شهید ابوالقاسم وطن پور: تفاوت بین نسخهها
Pakniyat98 (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۳۴: | سطر ۳۴: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
[[شهید ابوالقاسم وطن پور]]: سپاس و ستایش مخصوص پروردگار بزرگی است که آفریننده ی جان ها و پدیدآورنده ی آسمان ها و زمین است. سپاس، فقط مخصوص اوست و سپاس کردن به غیر او گمراهى و نادانى است. حمد و سپاس مخصوص یگانه معبودى است که به وجود آورنده ی عالمیان است. حمد و سپاس فقط براى یگانه محبوب قلب ها، پروردگار –عزّوجل- مى باشد. حمد و سپاس مخصوص آن ذات یگانه و یکتاست که مثل و مانند ندارد. پروردگارا! نمى دانم و نمى توانم در مدح و ستایش تو چه بگویم و چه بنویسم؛ چون تو همه چیز هستى و زبان من بَسى قاصر که بتواند در ستایش تو لب به سخن بگشاید. پروردگارا! خودت بهتر مى دانى که من هیچم در مقابلت؛ تو مرا از هیچ به وجود آوردى تا بتوانم خودم را بشناسم و دلیلِ به وجود آمدنم را بفهمم؛ ولى از آن جایى که من دائماً در فکر هواهاى نفسانى بودم، از تو بسیار فاصله گرفتم؛ ولی تو به طرفم آمدى! پروردگارا! من غرق در منجلاب هواى نفس شدم و باز تو مرا فراموش نکردى؛ من بَد کردم... نافرمانى کردم... ستم کردم؛ امّا تو نسبت به من، رحم و عطوفت نشان دادى. اى خداى من! من بسیار خطا کردم و خواهش دلم را پذیرفتم؛ پس تو هم باید مرا فراموش مى کردى! اما -از آن جایى که بسیار آمرزنده اى- تو مرا فراموش نکردى، که اگر فراموش مى کردى، من غرق در نفس خود مى شدم. پروردگارا! گناهانم به قدرى بر دوشم سنگینى مى کند که -اگر قرار بود در این دنیا عذاب ببینم- فشارش مرا به زیر زمین مى بُرد؛ پس از تو عاجزانه و محتاجانه مى خواهم گناهانم را بیامرزى و از در خانه ی رحمتت مرا ناامید برنگردانى. خدایا! جز تو کسى نمی تواند مرا بیامرزد؛ پس مرا بیامرز تا در روز قیامت نزد رسولان، امامان و شهدا روسیاه نباشم. پدر و مادر عزیز و گرامی ام! شما زحمت زیادی برایم کشیدید و مرا با مِهر و مَحبت بزرگ کردید و چقدر زجرها که به خاطر من تحمل کردید و من در عوض خوبى کردن به شما، بدى کردم و شما عزیزان را اذیت نمودم؛ به خصوص تو ای مادرم! که برایت فرزند خوبى نبودم و هیچ موقع به شما محبت نکردم و بسیار بدى کردم؛ ولى تربیتم را مدیون شما عزیزان مى دانم و از شما مى خواهم در شهادت من نگران نباشید و خوشحال باشید که فرزندتان راه حسین(ع) را انتخاب کرد. در شهادتم بى تابى نکنید که اَجر و مُزد شما با خداوندْ -تبارک و تعالى- مى باشد؛ البته خداوند شما را به سختی ها، ترس، گرسنگى و آفات زراعت مى آزماید و بشارت به آنان که صابر هستند. (۱۸۱۱۵۹۴) گنه کار روسیاه درگه حق؛ ابوالقاسم وطن پور.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2309 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | [[شهید ابوالقاسم وطن پور]]: سپاس و ستایش مخصوص پروردگار بزرگی است که آفریننده ی جان ها و پدیدآورنده ی آسمان ها و زمین است. سپاس، فقط مخصوص اوست و سپاس کردن به غیر او گمراهى و نادانى است. حمد و سپاس مخصوص یگانه معبودى است که به وجود آورنده ی عالمیان است. حمد و سپاس فقط براى یگانه محبوب قلب ها، پروردگار –عزّوجل- مى باشد. حمد و سپاس مخصوص آن ذات یگانه و یکتاست که مثل و مانند ندارد. پروردگارا! نمى دانم و نمى توانم در مدح و ستایش تو چه بگویم و چه بنویسم؛ چون تو همه چیز هستى و زبان من بَسى قاصر که بتواند در ستایش تو لب به سخن بگشاید. پروردگارا! خودت بهتر مى دانى که من هیچم در مقابلت؛ تو مرا از هیچ به وجود آوردى تا بتوانم خودم را بشناسم و دلیلِ به وجود آمدنم را بفهمم؛ ولى از آن جایى که من دائماً در فکر هواهاى نفسانى بودم، از تو بسیار فاصله گرفتم؛ ولی تو به طرفم آمدى! پروردگارا! من غرق در منجلاب هواى نفس شدم و باز تو مرا فراموش نکردى؛ من بَد کردم... نافرمانى کردم... ستم کردم؛ امّا تو نسبت به من، رحم و عطوفت نشان دادى. اى خداى من! من بسیار خطا کردم و خواهش دلم را پذیرفتم؛ پس تو هم باید مرا فراموش مى کردى! اما -از آن جایى که بسیار آمرزنده اى- تو مرا فراموش نکردى، که اگر فراموش مى کردى، من غرق در نفس خود مى شدم. پروردگارا! گناهانم به قدرى بر دوشم سنگینى مى کند که -اگر قرار بود در این دنیا عذاب ببینم- فشارش مرا به زیر زمین مى بُرد؛ پس از تو عاجزانه و محتاجانه مى خواهم گناهانم را بیامرزى و از در خانه ی رحمتت مرا ناامید برنگردانى. خدایا! جز تو کسى نمی تواند مرا بیامرزد؛ پس مرا بیامرز تا در روز قیامت نزد رسولان، امامان و شهدا روسیاه نباشم. پدر و مادر عزیز و گرامی ام! شما زحمت زیادی برایم کشیدید و مرا با مِهر و مَحبت بزرگ کردید و چقدر زجرها که به خاطر من تحمل کردید و من در عوض خوبى کردن به شما، بدى کردم و شما عزیزان را اذیت نمودم؛ به خصوص تو ای مادرم! که برایت فرزند خوبى نبودم و هیچ موقع به شما محبت نکردم و بسیار بدى کردم؛ ولى تربیتم را مدیون شما عزیزان مى دانم و از شما مى خواهم در شهادت من نگران نباشید و خوشحال باشید که فرزندتان راه حسین(ع) را انتخاب کرد. در شهادتم بى تابى نکنید که اَجر و مُزد شما با خداوندْ -تبارک و تعالى- مى باشد؛ البته خداوند شما را به سختی ها، ترس، گرسنگى و آفات زراعت مى آزماید و بشارت به آنان که صابر هستند. (۱۸۱۱۵۹۴) گنه کار روسیاه درگه حق؛ ابوالقاسم وطن پور.<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2309 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | ||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
سطر ۴۵: | سطر ۴۳: | ||
[[رده: شهدای استان قزوین]] | [[رده: شهدای استان قزوین]] | ||
[[رده: شهدای شهرستان تاکستان]] | [[رده: شهدای شهرستان تاکستان]] | ||
+ | gallery |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۲
ابوالقاسم وطن پور | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | تهران1345/11/01 |
شهادت | عراق، سلیمانیه،ماووت1366/10/24 |
محل دفن | گلزار شهداى تاکستان،روستای داکان |
تحصیلات | دوم متوسطه |
شغل | پاسدار |
محتویات
زندگي نامه
وطنپور، ابوالقاسم: یکم بهمن ۱۳۴۵، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کشاورز بود و مادرش بانو نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم دی ۱۳۶۶، در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای روستای داکان از توابع شهر تاکستان واقع است.
وصیت نامه
شهید ابوالقاسم وطن پور: سپاس و ستایش مخصوص پروردگار بزرگی است که آفریننده ی جان ها و پدیدآورنده ی آسمان ها و زمین است. سپاس، فقط مخصوص اوست و سپاس کردن به غیر او گمراهى و نادانى است. حمد و سپاس مخصوص یگانه معبودى است که به وجود آورنده ی عالمیان است. حمد و سپاس فقط براى یگانه محبوب قلب ها، پروردگار –عزّوجل- مى باشد. حمد و سپاس مخصوص آن ذات یگانه و یکتاست که مثل و مانند ندارد. پروردگارا! نمى دانم و نمى توانم در مدح و ستایش تو چه بگویم و چه بنویسم؛ چون تو همه چیز هستى و زبان من بَسى قاصر که بتواند در ستایش تو لب به سخن بگشاید. پروردگارا! خودت بهتر مى دانى که من هیچم در مقابلت؛ تو مرا از هیچ به وجود آوردى تا بتوانم خودم را بشناسم و دلیلِ به وجود آمدنم را بفهمم؛ ولى از آن جایى که من دائماً در فکر هواهاى نفسانى بودم، از تو بسیار فاصله گرفتم؛ ولی تو به طرفم آمدى! پروردگارا! من غرق در منجلاب هواى نفس شدم و باز تو مرا فراموش نکردى؛ من بَد کردم... نافرمانى کردم... ستم کردم؛ امّا تو نسبت به من، رحم و عطوفت نشان دادى. اى خداى من! من بسیار خطا کردم و خواهش دلم را پذیرفتم؛ پس تو هم باید مرا فراموش مى کردى! اما -از آن جایى که بسیار آمرزنده اى- تو مرا فراموش نکردى، که اگر فراموش مى کردى، من غرق در نفس خود مى شدم. پروردگارا! گناهانم به قدرى بر دوشم سنگینى مى کند که -اگر قرار بود در این دنیا عذاب ببینم- فشارش مرا به زیر زمین مى بُرد؛ پس از تو عاجزانه و محتاجانه مى خواهم گناهانم را بیامرزى و از در خانه ی رحمتت مرا ناامید برنگردانى. خدایا! جز تو کسى نمی تواند مرا بیامرزد؛ پس مرا بیامرز تا در روز قیامت نزد رسولان، امامان و شهدا روسیاه نباشم. پدر و مادر عزیز و گرامی ام! شما زحمت زیادی برایم کشیدید و مرا با مِهر و مَحبت بزرگ کردید و چقدر زجرها که به خاطر من تحمل کردید و من در عوض خوبى کردن به شما، بدى کردم و شما عزیزان را اذیت نمودم؛ به خصوص تو ای مادرم! که برایت فرزند خوبى نبودم و هیچ موقع به شما محبت نکردم و بسیار بدى کردم؛ ولى تربیتم را مدیون شما عزیزان مى دانم و از شما مى خواهم در شهادت من نگران نباشید و خوشحال باشید که فرزندتان راه حسین(ع) را انتخاب کرد. در شهادتم بى تابى نکنید که اَجر و مُزد شما با خداوندْ -تبارک و تعالى- مى باشد؛ البته خداوند شما را به سختی ها، ترس، گرسنگى و آفات زراعت مى آزماید و بشارت به آنان که صابر هستند. (۱۸۱۱۵۹۴) گنه کار روسیاه درگه حق؛ ابوالقاسم وطن پور.[۱]
پانویس
ردهها
gallery