شهید علیرضا حافظی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۲۶: سطر ۲۶:
 
-    می گفتند : عمر من کوتاه است می خواهم فرزندی داشته باشم و قبل از شهادت او را ببینم ایشان موقع تولد فرزندم (زینب ) جبهه بودند از طریق تلفن به ایشان خبر دادیم و پس از کسب اطلاع از تولد فرزندشان به نیشابور آمدند به خاطر تولد فرزندمان مرا به تالار فیروزه (بردند) و سور دادند و ساعتی هم به عنوان هدیه برای من خریدند . در موقع تولد فرزند دّومم ( زهرا ) هم ایشان در جبهه بودند . بعد از مدتی که ایشان با خبر شدند ، سه روز مرخصی گرفته و آمدند به اسامی زینب و زهرا (س) علاقه زیادی داشتند. به نحوی که در مدت چهل و هشت ساعت شناسنامه دختر دومم را به نام زهرا از اداره ثبت و احوال گرفته و بعد به جبهه رفت .
 
-    می گفتند : عمر من کوتاه است می خواهم فرزندی داشته باشم و قبل از شهادت او را ببینم ایشان موقع تولد فرزندم (زینب ) جبهه بودند از طریق تلفن به ایشان خبر دادیم و پس از کسب اطلاع از تولد فرزندشان به نیشابور آمدند به خاطر تولد فرزندمان مرا به تالار فیروزه (بردند) و سور دادند و ساعتی هم به عنوان هدیه برای من خریدند . در موقع تولد فرزند دّومم ( زهرا ) هم ایشان در جبهه بودند . بعد از مدتی که ایشان با خبر شدند ، سه روز مرخصی گرفته و آمدند به اسامی زینب و زهرا (س) علاقه زیادی داشتند. به نحوی که در مدت چهل و هشت ساعت شناسنامه دختر دومم را به نام زهرا از اداره ثبت و احوال گرفته و بعد به جبهه رفت .
  
-    ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر[[ امام حسین (ع)]] است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر ترکش را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .
+
-    ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر[[ امام حسین (ع)]] است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر[[ ترکش]] را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .
  
 
منبع سایت یاران رضا
 
منبع سایت یاران رضا
  
 
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 6489
 
http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 6489

نسخهٔ ‏۲ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۷

تاریخ تولد : 1341/09/14

نام : علیرضا محل تولد : نیشابور

نام خانوادگی : حافظ‌ی‌ تاریخ شهادت : 1364/11/22

نام پدر : محمدعلی‌ مکان شهادت :

تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :

شغل : یگان خدمتی :

گروه مربوط : سایر شهیدان استان خراسان

نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : مربی‌اموزش‌

گلزار : بهشت‌فضل‌


rId6


خاطرات

- می گفتند : عمر من کوتاه است می خواهم فرزندی داشته باشم و قبل از شهادت او را ببینم ایشان موقع تولد فرزندم (زینب ) جبهه بودند از طریق تلفن به ایشان خبر دادیم و پس از کسب اطلاع از تولد فرزندشان به نیشابور آمدند به خاطر تولد فرزندمان مرا به تالار فیروزه (بردند) و سور دادند و ساعتی هم به عنوان هدیه برای من خریدند . در موقع تولد فرزند دّومم ( زهرا ) هم ایشان در جبهه بودند . بعد از مدتی که ایشان با خبر شدند ، سه روز مرخصی گرفته و آمدند به اسامی زینب و زهرا (س) علاقه زیادی داشتند. به نحوی که در مدت چهل و هشت ساعت شناسنامه دختر دومم را به نام زهرا از اداره ثبت و احوال گرفته و بعد به جبهه رفت .

- ایشان چند بار در جبهه مجروح شده بود . ترکشی به کمر و تیری به کتف ایشان اصابت کرده بود . امّا به کسی نمی گفت که مجروح شده است . می گفت : این مجروحیّت ها بخاطر امام حسین (ع) است و اگر بگوئیم ، اجرش از بین می رود . برای بیرون آوردن ترکشی که به بدنش اصابت کرده بود به پزشک مراجعه کرد ، ولی پزشک ها نظر داده بودند که اگر ترکش را خارج کنیم ، قطع نخاع می شوی .

منبع سایت یاران رضا

http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID= 6489