شهید حسین سجودی فریمان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده)
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
  
 
در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ."<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11363 سایت یاران رضا]</ref>
 
در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ."<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11363 سایت یاران رضا]</ref>
==پانویس==
+
 
 +
==نگارخانه تصاویر==
 +
[[File:11363.jpg]]
 +
 
 +
 
 +
==پانویس==  
 
<references/>
 
<references/>
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۵

حسین سجودی فریمان
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد مشهد
شهادت ۱۳۵۹/۹/۴
محل دفن بهشت رضا
سمت‌ها رزمنده


خاطرات

در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ."[۱]

نگارخانه تصاویر

11363.jpg


پانویس

  1. سایت یاران رضا

رده