شهید محمدرضا شریفی برزگر: تفاوت بین نسخهها
Arameshi9706 (بحث | مشارکتها) |
Parsasirat98 (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخههای متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | بسمه تعالی | |
نام: محمد رضا شریفی برزگر | نام: محمد رضا شریفی برزگر | ||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
نام مادر: خدیجه خانم | نام مادر: خدیجه خانم | ||
− | محل تولد: بوئین زهرا-صدرآباد | + | محل تولد: بوئین زهرا-صدرآباد |
− | + | تاریخ تولد: 1345 | |
− | + | محل شهادت: شرق دجله | |
− | تحصیلات: سوم راهنمائی رشته:عملیات | + | تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ |
+ | |||
+ | وضعیت تاهل: مجرد | ||
+ | |||
+ | درجه: نظامی | ||
+ | |||
+ | تحصیلات: سوم راهنمائی | ||
+ | |||
+ | رشته:عملیات | ||
محل کار: بنیاد تحت پوشش | محل کار: بنیاد تحت پوشش | ||
سطر ۲۷: | سطر ۳۵: | ||
==وصیت نامه== | ==وصیت نامه== | ||
− | + | "سلام و درود بر ملت قهرمان ایران، که به نداى حق لبیک گفتند و نهضت حسینى را در ایران پیاده کردند.اکنون یوم الله دیگرى است و اینان پیرو امام حسین (ع) مى باشند.سلام به مادر گرامى و زحمت کش و مهربانم؛ که مرا بزرگ کرد و صحیح و سالم تحویل جامعه داد.اى خواهران و برادرانم !امیدوارم ان شاء الله همیشه قدم هایتان در راه اسلام، مستقیم باشد و مسؤولیت خود را در قبال خون شهدا به خوبى ایفا کنید و یاور اسلام باشید.اى برادران و خواهران روستایی ام! امیدوارم همان گونه که براى خدمت به انقلاب و اسلام نمونه بودید، نمونه باشید.من به عنوان برادر کوچک از شما مى خواهم امام عزیز را تنها نگذارید و همواره یار امام باشید.از خواهران عزیز، مهربان و قهرمان ایران مى خواهم حجاب خود را رعایت کنند که حجاب ایشان کوبنده تر از خون من است و من از کسانى که نسبت به انقلاب و امام بدبین هستند، مى خواهم حتى براى لحظه اى هم که شده بر مزارم حاضر نشوند. | |
+ | |||
+ | از خانواده ام مى خواهم مراسم مرا ساده برگزار کنند و برایم گریه نکنند؛ بلکه براى جوان هجده ساله امام حسین (ع) و براى یاران حسین (ع) گریه کنند؛ چون آنان مظلومانه در راه خدا شهید شدند.من مى خواهم، تنم مانند شهید رجایى و شهید باهنر بسوزد و تکه تکه شود و اگر تکه اى از آن به دست شان رسید در گلزار شهدا دفن کنند.مرا ناکام نخوانید؛ زیرا چه کامى بالاتر از شهادت در راه خدا؟! زندگى واقعى در همین سنگرهاست و در همین نمازهاست که در سنگرها برپا مى شود.انسان های پاک و واقعى که به دنبال شان بودم، در این سنگرها هستند.خداوند مرحمت فرمود و نور رحمتش را بر من تاباند؛ راستى چه زیباست عشق بین انسان با خدا .اى مادر مهربانم همان گونه که هر مالى را که خداوند به انسان داد باید خمسش را داد، من فکر مى کنم بهترین ثروت شما، ما فرزندانیم؛ پس اگر شهید شدم، مرا خمس فرزندانت حساب کن. | ||
+ | |||
+ | محمدرضا شریفى برزگر"<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=1275 پایگاه اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۹
بسمه تعالی
نام: محمد رضا شریفی برزگر
نام پدر: علی اکبر
نام مادر: خدیجه خانم
محل تولد: بوئین زهرا-صدرآباد
تاریخ تولد: 1345
محل شهادت: شرق دجله
تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۶
وضعیت تاهل: مجرد
درجه: نظامی
تحصیلات: سوم راهنمائی
رشته:عملیات
محل کار: بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین-بوئین زهرا–صدرآباد
محتویات
زندگینامه
شهید محمدرصا شریفی برزگر سال ۱۳۴۵ در روستای صدرآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد.پدرش علیاکبر (فوت ۱۳۶۰) و مادرش خدیجه خانم نام داشت.تا پایان دوره راهنمایی درس خواند پاسدار بود.بیستوششم اسفند ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد.مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
"سلام و درود بر ملت قهرمان ایران، که به نداى حق لبیک گفتند و نهضت حسینى را در ایران پیاده کردند.اکنون یوم الله دیگرى است و اینان پیرو امام حسین (ع) مى باشند.سلام به مادر گرامى و زحمت کش و مهربانم؛ که مرا بزرگ کرد و صحیح و سالم تحویل جامعه داد.اى خواهران و برادرانم !امیدوارم ان شاء الله همیشه قدم هایتان در راه اسلام، مستقیم باشد و مسؤولیت خود را در قبال خون شهدا به خوبى ایفا کنید و یاور اسلام باشید.اى برادران و خواهران روستایی ام! امیدوارم همان گونه که براى خدمت به انقلاب و اسلام نمونه بودید، نمونه باشید.من به عنوان برادر کوچک از شما مى خواهم امام عزیز را تنها نگذارید و همواره یار امام باشید.از خواهران عزیز، مهربان و قهرمان ایران مى خواهم حجاب خود را رعایت کنند که حجاب ایشان کوبنده تر از خون من است و من از کسانى که نسبت به انقلاب و امام بدبین هستند، مى خواهم حتى براى لحظه اى هم که شده بر مزارم حاضر نشوند.
از خانواده ام مى خواهم مراسم مرا ساده برگزار کنند و برایم گریه نکنند؛ بلکه براى جوان هجده ساله امام حسین (ع) و براى یاران حسین (ع) گریه کنند؛ چون آنان مظلومانه در راه خدا شهید شدند.من مى خواهم، تنم مانند شهید رجایى و شهید باهنر بسوزد و تکه تکه شود و اگر تکه اى از آن به دست شان رسید در گلزار شهدا دفن کنند.مرا ناکام نخوانید؛ زیرا چه کامى بالاتر از شهادت در راه خدا؟! زندگى واقعى در همین سنگرهاست و در همین نمازهاست که در سنگرها برپا مى شود.انسان های پاک و واقعى که به دنبال شان بودم، در این سنگرها هستند.خداوند مرحمت فرمود و نور رحمتش را بر من تاباند؛ راستى چه زیباست عشق بین انسان با خدا .اى مادر مهربانم همان گونه که هر مالى را که خداوند به انسان داد باید خمسش را داد، من فکر مى کنم بهترین ثروت شما، ما فرزندانیم؛ پس اگر شهید شدم، مرا خمس فرزندانت حساب کن.
محمدرضا شریفى برزگر"[۱]
پانویس