
(۴ نسخههای متوسط توسط ۴ کاربران نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | ||
+ | |نام فرد = غلام علی اسدبروجردی | ||
+ | |تصویر = gholam-hosain-astiri.jpg | ||
+ | |توضیح تصویر = | ||
+ | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | ||
+ | |شهرت = | ||
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = [[زادروزهای 6 خرداد|1342/03/06]] | ||
+ | |شهادت = [[الگو:شهدای 3 تیر|1362/04/03]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = | ||
+ | |جنگها = | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = | ||
+ | }} | ||
+ | |||
شهید غلامحسن استیری | شهید غلامحسن استیری | ||
تاریخ تولد :1342/03/06 | تاریخ تولد :1342/03/06 | ||
تاریخ شهادت : 1362/04/03 | تاریخ شهادت : 1362/04/03 | ||
− | زندگینامه : | + | ==زندگینامه :== |
− | بسمه تعالی | + | بسمه تعالی |
+ | |||
+ | شهید غلامحسن استیری به سال 1342 خورشیدی در روستای آجقان از توابع سبزوار به دنیا آمد. دو سال از عمر شریفش گذشت که به همراه والدین به سبزوار عزیمت کرد. پس از مدتی وارد مدرسه شد و با موفقیت مراحل ابتدایی تحصیل را سپری کرد. وی علیرغم اینکه تحت نظر والدین دورهی راهنمایی را به پایان رساند، تنگدستی و فقر سبب شد تا درس را رها کند و به شغل آلومینیومکاری روی آورد. مدتی این شغل را ادامه داد تا اینکه انقلاب آغاز شد و او که تربیت شدهای معتقد و شجاع بود، در راهپیماییها شرکت میکرد و به پخش اعلامیههای حضرت امام میپرداخت. پس از پیروزی انقلاب و در سالهای ابتدایی جنگ برای دفاع از اسلام، انقلاب و کشور پای در عرصهی جهاد گذارد و جهت گذراندن خدمت سربازی از سوی ارتش جمهوری اسلامی به مناطق جنگی اعزام گردید و سرانجام در تاریخ 03/04/1362 در منطقهی جنوب در حین نبرد با دشمن کوردل به شهادت رسید. روحش قرین رحمت پروردگار | ||
− | خاطرات : | + | ==خاطرات :== |
− | بسمه تعالی خاطره از جانباز مجید دلبری همسنگر غلامحسن استیری او یاری مهربان و باخدا بود و در بدترین شرایط از یاد خدا غافل نمیشد. در موقعی که به علت اصابت ترکش مجروح شدم برایم زحمات بسیاری کشید و مرا تا بیمارستان دزفول همراهی کرد و در آنجا بستری نمود. تمام وسایلم را در اولین مرخصی که به سبزوار آمد، به خانوادهام رساند و همواره در گرفتاریهایش به من سر میزد، حتی تا روزی که شهید شد | + | بسمه تعالی خاطره از جانباز مجید دلبری همسنگر غلامحسن استیری او یاری مهربان و باخدا بود و در بدترین شرایط از یاد خدا غافل نمیشد. در موقعی که به علت اصابت ترکش مجروح شدم برایم زحمات بسیاری کشید و مرا تا بیمارستان دزفول همراهی کرد و در آنجا بستری نمود. تمام وسایلم را در اولین مرخصی که به سبزوار آمد، به خانوادهام رساند و همواره در گرفتاریهایش به من سر میزد، حتی تا روزی که شهید شد<ref>[https://ajashohada.ir/MartyrDetails/30327 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۱
غلام علی اسدبروجردی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | 1342/03/06 |
شهادت | 1362/04/03 |
شهید غلامحسن استیری
تاریخ تولد :1342/03/06
تاریخ شهادت : 1362/04/03
زندگینامه :
بسمه تعالی
شهید غلامحسن استیری به سال 1342 خورشیدی در روستای آجقان از توابع سبزوار به دنیا آمد. دو سال از عمر شریفش گذشت که به همراه والدین به سبزوار عزیمت کرد. پس از مدتی وارد مدرسه شد و با موفقیت مراحل ابتدایی تحصیل را سپری کرد. وی علیرغم اینکه تحت نظر والدین دورهی راهنمایی را به پایان رساند، تنگدستی و فقر سبب شد تا درس را رها کند و به شغل آلومینیومکاری روی آورد. مدتی این شغل را ادامه داد تا اینکه انقلاب آغاز شد و او که تربیت شدهای معتقد و شجاع بود، در راهپیماییها شرکت میکرد و به پخش اعلامیههای حضرت امام میپرداخت. پس از پیروزی انقلاب و در سالهای ابتدایی جنگ برای دفاع از اسلام، انقلاب و کشور پای در عرصهی جهاد گذارد و جهت گذراندن خدمت سربازی از سوی ارتش جمهوری اسلامی به مناطق جنگی اعزام گردید و سرانجام در تاریخ 03/04/1362 در منطقهی جنوب در حین نبرد با دشمن کوردل به شهادت رسید. روحش قرین رحمت پروردگار
خاطرات :
بسمه تعالی خاطره از جانباز مجید دلبری همسنگر غلامحسن استیری او یاری مهربان و باخدا بود و در بدترین شرایط از یاد خدا غافل نمیشد. در موقعی که به علت اصابت ترکش مجروح شدم برایم زحمات بسیاری کشید و مرا تا بیمارستان دزفول همراهی کرد و در آنجا بستری نمود. تمام وسایلم را در اولین مرخصی که به سبزوار آمد، به خانوادهام رساند و همواره در گرفتاریهایش به من سر میزد، حتی تا روزی که شهید شد[۱]