شهید حسن اصغری طرقبه متولد سال 1337: تفاوت بین نسخهها
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | نام : حسن محل تولد : مشهد | |
+ | نام خانوادگی : اصغریطرقبه تاریخ شهادت : 1361/01/07 | ||
+ | نام پدر : قدیر مکان شهادت : شوش | ||
− | + | تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : | |
+ | شغل : یگان خدمتی : | ||
+ | گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان | ||
+ | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
+ | گلزار : گلزار شهدای طرقبه | ||
− | + | ==زندگینامه== | |
− | + | شهید حسن اصغری در دیماه سال 1337 در طرقبه متولد شد و تحصیلات خود را پنجم ابتدایی ادامه داد و به علت پاره ای از مشکلات تحصیل را رها کرده و به شغل خیاطی مشغول شد. | |
+ | شهید از همان ابتدا به نماز اول وقت و تلاوت قرآن اهتمام ویژهای داشت و توجه به شئونات اخلاقی از مشخصات بارز شهید بود. وی فردی بسیار مهربان و حمایت کننده برای خانواده خویش به حساب می آمد.(1) در زمان اوج گیری انقلاب همانند تمام مردان دین مدار به کمک و پشتیبانی این امر عظیم شتافت و به صفوف تظاهر کنندگان پیوست و تنفر خود را از رژیم طاغوت اعلام داشت و پس از پیروزی انقلاب و در بدو شروع جنگ تحمیلی به خدمت سربازی رفت و این روزنه ای برای ورود ایشان به جبهه بود و پس از شرکت در چند عملیات، در عملیات فتح المبین، جبهه شوش شرکت و پس از کمک به مجروحان بسیار در اواخر عملیات توسط تک تیراندازان دشمن هدف گلوله قرار گرفت و تیر به پشت سر ایشان اصابت نموده و به آرزوی دیرینه و رویای عاشقانه خود که همان شهادت در راه معشوق است نائل شد. | ||
− | + | ==خاطرات== | |
− | + | شهید علاقه شدیدی به جبهه داشت و هنگامیکه بزرگ تر شد این احساس فزونی یافت. ایشان در زمان حضور در جبهه بسیار خوش اخلاق بوده و همواره قوت قلبی برای همرزمانش به شمار می رفت. | |
− | + | در یکی از عملیاتها، یک تن از آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح می شود و شهید ایشان را به صورت سینه خیز در مسافتی حدود 5 کیلومتر به امدادگران می رساند تا مورد معالجه قرار گیرد، هنگامیکه حسن شهید شد همین همرزمش که مورد لطف او قرار گرفته بود به مراسم ایشان آمد و اینگونه سخن گفت: اگر حسن نبود من هم شهید شده بودم و شدیداً از این اتفاق متأثر شده بود. | |
− | + | به روایت خواهر شهید<ref>[http://%20http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=2419 سایت یاران رضا]</ref> | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
− | در | + | |
− | + | ||
− | + | ||
− | + | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۳۱ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۳۵
نام : حسن محل تولد : مشهد نام خانوادگی : اصغریطرقبه تاریخ شهادت : 1361/01/07 نام پدر : قدیر مکان شهادت : شوش
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : گلزار شهدای طرقبه
زندگینامه
شهید حسن اصغری در دیماه سال 1337 در طرقبه متولد شد و تحصیلات خود را پنجم ابتدایی ادامه داد و به علت پاره ای از مشکلات تحصیل را رها کرده و به شغل خیاطی مشغول شد.
شهید از همان ابتدا به نماز اول وقت و تلاوت قرآن اهتمام ویژهای داشت و توجه به شئونات اخلاقی از مشخصات بارز شهید بود. وی فردی بسیار مهربان و حمایت کننده برای خانواده خویش به حساب می آمد.(1) در زمان اوج گیری انقلاب همانند تمام مردان دین مدار به کمک و پشتیبانی این امر عظیم شتافت و به صفوف تظاهر کنندگان پیوست و تنفر خود را از رژیم طاغوت اعلام داشت و پس از پیروزی انقلاب و در بدو شروع جنگ تحمیلی به خدمت سربازی رفت و این روزنه ای برای ورود ایشان به جبهه بود و پس از شرکت در چند عملیات، در عملیات فتح المبین، جبهه شوش شرکت و پس از کمک به مجروحان بسیار در اواخر عملیات توسط تک تیراندازان دشمن هدف گلوله قرار گرفت و تیر به پشت سر ایشان اصابت نموده و به آرزوی دیرینه و رویای عاشقانه خود که همان شهادت در راه معشوق است نائل شد.
خاطرات
شهید علاقه شدیدی به جبهه داشت و هنگامیکه بزرگ تر شد این احساس فزونی یافت. ایشان در زمان حضور در جبهه بسیار خوش اخلاق بوده و همواره قوت قلبی برای همرزمانش به شمار می رفت.
در یکی از عملیاتها، یک تن از آنها مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح می شود و شهید ایشان را به صورت سینه خیز در مسافتی حدود 5 کیلومتر به امدادگران می رساند تا مورد معالجه قرار گیرد، هنگامیکه حسن شهید شد همین همرزمش که مورد لطف او قرار گرفته بود به مراسم ایشان آمد و اینگونه سخن گفت: اگر حسن نبود من هم شهید شده بودم و شدیداً از این اتفاق متأثر شده بود. به روایت خواهر شهید[۱]