شهید محمد ابراهیم کارگر طزرقی: تفاوت بین نسخهها
Bozorgmehr98 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
محمد ابراهیم وقتی می خواست به [[جبهه]] برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به [[شهادت]] رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی. | محمد ابراهیم وقتی می خواست به [[جبهه]] برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به [[شهادت]] رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی. | ||
− | + | <ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=17083 سایت یاران رضا]</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references /> | ||
==رده== | ==رده== | ||
{{ترتیبپیشفرض:محمد ابراهیم کارگر طزرقی}} | {{ترتیبپیشفرض:محمد ابراهیم کارگر طزرقی}} |
نسخهٔ ۲۲ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۴۴
کد شهید: 6124256
نام : محمدابراهیم
نام خانوادگی : کارگرطزرقی
نام پدر : عباسعلی
محل تولد : سبزوار
تاریخ شهادت : 1361/02/12
تحصیلات : نامشخص
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است.
نوع عضویت : سایر شهدا
مسئولیت : آرپیجیزن ـ ادوات
خاطرات
ذکر و یاد خدا
محمد ابراهیم را یک بار دیدم خیلی نماز می خواند به او گفتم : مادر جان چرا این قدر نماز می خوانی این چه نمازی است که تو می خوانی ؟ او گفت: من هر وقت ناراحت هستم نماز می خوانم تا ناراحتی ام از بین برود .
خواب و رویای شهید
محمد ابراهیم وقتی می خواست به جبهه برود گفت : مادرمن خواب دیده ام در مورد یکی از اهالی روستا تا به شهادت رسیده بود می گفت : جایگاه بسیار خوبی داشت وقتی ازخواب بیدارشدم رو به من کرد وگفت : مادرتو راضی هستی من به جبهه بروم یا نه گفتم : خیلی هم افتخار می کنم تا تو به جبهه بروی.