شهید علی عاشقی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
 
خاطره ای از زبان مادر شهید :
 
خاطره ای از زبان مادر شهید :
  
وقتى كه فرزندم مى‌خواست از من جدا شود، یعنى لحظه خداحافظى سه بار از در حیاط برگشت و از دست و پاهایم زیارت كرد و گفت: من مى‌دانم این آخرین دیدار من با شما مى‌باشد.
+
وقتى كه فرزندم مى‌خواست از من جدا شود، یعنى لحظه خداحافظى سه بار از در حیاط برگشت و از دست و پاهایم زیارت كرد و گفت: من مى‌دانم این آخرین دیدار من با شما مى‌باشد.<ref>[http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/42156 سایت شهدای ارتش]</ref>
 
==نگارخانه تصاویر==
 
==نگارخانه تصاویر==
 
<gallery>
 
<gallery>
سطر ۳۴: سطر ۳۴:
  
 
</gallery>
 
</gallery>
 +
==پانویس==
 +
<references />
  
 
منبع:سایت شهدای ارتش
 
 
http://ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/42156
 
 
== رده‌ها ==
 
== رده‌ها ==
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:علی_عاشقی}}
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:علی_عاشقی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۰

شهید علی عاشقی

تاریخ تولد :1346/09/20

تاریخ شهادت : 1367/01/21

محل شهادت : نامشخص

محل آرامگاه :خراسان رضوی - درگز - رمضان قلعه


وصیت نامه:

بسم رب الشهداء و الصدیقین

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و ساقى درخت انقلاب. حضور پدر و مادر مهربانم سلام عرض مى‌كنم و از خدا مى‌خواهم كه فرزند عزیزتان را بخشیده باشید و شما پدر مهربانم! زحمت هاى بى‌ دریغ خود را بر من ببخشید و در روز حساب از من راضى و خشنود باشید. شما مادر مهربانم ! امیدوارم كه شیرت را بر من حلال كنى و در روز عدل و داد از فرزندت راضى باشى اگر خدا بخواهد .

پدر و مادر عزیزم ! از شما مى‌خواهم كه بعد از مرگم برایم گریه نكنبد و نماز و روزه بر پا دارید و یك لحظه از درگاه خداوند رئوف غافل نباشید . مبادا خلافى از شما سر بزند. از شما مى‌خواهم كه با دیگر برادران و خواهرانم مهربان باشید و در پى موفقیت آنها باشید . بعد از شهادتم هیچ نذرى ندهید كه بگویید من برمى‌گردم. من مى‌خواهم به مهمانى امام حسین (علیه السلام)، برادران و اولیاءاش بروم. مثلا بگویید یک قربانى بدهیم و در ایام محرم از امام حسین (علیه السلام) خیلى یاد كنید و بر آل حسین بگریید .

بعد از شهادتم مبادا گریه كنید خود را با حضرت زینب (سلام الله علیها ) مقایسه كنید و این بانو را الگو و اسوه خود قرار دهید . باز هم مى‌گویم مادرم! شیرت را به من قربت كن و خیلى مواظب خواهرانم باش.


خاطرات:

خاطره ای از زبان مادر شهید :

وقتى كه فرزندم مى‌خواست از من جدا شود، یعنى لحظه خداحافظى سه بار از در حیاط برگشت و از دست و پاهایم زیارت كرد و گفت: من مى‌دانم این آخرین دیدار من با شما مى‌باشد.[۱]

نگارخانه تصاویر

پانویس

  1. سایت شهدای ارتش

رده‌ها