شهید غلامرضا عبدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «rId4 کد شهید : 6524736 نام : غلامرضا نام خانوادگی : عبدی‌ نام پدر : محمدعلی‌ تار...» ایجاد کرد)
 
 
(۷ نسخه‌های متوسط توسط ۶ کاربران نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
rId4
 
 
 
کد شهید : 6524736  
 
کد شهید : 6524736  
  
سطر ۲۷: سطر ۲۵:
 
گلزار : بهشت‌شهدا
 
گلزار : بهشت‌شهدا
  
خاطرات
+
==خاطرات==
  
  
سطر ۴۰: سطر ۳۸:
  
 
فرزند عزیز شهیدم قبل از اینکه به جبهه اعزام شود یک روز صبح به منزل ما آمد و بسیار هم خوشحال بود و دست به شانه‏ام زدو گفت مادر مژده ‏اى برایت دارم گفتم : چه شده چه مژده‏ اى؟ گفت : من از این به بعد پیش شما دست به سینه مى ‏ایستم گفتم : چرا گفت : خواب دیدم که درب حیاط را مى ‏زنند رفتم درب را باز کردم دیدم شخصى نامه ‏اى به من داد گفتم : این نامه از کیست؟ گفت این نامه را حضرت فاطمه زهرا(س) براى مادرت فرستاده است تو هم بده به مادرت بعد از خواب بیدار شدم .
 
فرزند عزیز شهیدم قبل از اینکه به جبهه اعزام شود یک روز صبح به منزل ما آمد و بسیار هم خوشحال بود و دست به شانه‏ام زدو گفت مادر مژده ‏اى برایت دارم گفتم : چه شده چه مژده‏ اى؟ گفت : من از این به بعد پیش شما دست به سینه مى ‏ایستم گفتم : چرا گفت : خواب دیدم که درب حیاط را مى ‏زنند رفتم درب را باز کردم دیدم شخصى نامه ‏اى به من داد گفتم : این نامه از کیست؟ گفت این نامه را حضرت فاطمه زهرا(س) براى مادرت فرستاده است تو هم بده به مادرت بعد از خواب بیدار شدم .
 
+
<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=14483 سایت یاران رضا]</ref>
منبع سایت: http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 14483
+
==پانویس==
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۲

کد شهید : 6524736

نام : غلامرضا

نام خانوادگی : عبدی‌

نام پدر : محمدعلی‌

تاریخ تولد :

محل تولد: سبزوار

تاریخ شهادت: 1365/11/09

مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : یگان خدمتی :

گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌

گلزار : بهشت‌شهدا

خاطرات

خواب و رویای شهید

موضوع خواب و روياي شهيد

راوی

متن کامل خاطره


فرزند عزیز شهیدم قبل از اینکه به جبهه اعزام شود یک روز صبح به منزل ما آمد و بسیار هم خوشحال بود و دست به شانه‏ام زدو گفت مادر مژده ‏اى برایت دارم گفتم : چه شده چه مژده‏ اى؟ گفت : من از این به بعد پیش شما دست به سینه مى ‏ایستم گفتم : چرا گفت : خواب دیدم که درب حیاط را مى ‏زنند رفتم درب را باز کردم دیدم شخصى نامه ‏اى به من داد گفتم : این نامه از کیست؟ گفت این نامه را حضرت فاطمه زهرا(س) براى مادرت فرستاده است تو هم بده به مادرت بعد از خواب بیدار شدم . [۱]

پانویس

  1. سایت یاران رضا