شهید مهدی با هوش: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ متوسط توسط کاربر دیگری نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{جعبه اطلاعات افراد نظامی | |
− | نام | + | |نام فرد = مهدی باهوش |
− | + | |تصویر = | |
− | + | |توضیح تصویر = | |
− | + | |ملیت = [[پرونده:پرچم ایران.png|22px]] ایرانی | |
− | محل | + | |شهرت = |
+ | |دین و مذهب = [[مسلمان]]، [[شیعه]] | ||
+ | |تولد = [[فردوس]] | ||
+ | |شهادت = [[ ۱۳۶۴/۷/۱۰]] | ||
+ | |وفات = | ||
+ | |مرگ = | ||
+ | |محل دفن = | ||
+ | |مفقود = | ||
+ | |جانباز = | ||
+ | |اسارت = | ||
+ | |نیرو = | ||
+ | |یگانهای خدمت = | ||
+ | |طول خدمت = | ||
+ | |درجه = | ||
+ | |سمتها = | ||
+ | |جنگها = [[جنگ ایران و عراق]] | ||
+ | |نشانهای لیاقت = | ||
+ | |عملیات = | ||
+ | |فعالیتها = | ||
+ | |تحصیلات = | ||
+ | |تخصصها = | ||
+ | |شغل = | ||
+ | |خانواده = نام پدر[[ محمد غلی]] | ||
+ | }} | ||
+ | |||
+ | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
پدر شهید حرفه و کارش بنایی بود و معمولاً شهید مهدی در تابستان به همراه پدرش به کار بنایی می پرداخت ما برای تعمیر قسمتی از دیوار منزلمان از آنها کمک خواستیم. ابتدا قرار بر روز جمعه بود که با مخالفت مهدی روبرو شدیم او گفت: که روز جمعه را می خواهد در نماز جمعه شرکت کند و همه اهل خانواده را به شرکت در این امر دعوت نمود. قرار بر روز دیگری افتاد. آن روز که برادرم و مهدی به خانه آمدند تا کار کنند بعد از صرف چای وصبحانه مهدی وضو گرفت و شروع به کار کرد هنگام اذان ظهر بود که ناگهان صدای اذان از حیاط به گوش رسید وقتی به حیاط رفتم دیدم مهدی دارد اذان می گوید. پس از گفتن اذان از پدرش و همچنین دیگران خواست تا کار را برای انجام فریظه نماز اول وقت تعطیل کنند. سپس به خانه آمد و از من سجاده خواست به او گفتم که اگر می خواهد وضو بگیرد می تواند در داخل آشپزخانه وضو بگیرد. اما او جواب داد که بعد از صرف چای و صبحانه وضو گرفته است و خواسته که با عرق کار و خستگی کار نماز بخواند تا خداوند از او راضیتر باشد.(نرگس نجات )<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=3703 سایت یاران رضا]</ref> | پدر شهید حرفه و کارش بنایی بود و معمولاً شهید مهدی در تابستان به همراه پدرش به کار بنایی می پرداخت ما برای تعمیر قسمتی از دیوار منزلمان از آنها کمک خواستیم. ابتدا قرار بر روز جمعه بود که با مخالفت مهدی روبرو شدیم او گفت: که روز جمعه را می خواهد در نماز جمعه شرکت کند و همه اهل خانواده را به شرکت در این امر دعوت نمود. قرار بر روز دیگری افتاد. آن روز که برادرم و مهدی به خانه آمدند تا کار کنند بعد از صرف چای وصبحانه مهدی وضو گرفت و شروع به کار کرد هنگام اذان ظهر بود که ناگهان صدای اذان از حیاط به گوش رسید وقتی به حیاط رفتم دیدم مهدی دارد اذان می گوید. پس از گفتن اذان از پدرش و همچنین دیگران خواست تا کار را برای انجام فریظه نماز اول وقت تعطیل کنند. سپس به خانه آمد و از من سجاده خواست به او گفتم که اگر می خواهد وضو بگیرد می تواند در داخل آشپزخانه وضو بگیرد. اما او جواب داد که بعد از صرف چای و صبحانه وضو گرفته است و خواسته که با عرق کار و خستگی کار نماز بخواند تا خداوند از او راضیتر باشد.(نرگس نجات )<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=3703 سایت یاران رضا]</ref> | ||
سطر ۱۰: | سطر ۳۵: | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | ==رده== | ||
+ | {{ترتیبپیشفرض:مهدی باهوش }} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان خراسان رضوی]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان فردوس]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۴۵
مهدی باهوش | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | فردوس |
شهادت | ۱۳۶۴/۷/۱۰ |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر محمد غلی |
زندگینامه
پدر شهید حرفه و کارش بنایی بود و معمولاً شهید مهدی در تابستان به همراه پدرش به کار بنایی می پرداخت ما برای تعمیر قسمتی از دیوار منزلمان از آنها کمک خواستیم. ابتدا قرار بر روز جمعه بود که با مخالفت مهدی روبرو شدیم او گفت: که روز جمعه را می خواهد در نماز جمعه شرکت کند و همه اهل خانواده را به شرکت در این امر دعوت نمود. قرار بر روز دیگری افتاد. آن روز که برادرم و مهدی به خانه آمدند تا کار کنند بعد از صرف چای وصبحانه مهدی وضو گرفت و شروع به کار کرد هنگام اذان ظهر بود که ناگهان صدای اذان از حیاط به گوش رسید وقتی به حیاط رفتم دیدم مهدی دارد اذان می گوید. پس از گفتن اذان از پدرش و همچنین دیگران خواست تا کار را برای انجام فریظه نماز اول وقت تعطیل کنند. سپس به خانه آمد و از من سجاده خواست به او گفتم که اگر می خواهد وضو بگیرد می تواند در داخل آشپزخانه وضو بگیرد. اما او جواب داد که بعد از صرف چای و صبحانه وضو گرفته است و خواسته که با عرق کار و خستگی کار نماز بخواند تا خداوند از او راضیتر باشد.(نرگس نجات )[۱]