شهید حسین سعیدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۴ نسخه‌های متوسط توسط ۲ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
کد شهید:   6610266   تاریخ تولد :   
+
کد شهید : 6610266  
نام :   حسین‌   محل تولد :    مشهد
+
 
نام خانوادگی :   سعیدی‌   تاریخ شهادت :   1366/06/03
+
نام : حسین‌  
نام پدر :    عزیزاله‌    مکان شهادت :   سردشت
+
 
 +
نام خانوادگی : سعیدی‌
 +
 
 +
نام پدر : عزیزاله‌
 +
 
 +
تاریخ تولد:
 +
 
 +
محل تولد: مشهد
 +
 
 +
تاریخ شهادت: 1366/06/03
 +
 
 +
مکان شهادت : سردشت
 +
 
 +
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
 +
 
 +
شغل : دانش آموز یگان خدمتی :
 +
 
 +
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
 +
 
 +
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌
 +
 
 +
گلزار :
  
تحصیلات :    نامشخص    منطقه شهادت :   
 
شغل :    دانش آموز    یگان خدمتی :   
 
گروه مربوط :    گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
 
نوع عضویت :    سایر شهدا    مسئولیت :    رزمنده‌
 
گلزار :   
 
 
خاطرات:
 
خاطرات:
 +
 
آخرین دفعه در 16/ 4/ 66 به جبهه ایلام اعزام شد . قبل از اعزامش شب ها نحوه خوابیدن در تابوت و ... را تمرین می کرد . هنگامی که می خواست برود با گرمی از همه خداحافظی کرد ، دست پدر را بوسید و گفت : اگر مرا ندیدی حلالم کن . این دفعه او تنها بود و هیچ یک از دوستانش و یا همرزمان قدیمی اش با وی نبودند ، همچنانکه به هنگام پر کشیدن به نزد خداوند تنها بود .
 
آخرین دفعه در 16/ 4/ 66 به جبهه ایلام اعزام شد . قبل از اعزامش شب ها نحوه خوابیدن در تابوت و ... را تمرین می کرد . هنگامی که می خواست برود با گرمی از همه خداحافظی کرد ، دست پدر را بوسید و گفت : اگر مرا ندیدی حلالم کن . این دفعه او تنها بود و هیچ یک از دوستانش و یا همرزمان قدیمی اش با وی نبودند ، همچنانکه به هنگام پر کشیدن به نزد خداوند تنها بود .
  
به یاد دارم زمان انقلاب معلمین درمدرسه مرا می زدند و می گفتند : چادر سرت نکن سرت را لخت کن برادرم محمد ابراهیم که از این قضیه مطلع شد به مدرسه آمد و به معلم ما گفت: اگر خواهرم سرش را لخت کند خودم سرش را می برم من به او می گوی سرت را لخت نکن شما چرا می گویید سرت را لخت کن .
+
به یاد دارم زمان انقلاب معلمین درمدرسه مرا می زدند و می گفتند : چادر سرت نکن سرت را لخت کن برادرم محمد ابراهیم که از این قضیه مطلع شد به مدرسه آمد و به معلم ما گفت : اگر خواهرم سرش را لخت کند خودم سرش را می برم من به او می گویم سرت را لخت نکن شما چرا می گویید سرت را لخت کن.<ref>[[.<ref>[http://%20%20%20http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11559 سایت یاران رضا]</ref>
منبع: سایت یاران رضا     
+
==پانویس==
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11559
+
<references  />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۸

کد شهید : 6610266

نام : حسین‌

نام خانوادگی : سعیدی‌

نام پدر : عزیزاله‌

تاریخ تولد:

محل تولد: مشهد

تاریخ شهادت: 1366/06/03

مکان شهادت : سردشت

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : دانش آموز یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار :

خاطرات:

آخرین دفعه در 16/ 4/ 66 به جبهه ایلام اعزام شد . قبل از اعزامش شب ها نحوه خوابیدن در تابوت و ... را تمرین می کرد . هنگامی که می خواست برود با گرمی از همه خداحافظی کرد ، دست پدر را بوسید و گفت : اگر مرا ندیدی حلالم کن . این دفعه او تنها بود و هیچ یک از دوستانش و یا همرزمان قدیمی اش با وی نبودند ، همچنانکه به هنگام پر کشیدن به نزد خداوند تنها بود .

به یاد دارم زمان انقلاب معلمین درمدرسه مرا می زدند و می گفتند : چادر سرت نکن سرت را لخت کن برادرم محمد ابراهیم که از این قضیه مطلع شد به مدرسه آمد و به معلم ما گفت : اگر خواهرم سرش را لخت کند خودم سرش را می برم من به او می گویم سرت را لخت نکن شما چرا می گویید سرت را لخت کن.خطای یادکرد: برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref>

پانویس