شهید شکرالله نوروزی: تفاوت بین نسخهها
(←وصیت نامه) |
|||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
نوروزی، شکرالله: دوم فروردین [[۱۳۴۳]]، در روستای یزدرود از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش وجیهالله، راننده پایه یک بود و مادرش مهلقا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان [[پاسدار]] وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر [[۱۳۶۲]]، در [[سردشت]] هنگام درگیری با گروههای [[ضدانقلاب]] بر اثر اصابت [[گلوله]] به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد. برادرش بختیار نیز به شهادت رسیده است. | نوروزی، شکرالله: دوم فروردین [[۱۳۴۳]]، در روستای یزدرود از توابع شهر [[قزوین]] به دنیا آمد. پدرش وجیهالله، راننده پایه یک بود و مادرش مهلقا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان [[پاسدار]] وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر [[۱۳۶۲]]، در [[سردشت]] هنگام درگیری با گروههای [[ضدانقلاب]] بر اثر اصابت [[گلوله]] به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد. برادرش بختیار نیز به شهادت رسیده است. | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | [[شهید شکرالله نوروزی]]: اکنون که به صفوف لشکریان اسلام پیوستم و پیرو هم چون امامی هستم، مرا از شهادت باکی نیست؛ زیرا شهادت یک نعمت الهی و دَری از دَرهای بهشت است. شهادت و در راه خدا کُشته شدن، فانی شدن نیست؛ بلکه اولِ زندگی است. خداوند شهادت را چنین توصیف می نماید: «آنان که در راه خدا کُشته شده اند، مُرده مَپندارید؛ بلکه آنان زندگانند و نزد خدا روزی دارند». عزیزان! مهم ترین وصیت من و تمام شهدای ایران این است که از امام پشتیبانی کنید و او را تنها نگذارید؛ زیرا همه ی شما حکایت اهل کوفه را شنیدید که با [[امام حسین(ع)]] چه کردند و از من هم بهتر می دانید. چندین هزار نامه برای امام نوشتند و امام را دعوت به کوفه کردند؛ ولی افسوس ندای «[[هل من ناصرٍ ینصرنی]]؟» حسین(ع) را پاسخ نگفتند و در صحرای کربلا او را تنها گذاشتند و قلب پیامبر خدا را خون کردند. بله، برادران! بیایید پیرو [[ولایت فقیه]] باشیم، که اطاعت کورکورانه نیست؛ بلکه اطاعت عالمانه است. امام را تنها نگذارید که از اهل کوفیان می شوید. ...و اما پدر و مادر! می دانم داغ فرزند بسیار دشوار است؛ ولی اَجر بسیاری هم پیش خدا دارد. شما فرزندتان را در راه حق دادید و باید خوشحال باشید؛ این یک سعادت است و نصیب هر پدر و مادری نمی شود. فرزند امانتی است که خداوند به والدین می دهد و خوشا به حال والدینی که امانت خدا را به نحو احسن بزرگ می کنند و تحویل جامعه می دهند. پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضا دارم این را به خاطر داشته باشید که فرزندتان را برای رضای خدا دادید و -خدای نکرده- از شهید شدن من سوءاستفاده نکنید! خداوند به شما و تمام خانواده های شهدا صبر و طاقت عطا فرماید. برادرانم! تنها وصیت من برای شما این است که این لحظه ها، ساعت ها و دقیقه ها که می گذرد، از عُمْر شماست. بیایید به آخرت فکر کنید، که روز معاد حقیقت دارد و همه ی ما در دادگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد. خودتان را ارزان نفروشید؛ خودتان را به دنیا و هوا و هوس نفروشید؛ زیرا انسان ارزش زیادی دارد و ارزش انسان، بهشت رضوان است. با خدا معامله کنید و کارهای تان برای رضای خدا باشد. ...و اما خواهرم! دوست دارم بعد از شهادتم غمگین و عزادار نباشی؛ زیرا دشمن شاد می شود. رفتار، گفتار، کردار، صبر و استقامتت هم چون زینب(س) باشد که روز عاشورا داغ ۷۲ تن را دید؛ ولی با صبر و استقامتش، دشمن را شکست داد. از تو می خواهم زینب گونه برابر دشمن بایستی و با فریادت در [[راهپیمایی ها]] و نماز جمعه ها، کمر دشمن را بشکنی و با زبان و هر طریق ممکن، حافظ خون شهدا باشی. بارخدایا! تو می دانی که ما فقط برای تو می جنگیم و از تو یاری می جوییم و فقط برای برقراری دین تو قیام کردیم. (۱۷۹۷۸۶۳) شکرالله نوروزی دوشنبه ۱۴ شوال ۱۴۰۳ قمری | + | [[شهید شکرالله نوروزی]]: اکنون که به صفوف لشکریان اسلام پیوستم و پیرو هم چون امامی هستم، مرا از شهادت باکی نیست؛ زیرا شهادت یک نعمت الهی و دَری از دَرهای بهشت است. شهادت و در راه خدا کُشته شدن، فانی شدن نیست؛ بلکه اولِ زندگی است. خداوند شهادت را چنین توصیف می نماید: «آنان که در راه خدا کُشته شده اند، مُرده مَپندارید؛ بلکه آنان زندگانند و نزد خدا روزی دارند». عزیزان! مهم ترین وصیت من و تمام شهدای ایران این است که از امام پشتیبانی کنید و او را تنها نگذارید؛ زیرا همه ی شما حکایت اهل کوفه را شنیدید که با [[امام حسین(ع)]] چه کردند و از من هم بهتر می دانید. چندین هزار نامه برای امام نوشتند و امام را دعوت به کوفه کردند؛ ولی افسوس ندای «[[هل من ناصرٍ ینصرنی]]؟» حسین(ع) را پاسخ نگفتند و در صحرای کربلا او را تنها گذاشتند و قلب پیامبر خدا را خون کردند. بله، برادران! بیایید پیرو [[ولایت فقیه]] باشیم، که اطاعت کورکورانه نیست؛ بلکه اطاعت عالمانه است. امام را تنها نگذارید که از اهل کوفیان می شوید. ...و اما پدر و مادر! می دانم داغ فرزند بسیار دشوار است؛ ولی اَجر بسیاری هم پیش خدا دارد. شما فرزندتان را در راه حق دادید و باید خوشحال باشید؛ این یک سعادت است و نصیب هر پدر و مادری نمی شود. فرزند امانتی است که خداوند به والدین می دهد و خوشا به حال والدینی که امانت خدا را به نحو احسن بزرگ می کنند و تحویل جامعه می دهند. پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضا دارم این را به خاطر داشته باشید که فرزندتان را برای رضای خدا دادید و -خدای نکرده- از شهید شدن من سوءاستفاده نکنید! خداوند به شما و تمام خانواده های شهدا صبر و طاقت عطا فرماید. برادرانم! تنها وصیت من برای شما این است که این لحظه ها، ساعت ها و دقیقه ها که می گذرد، از عُمْر شماست. بیایید به آخرت فکر کنید، که روز معاد حقیقت دارد و همه ی ما در دادگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد. خودتان را ارزان نفروشید؛ خودتان را به دنیا و هوا و هوس نفروشید؛ زیرا انسان ارزش زیادی دارد و ارزش انسان، بهشت رضوان است. با خدا معامله کنید و کارهای تان برای رضای خدا باشد. ...و اما خواهرم! دوست دارم بعد از شهادتم غمگین و عزادار نباشی؛ زیرا دشمن شاد می شود. رفتار، گفتار، کردار، صبر و استقامتت هم چون زینب(س) باشد که روز عاشورا داغ ۷۲ تن را دید؛ ولی با صبر و استقامتش، دشمن را شکست داد. از تو می خواهم زینب گونه برابر دشمن بایستی و با فریادت در [[راهپیمایی ها]] و نماز جمعه ها، کمر دشمن را بشکنی و با زبان و هر طریق ممکن، حافظ خون شهدا باشی. بارخدایا! تو می دانی که ما فقط برای تو می جنگیم و از تو یاری می جوییم و فقط برای برقراری دین تو قیام کردیم. (۱۷۹۷۸۶۳) شکرالله نوروزی دوشنبه ۱۴ شوال ۱۴۰۳ قمری.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1031 سایت خط سرخ]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1031 | + | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۲
شکرالله نوروزی تاریخ تولد : 1343/01/02 تاریخ شهادت : 1362/07/27
زندگی نامه
نوروزی، شکرالله: دوم فروردین ۱۳۴۳، در روستای یزدرود از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش وجیهالله، راننده پایه یک بود و مادرش مهلقا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم مهر ۱۳۶۲، در سردشت هنگام درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد. برادرش بختیار نیز به شهادت رسیده است.
وصیت نامه
شهید شکرالله نوروزی: اکنون که به صفوف لشکریان اسلام پیوستم و پیرو هم چون امامی هستم، مرا از شهادت باکی نیست؛ زیرا شهادت یک نعمت الهی و دَری از دَرهای بهشت است. شهادت و در راه خدا کُشته شدن، فانی شدن نیست؛ بلکه اولِ زندگی است. خداوند شهادت را چنین توصیف می نماید: «آنان که در راه خدا کُشته شده اند، مُرده مَپندارید؛ بلکه آنان زندگانند و نزد خدا روزی دارند». عزیزان! مهم ترین وصیت من و تمام شهدای ایران این است که از امام پشتیبانی کنید و او را تنها نگذارید؛ زیرا همه ی شما حکایت اهل کوفه را شنیدید که با امام حسین(ع) چه کردند و از من هم بهتر می دانید. چندین هزار نامه برای امام نوشتند و امام را دعوت به کوفه کردند؛ ولی افسوس ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» حسین(ع) را پاسخ نگفتند و در صحرای کربلا او را تنها گذاشتند و قلب پیامبر خدا را خون کردند. بله، برادران! بیایید پیرو ولایت فقیه باشیم، که اطاعت کورکورانه نیست؛ بلکه اطاعت عالمانه است. امام را تنها نگذارید که از اهل کوفیان می شوید. ...و اما پدر و مادر! می دانم داغ فرزند بسیار دشوار است؛ ولی اَجر بسیاری هم پیش خدا دارد. شما فرزندتان را در راه حق دادید و باید خوشحال باشید؛ این یک سعادت است و نصیب هر پدر و مادری نمی شود. فرزند امانتی است که خداوند به والدین می دهد و خوشا به حال والدینی که امانت خدا را به نحو احسن بزرگ می کنند و تحویل جامعه می دهند. پدر و مادر عزیزم! از شما تقاضا دارم این را به خاطر داشته باشید که فرزندتان را برای رضای خدا دادید و -خدای نکرده- از شهید شدن من سوءاستفاده نکنید! خداوند به شما و تمام خانواده های شهدا صبر و طاقت عطا فرماید. برادرانم! تنها وصیت من برای شما این است که این لحظه ها، ساعت ها و دقیقه ها که می گذرد، از عُمْر شماست. بیایید به آخرت فکر کنید، که روز معاد حقیقت دارد و همه ی ما در دادگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد. خودتان را ارزان نفروشید؛ خودتان را به دنیا و هوا و هوس نفروشید؛ زیرا انسان ارزش زیادی دارد و ارزش انسان، بهشت رضوان است. با خدا معامله کنید و کارهای تان برای رضای خدا باشد. ...و اما خواهرم! دوست دارم بعد از شهادتم غمگین و عزادار نباشی؛ زیرا دشمن شاد می شود. رفتار، گفتار، کردار، صبر و استقامتت هم چون زینب(س) باشد که روز عاشورا داغ ۷۲ تن را دید؛ ولی با صبر و استقامتش، دشمن را شکست داد. از تو می خواهم زینب گونه برابر دشمن بایستی و با فریادت در راهپیمایی ها و نماز جمعه ها، کمر دشمن را بشکنی و با زبان و هر طریق ممکن، حافظ خون شهدا باشی. بارخدایا! تو می دانی که ما فقط برای تو می جنگیم و از تو یاری می جوییم و فقط برای برقراری دین تو قیام کردیم. (۱۷۹۷۸۶۳) شکرالله نوروزی دوشنبه ۱۴ شوال ۱۴۰۳ قمری.[۱]