شهید جواد کشکی‌ وا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
متن کامل خاطره
 
متن کامل خاطره
  
در طول سربازی اش دوازده هزار و هشصد تومان خرجش کردیم ششصد تومان از آن را به ما داد یک دفعه ما می خواستیم به ملاقاتش برویم مدتی معطل شدیم و بعد او را پیدا کردیم که او تعمیر کار ماشین بود که ماشیبن افسران را تعمیر می کرد .بعد از احوال پرسی فهمیدیم که چهار تیغ به او داده اند که ریشش را بتراشد .گفتم این کار خوبی نیست گفت:گه کار کنم دستور از بالاست گفتم برایت درست می کنم .یک حلب روغن به افسر مربوطه دادم و او را از آنجا به جای دیگر انتقال دادند .جواد می گفت : دخترهای امریکایی را اینجا لخت کرده اند و به ما نشان می دهند .باز یک حلب روغن به یک افسر دیگر دادم و جواد را از آنجا به جای دیگری انتفال دادند .
+
در طول سربازی اش دوازده هزار و هشصد تومان خرجش کردیم ششصد تومان از آن را به ما داد یک دفعه ما می خواستیم به ملاقاتش برویم مدتی معطل شدیم و بعد او را پیدا کردیم که او تعمیر کار ماشین بود که ماشیبن افسران را تعمیر می کرد .بعد از احوال پرسی فهمیدیم که چهار تیغ به او داده اند که ریشش را بتراشد .گفتم این کار خوبی نیست گفت:گه کار کنم دستور از بالاست گفتم برایت درست می کنم .یک حلب روغن به افسر مربوطه دادم و او را از آنجا به جای دیگر انتقال دادند .جواد می گفت : دخترهای امریکایی را اینجا لخت کرده اند و به ما نشان می دهند .باز یک حلب روغن به یک افسر دیگر دادم و جواد را از آنجا به جای دیگری انتفال دادند.
منبع سایت: http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17528
+
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17528 یاران رضا]</ref>
==رده==
+
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:جواد کشکی وا}}
+
==پانویس==
[[رده: شهدا]]
+
<references/>
[[رده: شهدای دفاع مقدس]]
+
[[رده: شهدای ایران]]
+
[[رده: شهدای استان خراسان رضوی]]
+
[[رده: شهدای شهرستان مشهد]]
+

نسخهٔ ‏۹ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۱

کد شهید: 6011050 تاریخ تولد : نام : جواد محل تولد : مشهد نام خانوادگی : کشکی‌وا تاریخ شهادت : 1360/11/15 نام پدر : غلامرضا مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده‌ گلزار : خواجه‌ربیع‌ خاطرات پرهیز از گناه موضوع پرهيز از گناه راوی غلامرضا کشکی وا متن کامل خاطره

در طول سربازی اش دوازده هزار و هشصد تومان خرجش کردیم ششصد تومان از آن را به ما داد یک دفعه ما می خواستیم به ملاقاتش برویم مدتی معطل شدیم و بعد او را پیدا کردیم که او تعمیر کار ماشین بود که ماشیبن افسران را تعمیر می کرد .بعد از احوال پرسی فهمیدیم که چهار تیغ به او داده اند که ریشش را بتراشد .گفتم این کار خوبی نیست گفت:گه کار کنم دستور از بالاست گفتم برایت درست می کنم .یک حلب روغن به افسر مربوطه دادم و او را از آنجا به جای دیگر انتقال دادند .جواد می گفت : دخترهای امریکایی را اینجا لخت کرده اند و به ما نشان می دهند .باز یک حلب روغن به یک افسر دیگر دادم و جواد را از آنجا به جای دیگری انتفال دادند. [۱]

پانویس

  1. یاران رضا