شهید سید علی احمدی فخر آبادی: تفاوت بین نسخهها
Mirzaee9706 (بحث | مشارکتها) |
Kolahkaj9706 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۴: | سطر ۲۴: | ||
− | و خدمت ایشان در غرب کارون بوده است و سال 1360 مادرم دوباره حامله می شود. پدرم در سال 1361 مفقود می شود من چهارماه در شکم مادرم بودم و در سال 1361 به دنیا آمدم. پدر بزرگم تمام بیمارستانها شهرستانها نهادای خبری از پدر نمیامد و به امید اینکه اسیر شده است بر میگردد و با آمد ایران که آنها فکر می کنند پدرم می اید اما از او خبری نمی شود. و پدربزرگم شوکه شد و سکته می کند و بعد از چند سالی ان وقت که من کلاس چهارم دبستان بودم جنازه ایشان رو که یک جفت پوتین سوخته و قسمتی از استخوان سر بود را اوردند از طرف ارتش برای خاکسپاری ایشان امدند گروهی عظیم جمع شده بودند و ایشان و را در بهشت رضا قسمت شهدا به خاک سپردند. ایشان در سال 1361 به شهادت رسیده بودند و در سال 1371 برای همیشه در خاک وطن ارامیده اند و به ارزوی دیدار ایشان بر این شد حسرت ابدی در دلم. | + | و خدمت ایشان در غرب کارون بوده است و سال 1360 مادرم دوباره حامله می شود. پدرم در سال 1361 مفقود می شود من چهارماه در شکم مادرم بودم و در سال 1361 به دنیا آمدم. پدر بزرگم تمام بیمارستانها شهرستانها نهادای خبری از پدر نمیامد و به امید اینکه اسیر شده است بر میگردد و با آمد ایران که آنها فکر می کنند پدرم می اید اما از او خبری نمی شود. و پدربزرگم شوکه شد و سکته می کند و بعد از چند سالی ان وقت که من کلاس چهارم دبستان بودم جنازه ایشان رو که یک جفت پوتین سوخته و قسمتی از استخوان سر بود را اوردند از طرف ارتش برای خاکسپاری ایشان امدند گروهی عظیم جمع شده بودند و ایشان و را در بهشت رضا قسمت شهدا به خاک سپردند. ایشان در سال 1361 به شهادت رسیده بودند و در سال 1371 برای همیشه در خاک وطن ارامیده اند و به ارزوی دیدار ایشان بر این شد حسرت ابدی در دلم.<ref>سایت شهدای ارتش</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
+ | <references/> | ||
+ | |||
== ردهها == | == ردهها == | ||
{{ترتیبپیشفرض:سیدعلی_احمدی_فخرآبادی}} | {{ترتیبپیشفرض:سیدعلی_احمدی_فخرآبادی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۷
تاریخ تولد :1338/03/09
�تاریخ شهادت : 1361/02/10
محل شهادت : نامشخص
�محل آرامگاه :خراسان رضوی - مشهد - بهشت رضا
زندگینامه
سید علی احمدی فخر آبادی فرزند سید موسی و اخرین فرزند بوده است و متولد 1328 در روستای فحراباد اطراف.. به دنیا امده است. تحصیلات ایشان دیپلم بوده. ایشان در کودکی برای زندگی با خانواده اش به مشهد امده ایم بعد از گرفتن دیپلم برای خود مغازه از بلورجات باز کرد. مشغول به کار شدند ایشان از نظر اخلاقی احترام خاصی به پدر و مادر و همسر داشته و بسیار شوخ طبع بودند ایشان بعد از یکسال برای خدمت اقوام ارتش شده اند.
در همین گیرودار تصمیم به ازدواج گرفته و با مادرم که عاشق همدیگر بود و پسر عمو دخترعمو بودند ازدواج می کنند که در سال 1357 بوده است و خداوند بعد از یکسالی بعد از یکسال به انها فرزند پسر می دهد و نام او را امیری گذراند پدرم علاقه زیادی به امیر دارد. در جنگ از دوری امیر و همسر رنج می برد با شروع شدن جنگ پدرم اعزام به جبهه می شود و در خط مقدم رانندۀ تانک می شود.
و خدمت ایشان در غرب کارون بوده است و سال 1360 مادرم دوباره حامله می شود. پدرم در سال 1361 مفقود می شود من چهارماه در شکم مادرم بودم و در سال 1361 به دنیا آمدم. پدر بزرگم تمام بیمارستانها شهرستانها نهادای خبری از پدر نمیامد و به امید اینکه اسیر شده است بر میگردد و با آمد ایران که آنها فکر می کنند پدرم می اید اما از او خبری نمی شود. و پدربزرگم شوکه شد و سکته می کند و بعد از چند سالی ان وقت که من کلاس چهارم دبستان بودم جنازه ایشان رو که یک جفت پوتین سوخته و قسمتی از استخوان سر بود را اوردند از طرف ارتش برای خاکسپاری ایشان امدند گروهی عظیم جمع شده بودند و ایشان و را در بهشت رضا قسمت شهدا به خاک سپردند. ایشان در سال 1361 به شهادت رسیده بودند و در سال 1371 برای همیشه در خاک وطن ارامیده اند و به ارزوی دیدار ایشان بر این شد حسرت ابدی در دلم.[۱]
پانویس
- ↑ سایت شهدای ارتش