شهید ناصر جهانبخشی: تفاوت بین نسخهها
Jafari9809 (بحث | مشارکتها) |
Jafari9809 (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | شهید، ناصر جهانبخشی : خدا را سپاس و حمد می گویم که در جبهه های حق علیه باطل حضور یافتم و ندای امام عزیزم را لبیک گفتم و توانستم به اندازه ذره ای و قطره ای از دریای بی کران انسانها، به اسلام، وطن و کشورم خدمتی کرده باشم. خدایا ! تو شاهد و آگاهی و تو می دانی که آن گونه که اسلام و امام می خواست نتوانستم به این انقلاب خدمتی کرده باشم. خدایا ! باید شما قلم عفو به گناهانم بکشی و اگر شما قلم عفو نکشی ، پس کجا بروم؟! خدایا ! امیدوارم این بنده ی روسیاه را پذیرفته و از گناهانم در گذری . پدر و مادر عزیز ! شما در دوران زندگی زحمت های بسیاری برای من کشیده اید؛ ولی من نتوانستم ذره ای از زحمت های شما را جبران کنم و شما به گردن من خیلی حق دارید و حال که در این دنیا نتوانستم جبران آن همه زحمت های شما را به جای آورم، امیدوارم در آن دنیا کاری برای شما انجام دهم. برادران! بدانید که من این راه را با شناخت و آگاهی کامل انتخاب کرده ام؛ چون این راه امام حسین (ع) و راه اماممان و خمینی کبیر و راه صراط مستقیم می باشد و از دوستان و امت حزب الله می خواهم که این راه را بپیمایند و امام را هیچ وقت تنها نگذارند و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشند. ...و به تو ای همسر گرامی ام! سفارش و وصیت من این است که همیشه راه بردباری و صبر و شکیبایی را پیش بگیرید و در تمام حال زینب وار به زندگی خود ادامه دهید . از اینکه در این مدت کوتاه زندگی مان نتوانستم همسری باوفا باشم و آن طور که باید و شاید، وظایفم را انجام دهم و همیشه موجب ناراحتی شما شدم، طلب عفو و بخشایش می نمایم و از شما می خواهم یگانه فرزندمان را در دامن خود چنان پرورش دهی که در آینده بتواند فرد مفیدی برای جامعه اسلامی باشد. امیدوارم به تمامی بازماندگانم خداوند صبر عطا فرماید و همگی شما را به خدا می سپارم . ۱ (۱۲۰۱۵۴۱) ناصر جهانبخشی ۲۸/۹/۶۵<ref>[[ | + | شهید، ناصر جهانبخشی : خدا را سپاس و حمد می گویم که در جبهه های حق علیه باطل حضور یافتم و ندای امام عزیزم را لبیک گفتم و توانستم به اندازه ذره ای و قطره ای از دریای بی کران انسانها، به اسلام، وطن و کشورم خدمتی کرده باشم. خدایا ! تو شاهد و آگاهی و تو می دانی که آن گونه که اسلام و امام می خواست نتوانستم به این انقلاب خدمتی کرده باشم. خدایا ! باید شما قلم عفو به گناهانم بکشی و اگر شما قلم عفو نکشی ، پس کجا بروم؟! خدایا ! امیدوارم این بنده ی روسیاه را پذیرفته و از گناهانم در گذری . پدر و مادر عزیز ! شما در دوران زندگی زحمت های بسیاری برای من کشیده اید؛ ولی من نتوانستم ذره ای از زحمت های شما را جبران کنم و شما به گردن من خیلی حق دارید و حال که در این دنیا نتوانستم جبران آن همه زحمت های شما را به جای آورم، امیدوارم در آن دنیا کاری برای شما انجام دهم. برادران! بدانید که من این راه را با شناخت و آگاهی کامل انتخاب کرده ام؛ چون این راه امام حسین (ع) و راه اماممان و خمینی کبیر و راه صراط مستقیم می باشد و از دوستان و امت حزب الله می خواهم که این راه را بپیمایند و امام را هیچ وقت تنها نگذارند و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشند. ...و به تو ای همسر گرامی ام! سفارش و وصیت من این است که همیشه راه بردباری و صبر و شکیبایی را پیش بگیرید و در تمام حال زینب وار به زندگی خود ادامه دهید . از اینکه در این مدت کوتاه زندگی مان نتوانستم همسری باوفا باشم و آن طور که باید و شاید، وظایفم را انجام دهم و همیشه موجب ناراحتی شما شدم، طلب عفو و بخشایش می نمایم و از شما می خواهم یگانه فرزندمان را در دامن خود چنان پرورش دهی که در آینده بتواند فرد مفیدی برای جامعه اسلامی باشد. امیدوارم به تمامی بازماندگانم خداوند صبر عطا فرماید و همگی شما را به خدا می سپارم . ۱ (۱۲۰۱۵۴۱) ناصر جهانبخشی ۲۸/۹/۶۵<ref>[[khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2107|سایت خط سرخ]]</ref> |
==نگارخانه تصاویر== | ==نگارخانه تصاویر== | ||
<gallery> | <gallery> | ||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references /> | + | <references /> |
+ | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۸
ناصر جهانبخشی | |
---|---|
| |
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | میانه،روستای شیخ در آباد 8 شهریور 1345/06/8 |
شهادت | ایران، خوزستان، شلمچه 1365/10/23 |
محل دفن | گلزار شهداى آبیک |
سمتها | بسیجی |
تحصیلات | اول متوسطه |
شغل | بنّا |
زندگي نامه
جهانبخشی ، ناصر: هشتم شهریور ۱۳۴۵ ، در روستای شیخ در آباد از توابع شهر میانه به دنیا آمد. پدرش محمدولی ، دعانویس بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. بنا بود. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت . بیست و سوم دی ۱۳۶۵ ، در شلمچه بر اثر اصابت گلوله توپ به سنگر در زیر آوار ماند و به شهادت رسید . مزار او در گلزار شهدای شهر آبیک واقع است.
وصیت نامه
شهید، ناصر جهانبخشی : خدا را سپاس و حمد می گویم که در جبهه های حق علیه باطل حضور یافتم و ندای امام عزیزم را لبیک گفتم و توانستم به اندازه ذره ای و قطره ای از دریای بی کران انسانها، به اسلام، وطن و کشورم خدمتی کرده باشم. خدایا ! تو شاهد و آگاهی و تو می دانی که آن گونه که اسلام و امام می خواست نتوانستم به این انقلاب خدمتی کرده باشم. خدایا ! باید شما قلم عفو به گناهانم بکشی و اگر شما قلم عفو نکشی ، پس کجا بروم؟! خدایا ! امیدوارم این بنده ی روسیاه را پذیرفته و از گناهانم در گذری . پدر و مادر عزیز ! شما در دوران زندگی زحمت های بسیاری برای من کشیده اید؛ ولی من نتوانستم ذره ای از زحمت های شما را جبران کنم و شما به گردن من خیلی حق دارید و حال که در این دنیا نتوانستم جبران آن همه زحمت های شما را به جای آورم، امیدوارم در آن دنیا کاری برای شما انجام دهم. برادران! بدانید که من این راه را با شناخت و آگاهی کامل انتخاب کرده ام؛ چون این راه امام حسین (ع) و راه اماممان و خمینی کبیر و راه صراط مستقیم می باشد و از دوستان و امت حزب الله می خواهم که این راه را بپیمایند و امام را هیچ وقت تنها نگذارند و همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشند. ...و به تو ای همسر گرامی ام! سفارش و وصیت من این است که همیشه راه بردباری و صبر و شکیبایی را پیش بگیرید و در تمام حال زینب وار به زندگی خود ادامه دهید . از اینکه در این مدت کوتاه زندگی مان نتوانستم همسری باوفا باشم و آن طور که باید و شاید، وظایفم را انجام دهم و همیشه موجب ناراحتی شما شدم، طلب عفو و بخشایش می نمایم و از شما می خواهم یگانه فرزندمان را در دامن خود چنان پرورش دهی که در آینده بتواند فرد مفیدی برای جامعه اسلامی باشد. امیدوارم به تمامی بازماندگانم خداوند صبر عطا فرماید و همگی شما را به خدا می سپارم . ۱ (۱۲۰۱۵۴۱) ناصر جهانبخشی ۲۸/۹/۶۵[۱]
نگارخانه تصاویر
پانویس