شهید علیرضا خافظی فرزند محمدعلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر مشابهی که نشان داده نشده)
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
}}
 
}}
  
خاطرات
+
==خاطرات==
  
 
زندگي مشترک
 
زندگي مشترک
سطر ۴۷: سطر ۴۷:
  
  
ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر امام حسین (ع) است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر ترکش را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .
+
ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر امام حسین (ع) است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر ترکش را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%206489 سایت یاران رضا]</ref>
 
+
==پانویس==
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 6489
+
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۷

علیرضا حافظی
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد نیشابور
شهادت ۱۳۶۴/۱۱/۲۲
محل دفن بهشت فضل
سمت‌ها مربی آموزش
جنگ‌‌ها جنگ ایران و عراق
خانواده نام پدرمحمد علی


خاطرات

زندگي مشترک

راوی مهین دهنو خلجی

متن کامل خاطره


می گفتند : عمر من کوتاه است می خواهم فرزندی داشته باشم و قبل از شهادت او را ببینم ایشان موقع تولد فرزندم زینب جبهه بودند از طریق تلفن به ایشان خبر دادیم و پس از کسب اطلاع از تولد فرزندشان به نیشابور آمدند به خاطر تولد فرزندمان مرا به تالار فیروزه بردند و سور دادند و ساعتی هم به عنوان هدیه برای من خریدند . در موقع تولد فرزند دّومم زهرا هم ایشان در جبهه بودند . بعد از مدتی که ایشان با خبر شدند ، سه روز مرخصی گرفته و آمدند به اسامی زینب و زهرا (س) علاقه زیادی داشتند . به نحوی که در مدت چهل و هشت ساعت شناسنامه دختر دومم را به نام زهرا از اداره ثبت و احوال گرفته و بعد به جبهه رفت .

اخلاص عمل

راوی مهین دهنو خلجی

متن کامل خاطره


ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر امام حسین (ع) است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر ترکش را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .[۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا