شهیدامیر لطفی مراق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(وصیت نامه:)
جز (Khoshkenar9712 صفحهٔ شهید امیر لطفی مراق را به شهیدامیر لطفی مراق منتقل کرد)
 
(۵ نسخه‌های متوسط توسط ۳ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
به پسران مسلمان عرض کنم بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد.
 
به پسران مسلمان عرض کنم بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد.
 
لطفا سوره آل عمران آیه 164 تا 170 را قرائت کنید (بامعنی)
 
لطفا سوره آل عمران آیه 164 تا 170 را قرائت کنید (بامعنی)
امیرلطفی فرزند پیر غلام اهل بیت (ص) محمدتقی لطفی
+
امیرلطفی فرزند پیر غلام اهل بیت (ص) محمدتقی لطفی<ref> منبع سایت نویدشاهد</ref>
 +
*سخنان
 +
من خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمی‌بینم  ولی چند درخواست از جوانان هم‌وطنم دارم اول اینکه درهرصورت ممکن پشتیبان ولی‌فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولی‌فقیه ارزشی ندارد....
  
 +
به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می‌شود. به پسران مسلمان عرض کنم بی‌اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد....
 +
 +
[[پرونده:Photo 2018-11-23 03-07-21.jpg|500px|بی‌قاب|وسط|شهید امیر لطفی مراق]]
  
منبع:سایت نویدشاهد
+
== خاطرات ==
 +
 
 +
*پابوس مادر
 +
 
 +
خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره ای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست می آورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید.
 +
یکبار خواهرش این اتفاق رو دید و به من اشاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟
 +
گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یکوقت خجالت نکشه
 +
<ref>مدافعان حرم</ref>
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references/>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۲

شهید امیرلطفی مراق

وصیت نامه

بسم رب الشهداء و الصدیقین سلام، لطفا این وصیت نامه را با لبخند بخوانید. سلامی بزرگ محضر صاحب الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام، قائدنا آیت الله سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) و روح پاک شهدای اسلام با خصوص سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین (ص) که جان ها همه فدای آن بزرگوار. این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان های خوب، مثل گذر است، نه ماندن و تمامی ما دیر یا زود باید برویم، اما چه بهتر که زیبا برویم. در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت، در حالی که گویی ایستاده بودم. چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود، وگرنه نمی شود. کاش نمی دویدم، نه غصه می خوردم، فقط او را می خواندم. مادرجان سلام، روح پدرم شاد؛ مادر گرامی ممنون، بابت همه چیز ممنون. ممنون که مرا با محب اهلب بیت (ص) آشنا کردی. ممنون بابت تشویق های شما که هیچ وقت نگذاشت از راه اسلام و اهل بیت (ص) دور شوم. مرا ببخش و حلال کن که نتوانستم فرزندی خوب و لایق برای شما باشم. تمنا دارم از خداوند بزرگ خواهید که این قربانی را نیز قبول کند. زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموختید. با خواهش و التماس از شما می خواهم که این شادمانی را با پوشیدن لباس سیاه، غمگین و خراب نکنید. زیرا لباس سیاه مختص ارباب بی کفن هست و بس و غم مخصوص حضرت زینب (ص)، و خواهش آخر این که مثل کوه با افتخار و سری بالا گرفته از این اتفاق خوب یاد کنید تا چشمان دشمنان کور شود. و در آخر؛ من خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمی بینم، ولی چند درخواست از جوانان هم وطنم دارم؛ اول این که در هر صورت ممکن پشتیبان ولی فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولی فقیه ارزشی ندارد. به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می شود. به پسران مسلمان عرض کنم بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد. لطفا سوره آل عمران آیه 164 تا 170 را قرائت کنید (بامعنی) امیرلطفی فرزند پیر غلام اهل بیت (ص) محمدتقی لطفی[۱]

  • سخنان

من خودم را در حدی که بخواهم پندی یا نصیحتی داشته باشم نمی‌بینم ولی چند درخواست از جوانان هم‌وطنم دارم اول اینکه درهرصورت ممکن پشتیبان ولی‌فقیه باشند و بمانند چون مملکت اسلامی بدون ولی‌فقیه ارزشی ندارد....

به دختران مسلمان عرض کنم که حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می‌شود. به پسران مسلمان عرض کنم بی‌اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد....

شهید امیر لطفی مراق

خاطرات

  • پابوس مادر

خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره ای از او دلخور و ناراحت میشدم به هر طریقی دلم رو به دست می آورد، حتی پشت پاهامو میبوسید، هر روز صبح وقتی میخواست بره اداره میومد و پای منو میبوسید. یکبار خواهرش این اتفاق رو دید و به من اشاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب میزنم یکوقت خجالت نکشه [۲]

پانویس

  1. منبع سایت نویدشاهد
  2. مدافعان حرم