شهید حسن بهرامی: تفاوت بین نسخهها
Mehtari9705 (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی «تاریخ تولد : 1343/09/09 نام : حسن محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : بهرامی تاری...» ایجاد کرد) |
Ghanbari9706 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان | گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان | ||
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
− | خاطرات | + | |
+ | ==خاطرات== | ||
+ | |||
همان شبی که برادرم حسن به شهادت رسیده بود خواب دیدم که در بیابانی هستم و گنجشکی در دستم هست و با خود گفتم:این گنجشک را برای دو بچه ام می برم که با آن بازی کنند چند قدمی که راه رفتم یک مرتبه گنجشک از دستم پرید و روی زمین افتاد و دقیقا همانجایی که گنجشک افتاد از همانجا آب بیرون آمد و گنجشک رفت داخل آب و بعد که آمد از آب بیرون دیدم بجای سر گنجشک سر داداشم حسن است و دارد به من نگاه میکند تقریبا یک ربعی به من نگاه کرد تا اینکه من از خواب بیدار شدم. | همان شبی که برادرم حسن به شهادت رسیده بود خواب دیدم که در بیابانی هستم و گنجشکی در دستم هست و با خود گفتم:این گنجشک را برای دو بچه ام می برم که با آن بازی کنند چند قدمی که راه رفتم یک مرتبه گنجشک از دستم پرید و روی زمین افتاد و دقیقا همانجایی که گنجشک افتاد از همانجا آب بیرون آمد و گنجشک رفت داخل آب و بعد که آمد از آب بیرون دیدم بجای سر گنجشک سر داداشم حسن است و دارد به من نگاه میکند تقریبا یک ربعی به من نگاه کرد تا اینکه من از خواب بیدار شدم. | ||
منبع سایت یاران رضا | منبع سایت یاران رضا | ||
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=4351 | http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=4351 |
نسخهٔ ۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۰
تاریخ تولد : 1343/09/09 نام : حسن محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : بهرامی تاریخ شهادت : 1365/10/22 نام پدر : حسین مکان شهادت : تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
خاطرات
همان شبی که برادرم حسن به شهادت رسیده بود خواب دیدم که در بیابانی هستم و گنجشکی در دستم هست و با خود گفتم:این گنجشک را برای دو بچه ام می برم که با آن بازی کنند چند قدمی که راه رفتم یک مرتبه گنجشک از دستم پرید و روی زمین افتاد و دقیقا همانجایی که گنجشک افتاد از همانجا آب بیرون آمد و گنجشک رفت داخل آب و بعد که آمد از آب بیرون دیدم بجای سر گنجشک سر داداشم حسن است و دارد به من نگاه میکند تقریبا یک ربعی به من نگاه کرد تا اینکه من از خواب بیدار شدم. منبع سایت یاران رضا http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=4351