کتاب جاده بهشتیان: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
− | کتاب جاده بهشتیان، حاصل تجارب و خاطرات نویسنده کتاب در مناطق عملیاتی کردستان است . نصرت الله محمودزاده، با استقرار در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و هماهنگی با گردان های مهندسی | + | کتاب جاده بهشتیان، حاصل تجارب و خاطرات نویسنده کتاب در مناطق عملیاتی [[کردستان]] است . نصرت الله محمودزاده، با استقرار در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و هماهنگی با [[گردان های مهندسی جهاد]]، چهار عملیات مرتبط با هم را طی ده ماه حضور در دل عملیات، از فروردین تا بهمن 66 دنبال کرده است . بیشترین توجه ایشان در این عملیات، ثبت خطرات و خاطرات سنگرسازان بی سنگر بود . حضور در خطوط مقدم در شبهای عملیات، عاملی شد که بتواند وقایع را با تمام وجود لمس کند و کتاب « جاده بهشتیان » را در همان حال و هوا و در صحنه نبرد و در چهار فصل : تپه جهاد ( [[عملیات کربلای 10]]) ، جاده بهشتیان ( [[عملیات نصر 4]]) ، جاده بسیجیان ( [[عملیات نصر 8]]) ، گذرگاه رمضان ( [[عملیات بیت المقدس 2]]) تدوین نماید . |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۸
rId5
پدیدآورنده : نصرت الله محمودزاده
نوبت چاپ : اول / 1396
قیمت : 7000 تومان
معرفی
کتاب جاده بهشتیان، حاصل تجارب و خاطرات نویسنده کتاب در مناطق عملیاتی کردستان است . نصرت الله محمودزاده، با استقرار در قرارگاه حمزه سیدالشهداء و هماهنگی با گردان های مهندسی جهاد، چهار عملیات مرتبط با هم را طی ده ماه حضور در دل عملیات، از فروردین تا بهمن 66 دنبال کرده است . بیشترین توجه ایشان در این عملیات، ثبت خطرات و خاطرات سنگرسازان بی سنگر بود . حضور در خطوط مقدم در شبهای عملیات، عاملی شد که بتواند وقایع را با تمام وجود لمس کند و کتاب « جاده بهشتیان » را در همان حال و هوا و در صحنه نبرد و در چهار فصل : تپه جهاد ( عملیات کربلای 10) ، جاده بهشتیان ( عملیات نصر 4) ، جاده بسیجیان ( عملیات نصر 8) ، گذرگاه رمضان ( عملیات بیت المقدس 2) تدوین نماید .
نمونه محتوا
هوای سرد کوهستان در کنار رودخانه، سوز بیشتری میگرفت و حالا سرما تا مغز استخوان نفوذ میکرد . با این وجود، نگاه کنجکاو بسیجیها به نوک قلة قمیش دوخته شده بود . آن قله پر از برف، انتظارشان را میکشید . اگر چه مسافتی را که باید طی میکردند، به چند کیلومتر میرسید، اما اگر بیش از این در تصرف قله تأخیر میکردند، ممکن بود محورهای دیگر عملیات بیت المقدس 2 ، با مشکلات زیادی روبرو شود ... بسیجی به اولین سنگر عراقیها رسیده بود . حالا دیگر میتوانست صحنهی نبرد روی قله را بهتر ببیند و دلیل تشنگی رزمندگان را لمس کند . چند نفر به او نزدیک شدند و پرسیدند : « تا رودخانه خیلی راه داریم؟ » مانده بود که چه بگوید ! دلش نمیآمد بگوید که هنوز خیلی مانده تا به رودخانه برسند . یکی دیگر پرسید : « جهادیها جاده را تا کجا رساندند؟ » پاسخ این سؤال از اولی هم مشکلتر بود . چه طور میتوانست به آنها بگوید ...
منبع سایت نشر شهید کاظمی