شهید غلامرضا خورشیدی: تفاوت بین نسخهها
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←خاطرات) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
محل آرامگاه : نامشحص | محل آرامگاه : نامشحص | ||
− | |||
− | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سطر ۴۹: | سطر ۴۷: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
− | خاطره شهید خورشیدی در بحرانها و مشکلات برای رفع آنها اقدام میکرد و از سختیها روی گردان نبود. سرهنگ باقری در خاطرهای میگوید در حادثهی زلزلهی طبس، شهید خورشیدی از تهران به مشهد رفت و مدت یک ماه تمام، در آنجا به مردم یاری رساند . همچنین میگوید: در مدتی که در منطقهی هوایی شهید بابایی اصفهان حضور داشت، فرماندهی پایگاه تیمسار عطایی خیلی ایشان را دوست داشت. هر مشکلی که پیش میآمد، فوراً با او تماس میگرفت و میگفت: این مسئله را خودت هر طوری که صلاح میدانی انجام بده و شهید خورشیدی بلافاصله لباس میپوشید و در پی آن مشکل میرفت و تا کار را به سرانجام نمیرساند، خواب و خوراک نداشت. در مأموریتهایی که میرفتیم شهید سرلشگر بابایی، اول شهید خورشیدی را مأمور میکرد که به محل مأموریت برود و تمام مشکلات موجود را برطرف نماید و میگفت: من خیالم آسوده است که با وجود خورشیدی ما مشکلی نخواهیم داشت | + | خاطره شهید خورشیدی در بحرانها و مشکلات برای رفع آنها اقدام میکرد و از سختیها روی گردان نبود. سرهنگ باقری در خاطرهای میگوید در حادثهی زلزلهی طبس، شهید خورشیدی از تهران به مشهد رفت و مدت یک ماه تمام، در آنجا به مردم یاری رساند . همچنین میگوید: در مدتی که در منطقهی هوایی شهید بابایی اصفهان حضور داشت، فرماندهی پایگاه تیمسار عطایی خیلی ایشان را دوست داشت. هر مشکلی که پیش میآمد، فوراً با او تماس میگرفت و میگفت: این مسئله را خودت هر طوری که صلاح میدانی انجام بده و شهید خورشیدی بلافاصله لباس میپوشید و در پی آن مشکل میرفت و تا کار را به سرانجام نمیرساند، خواب و خوراک نداشت. در مأموریتهایی که میرفتیم شهید سرلشگر بابایی، اول شهید خورشیدی را مأمور میکرد که به محل مأموریت برود و تمام مشکلات موجود را برطرف نماید و میگفت: من خیالم آسوده است که با وجود خورشیدی ما مشکلی نخواهیم داشت.<ref>[http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/44679 سایت شهدای ارتش]</ref> |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | http://ajashohada.ir/home/martyrdetails/ | + | |
==نگارخانه تصاویر== | ==نگارخانه تصاویر== | ||
<gallery> | <gallery> | ||
سطر ۵۹: | سطر ۵۳: | ||
Image:6600513 (1).jpg | Image:6600513 (1).jpg | ||
− | + | [[File:6600513.jpg]] | |
</gallery> | </gallery> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۵
ا بسمه تعالی
- شهید غلام رضا خورشیدی :
تاریخ تولد : 03/09/1325
تاریخ شهادت : 07/12/1370
محل شهادت : نامشحص
محل آرامگاه : نامشحص
محتویات
زندگینامه
- -زندگی نامه 1
شهید غلامرضا خورشیدی در سال 1325 در شهرستان فردوس مشهد در یک خانواده متدین بدنیا آمد و اولین فرزند خانواده بود و پدر و مادرش خیلی آدمهای خوبی هستند در بچگی دو بار به زیارت کربلا رفته بود . در سال 1346 وارد نیروی هوائی شد برای خلبانی دو بار برای دوره به آمریکا رفته است و استاد خلبان F14 بود. یک پدر خیلی خیلی مهربان بود و یک انسان والا و از خود گذشته.
تمام خدمت دنبال کار و پرواز بود بالاترین ساعت پرواز جنگی را در نیروی هوائی داشت یعنی بالای 3500 ساعت پرواز جنگی در زمان جنگ او را در پایگاه
رضا میگ زن لقب می دادند چون هواپیما آنها شکاری بود تمام شبها جنگ او پرواز درون مرزی داشت و چون من خودم شاغل در نیروی هوائی بودم می فهمیدم که او پرواز مخصوصی دارد.
خیلی از خود گذشته بود از زور کار اصلا با ما غذا نمی خورد مادرم به او می گوید ابابیل مرغی است که هوا بعل می کنند و غذا نمی خورد و زندگی می کنند.
جزء نادر سرهنگ خلبانانی بود که خیلی خیلی خاکی و مهربان بود،تمام فرماندهان، روحانی، درجه داران، کارگران پایگاه ها دوستش داشتند حتی به قول پرسنل پایگاه شهید بابائی اصفهان دیدارهای پایگاه اصفهان برای شهید خورشیدی گریه کردند
هنوز پرسنل نیروی هوائی من را می بیند گریه می کنند از سوز دل و می گویند شهید خورشیدی نمونه یک انسان بود .
در سه سال آخر جنگ فرمانده پشتیبانی F14 در جبهه بود در پایگاه بوشهر تمام کمیسیون جنگ را با شهید بابائی در منطقه بود (به خاطر پرواز زیاد هفته ای دوبار من لباس پرواز او را می شستم و دوستان متدین و مومن او به من می گفتند خانم خورشیدی شما هم در ایثار او پیش خدا بزرگ سهم داری و حال می بینم که درست می گفتند من حال در نبود او پیش خدا بزرگ سهم داری و حال می بینم که درست می گفتند .
من حال در نبود او سه فرزند نمونه در قصر فیروزه دارم دخترم در دبستان شهید بهشتی نمونه است از نظر اخلاق و درس و پسرهای خوبی هم دارم همین شکر خدا به خاطر زحمت بی دریغ او به من احترام می گذاشتن، او رئیس و فرمانده و
پشت میز نشین نبود هر وقت به او ماشین سازمان میدادند که سر کار برود او تحویل اداره میداد و تمام راهها را پیاده می رفت .
یک خلبان جنگی پر کار و یک پرسنل فداکار و زحمت کش تمام سالها فرمانده هفته دفاع مقدس در شهرستان اصفهان بود از زمان اول جنگ تا روز شهادت خلبانی بود که نه تنها نیروی هوائی بلکه بسیج سپاه او را دوست داشتند .
تمام دوستانش به من می گفتند شهید حیف بود شهید نشود و در جای دیگر بمیرد او یک بار در سال 1364 تشویق به زیارت خانه خدا رفت.
از خاطرات شهید یک روز که از پرواز آمده بود می بیند زیر هواپیما آتش گرفته روی زمین و یک موشی به زیر هواپیما بسته بوده و او فوری خود را روی آتش می اندازد و آتش را خاموش می کنند تمام قطعه جدید که روی هواپیما نصب می کردند او خلبان آزمایش هواپیما نیز بود هواپیما تازه تعمیر و تازه قطعه بسته را بالا می برد و آزمایش و آماده پرواز جنگی میکرد برای همکاران دیگر خلاصه با این همه زحمت و ایثار و جانبازی در سال 1370 در روز 7 اسفند ماه با یک پرواز جنگی در پایگاه اصفهان سقوط کرد و به درجه شهادت رسید.روحش شاد باد .
صبح روز 7 اسفدن یک پرواز آزمایشی انجام داده و بعد با یک هواپیما دیگر بالا می رود و وقت فرود آمدن هواپیما دچار نقص فنی میشود و او تا آخرین زمان دکمه را نمی زند و وقتی می بیند که هواپیما دارد زمین می خورد می پرد که دیگر دیر بود و چتر او باز نمی شود و به زمین می خورد.
- زندگی نامه 2
شهید غلامرضا خورشیدی فرزند محمدحسن به سال 1325 در شهرستان فردوس چشم به جهان گشود. ایشان علاقهی خاصی به خاندان عصمت و طهارت داشت و همراه پدرش در مراسم مذهبی و عزاداری شرکت میکرد. شهید در سال 1343موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و در آزمون ورودی دانشکدهی افسری نیروی هوایی شرکت کرد و موفق شد دورههای مختلف تخصصی این نیرو را در ایران و آمریکا سپری کند. شهید خورشیدی در سن 25 سالگی ازدواج کرد که ثمرهی این ازدواج دو پسر و یک دختر میباشد. وی از پرکارترین پرسنل پرواز محسوب میشد و اکثر مواقع در محل کارش حضور داشت و آرزویی جز نجات کشور از دست بیگانگان نداشت. در دوران انقلاب با اینکه حضور در تظاهرات و راهپیماییها برای نظامیان ممنوع بود و مجازات سختی داشت، با تمام قوا در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد. با شروع جنگ تحمیلی جزو اولین دستهی پروازی بود که با ابلاغ مأموریتی هواپیمایش را مجهز کرد و به جانفشانی در راه وطن پرداخت. وی در انجام همهی مأموریتها با عشق و علاقه عمل میکرد و در طول هشت سال دفاع مقدس در مأموریتهای بسیاری شرکت داشت و موفق شد چندین فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کند . از جمله فعالیتهای ایشان میتوان به استاد پرواز، شهردار منطقهی هوایی اصفهان، مسئول تدارکات، پشتیبانی و عملیات پرواز 14 در بوشهر و انجام آخرین مرحلهی چک دستگاههای هواپیماهای در حالت پرواز اشاره کرد. این عقاب تیز پروار و قهرمان جنگ تحمیلی سرانجام در تاریخ 07/12/1370 در حین آموزش به تیزپروازان نیروی هوایی در منطقهی هوایی اصفهان به دلیل نقص فنی جنگدهاش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک ایشان در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد
خاطرات
خاطره شهید خورشیدی در بحرانها و مشکلات برای رفع آنها اقدام میکرد و از سختیها روی گردان نبود. سرهنگ باقری در خاطرهای میگوید در حادثهی زلزلهی طبس، شهید خورشیدی از تهران به مشهد رفت و مدت یک ماه تمام، در آنجا به مردم یاری رساند . همچنین میگوید: در مدتی که در منطقهی هوایی شهید بابایی اصفهان حضور داشت، فرماندهی پایگاه تیمسار عطایی خیلی ایشان را دوست داشت. هر مشکلی که پیش میآمد، فوراً با او تماس میگرفت و میگفت: این مسئله را خودت هر طوری که صلاح میدانی انجام بده و شهید خورشیدی بلافاصله لباس میپوشید و در پی آن مشکل میرفت و تا کار را به سرانجام نمیرساند، خواب و خوراک نداشت. در مأموریتهایی که میرفتیم شهید سرلشگر بابایی، اول شهید خورشیدی را مأمور میکرد که به محل مأموریت برود و تمام مشکلات موجود را برطرف نماید و میگفت: من خیالم آسوده است که با وجود خورشیدی ما مشکلی نخواهیم داشت.[۱]