شهید اسماعیل مرتضوی: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
Bozorgmehr98 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
− | کد شهید: 6312760 | + | کد شهید: 6312760 |
− | نام : اسماعیل | + | |
− | + | نام : اسماعیل | |
− | + | ||
− | + | نام خانوادگی : مرتضوی | |
− | + | ||
+ | نام پدر : علی | ||
+ | |||
+ | محل تولد : بجنورد | ||
+ | |||
+ | تاریخ شهادت : 1363/10/12 | ||
+ | |||
+ | تحصیلات : نامشخص | ||
+ | |||
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. | ||
− | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | + | |
+ | نوع عضویت : سایر شهدا | ||
+ | |||
+ | مسئولیت : رزمنده | ||
+ | |||
گلزار : مزار شهدای سنخواست | گلزار : مزار شهدای سنخواست | ||
+ | |||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
− | |||
− | اسماعیل یک روز برای نماز به مسجد رفته بود وقتی برگشت دیدم ناراحت است گفتم چی شده؟ گفت: " مردم که برای نماز می آیند در صفهای عقب می ایستند وصف اول خالی می ماند دلم می خواست برم صف اول ولی از بزرگتر ها خجالت می کشیدم " او ناراحت بود که چرا مردم صف اول را برای نماز پر نمی کنند. | + | تقيد به جماعت |
+ | |||
+ | راوی رقیه جنتی | ||
+ | |||
+ | اسماعیل یک روز برای نماز به مسجد رفته بود وقتی برگشت دیدم ناراحت است گفتم چی شده؟ گفت: " مردم که برای نماز می آیند در صفهای عقب می ایستند وصف اول خالی می ماند دلم می خواست برم صف اول ولی از بزرگتر ها خجالت می کشیدم " او ناراحت بود که چرا مردم صف اول را برای نماز پر نمی کنند. | ||
+ | |||
<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=19082 سایت یاران رضا]</ref> | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=19082 سایت یاران رضا]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۰
اسماعیل مرتضوی | |
---|---|
ملیت | ایرانی |
دین و مذهب | مسلمان، شیعه |
تولد | بجنورد |
شهادت | 1363/10/12 |
سمتها | رزمنده |
جنگها | جنگ ایران و عراق |
خانواده | نام پدر:علی |
کد شهید: 6312760
نام : اسماعیل
نام خانوادگی : مرتضوی
نام پدر : علی
محل تولد : بجنورد
تاریخ شهادت : 1363/10/12
تحصیلات : نامشخص
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : رزمنده
گلزار : مزار شهدای سنخواست
خاطرات
تقيد به جماعت
راوی رقیه جنتی
اسماعیل یک روز برای نماز به مسجد رفته بود وقتی برگشت دیدم ناراحت است گفتم چی شده؟ گفت: " مردم که برای نماز می آیند در صفهای عقب می ایستند وصف اول خالی می ماند دلم می خواست برم صف اول ولی از بزرگتر ها خجالت می کشیدم " او ناراحت بود که چرا مردم صف اول را برای نماز پر نمی کنند.