شهید علی بهادری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی «تاریخ تولد : 1346/02/04 نام : علی‌ محل تولد : بجنورد نام خانوادگی : بهادری‌ تاریخ...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
  
  
خاطرات
+
==خاطرات==
  
 
من دختر عموی این شهید بزگوار هستم . در سال 63 همسرم را از دست دادم و ایشان در نبود همسرم نگذاشت که بنده ناراحتی را احساس کنم. در کشاورزی و زراعت با من همکاری می نمود. ما پولی نداشتیم و نزدیک عیدسعید نیز بود و سه بچه کوچک هم داشتیم که آن ها از من لباس و وسایل عیدی می خواستند و من نیز نمی دانستم چکار کنم. بی خبر دیدم این شهید برایم مقداری پول آورده که از کارکرد خودش بود . هرچه کمک او را رد کردم، این شهید ناراحت شد که چرا من این مقدار ناقابل را نمی پذیرم . شهید گفت: من این پول را به عنوان عیدی به بچه های دختر عمویم می دهم و خجالت می کشم که این عیدی ناقابل است. من از این کمک او خیلی خوشحال شدم و بچه هایم نیز خوشحال و سرافراز شدند .
 
من دختر عموی این شهید بزگوار هستم . در سال 63 همسرم را از دست دادم و ایشان در نبود همسرم نگذاشت که بنده ناراحتی را احساس کنم. در کشاورزی و زراعت با من همکاری می نمود. ما پولی نداشتیم و نزدیک عیدسعید نیز بود و سه بچه کوچک هم داشتیم که آن ها از من لباس و وسایل عیدی می خواستند و من نیز نمی دانستم چکار کنم. بی خبر دیدم این شهید برایم مقداری پول آورده که از کارکرد خودش بود . هرچه کمک او را رد کردم، این شهید ناراحت شد که چرا من این مقدار ناقابل را نمی پذیرم . شهید گفت: من این پول را به عنوان عیدی به بچه های دختر عمویم می دهم و خجالت می کشم که این عیدی ناقابل است. من از این کمک او خیلی خوشحال شدم و بچه هایم نیز خوشحال و سرافراز شدند .
 +
<ref>[http://%20http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=%204306 سایت یاران رضا]</ref>
  
  
منبع سایت یاران رضا
 
  
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 4306
+
==پانویس==
 +
 
 +
<references />

نسخهٔ ‏۲۲ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۳۴

تاریخ تولد : 1346/02/04

نام : علی‌ محل تولد : بجنورد

نام خانوادگی : بهادری‌ تاریخ شهادت : 1366/10/30

نام پدر : محمد مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : کشاورز یگان خدمتی :

گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : جهادگر


خاطرات

من دختر عموی این شهید بزگوار هستم . در سال 63 همسرم را از دست دادم و ایشان در نبود همسرم نگذاشت که بنده ناراحتی را احساس کنم. در کشاورزی و زراعت با من همکاری می نمود. ما پولی نداشتیم و نزدیک عیدسعید نیز بود و سه بچه کوچک هم داشتیم که آن ها از من لباس و وسایل عیدی می خواستند و من نیز نمی دانستم چکار کنم. بی خبر دیدم این شهید برایم مقداری پول آورده که از کارکرد خودش بود . هرچه کمک او را رد کردم، این شهید ناراحت شد که چرا من این مقدار ناقابل را نمی پذیرم . شهید گفت: من این پول را به عنوان عیدی به بچه های دختر عمویم می دهم و خجالت می کشم که این عیدی ناقابل است. من از این کمک او خیلی خوشحال شدم و بچه هایم نیز خوشحال و سرافراز شدند . [۱]


پانویس

  1. سایت یاران رضا