شهید رحیم قدرتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
 
==خاطرات==
 
==خاطرات==
  
توجه به امر ازدواج
+
* توجه به امر ازدواج
  
راوی : اکبر قدرتی
+
فرزندم رحیم طی نامه ای نوشته بود گفته بود می خواهد دوازده روز به عید مانده بیاید و از ما هم خواسته بود تا بیاییم شهر که خرید عروسی کنیم . ما پول برداشته بودیم . مادر شهید گفت : من می خواهم به مشهد بروم من طاقت ندارم . رفت و همان شب توسط برادر خانم رحیم به من خبر شهادت را دادند و من چون ناراحتی قلبی داشتم ، قلبم گرفت و نفهمیدم چی شد ؟ بعد متوجه شدم که به هدفش رسیده است.راوی : اکبر قدرتی.<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=16539 یاران رضا]</ref>
 
+
 
+
فرزندم رحیم طی نامه ای نوشته بود گفته بود می خواهد دوازده روز به عید مانده بیاید و از ما هم خواسته بود تا بیاییم شهر که خرید عروسی کنیم . ما پول برداشته بودیم . مادر شهید گفت : من می خواهم به مشهد بروم من طاقت ندارم . رفت و همان شب توسط برادر خانم رحیم به من خبر شهادت را دادند و من چون ناراحتی قلبی داشتم ، قلبم گرفت و نفهمیدم چی شد ؟ بعد متوجه شدم که به هدفش رسیده است.
+
 
+
<ref>[http://www.yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%2016539 یاران رضا]</ref>
+
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references/>
 
<references/>
 
==رده==
 
==رده==
{{ترتیب‌پیش‌فرض:رحیم قدرتی}}
+
{{ترتیب‌پیش‌فرض: رحیم_قدرتی}}
 
[[رده: شهدا]]
 
[[رده: شهدا]]
 
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
 
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]

نسخهٔ ‏۳۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۷

رحیم قدرتی
200px
ملیت پرچم ایران.png ایرانی
دین و مذهب مسلمان، شیعه
تولد چناران
شهادت ۱۳۶۳/۱۲/۱۷
سمت‌ها رزمنده
جنگ‌‌ها جنگ ایران و عراق
تحصیلات نامشخص
خانواده نام پدر اکبر



خاطرات

  • توجه به امر ازدواج

فرزندم رحیم طی نامه ای نوشته بود گفته بود می خواهد دوازده روز به عید مانده بیاید و از ما هم خواسته بود تا بیاییم شهر که خرید عروسی کنیم . ما پول برداشته بودیم . مادر شهید گفت : من می خواهم به مشهد بروم من طاقت ندارم . رفت و همان شب توسط برادر خانم رحیم به من خبر شهادت را دادند و من چون ناراحتی قلبی داشتم ، قلبم گرفت و نفهمیدم چی شد ؟ بعد متوجه شدم که به هدفش رسیده است.راوی : اکبر قدرتی.[۱]

پانویس

  1. یاران رضا

رده