شهید علی نایبلو: تفاوت بین نسخهها
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←وصایا) |
|||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
==زندگي نامه== | ==زندگي نامه== | ||
نایبلو، علی: پنجم اردیبهشت ۱۳۴۷، در روستای شیزند از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش حشمتالله، کارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفتم مهر ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | نایبلو، علی: پنجم اردیبهشت ۱۳۴۷، در روستای شیزند از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش حشمتالله، کارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفتم مهر ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. | ||
− | == | + | ==وصیت نامه== |
شهید، علی نایب لو: مادر عزیزم! بعد از خداوند، تو مهربان ترین و عزیزترین موجود برای من هستی و من به وجود تو افتخار می کنم که چنین فرزندی را تربیت کردی، تا افتخار اسلام باشد. مادر جان! اگر من شهید شدم، برایم گریه نکن؛ چون امروز حسین(ع) تنهاست. امروز کربلای انقلاب مان خون می خواهد و من می روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که: «شهادت، بالاترین آرزوی ماست.» اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، صدای گلوله های توپ های لشکر کفر همه جا را فرا گرفته است و برادرانم را می بینم که تکبیرگویان در انفجار توپ ها شهید می شوند. خداوندا! تو را به یگانگیت سوگند، شهادت در راه اسلام را نصیبم کن. بسیار امیدوارم خدا گناهانم را ببخشد و مرا -که قدم در راهش گذاشتم- بپذیرد. خدا! تو می دانی که من فقط به خاطر تو -و تنها به این نیت که کاری در راه تو و برای تو کرده باشم- به جبهه آمدم. اگرچه گناهکارم؛ ولی می خواهم مرا جزو سربازان واقعی اسلام قرار دهی. ...و اما مادر مهربانم، خواهران خوبم و برادران عزیزم! پس از عرض سلام و سپاس از خداوند یکتا، امیدوارم از من راضی باشید و از این که سال های سال شما را زحمت دادم و اذیت کردم، مرا ببخشید. خواهشی که از شما دارم، این است که شما را به بانو زینب(س)، سوگند می دهم که برای من گریه و بی تابی نکنید و مانند همان شیرزن کربلا، صبر داشته باشید؛ زیرا من با شهادت به مُنتهای آرزویم رسیدم و شما باید این را بدانید که شهادت نصیب هر کس نمی شود؛ بلکه خدا از میان بندگانش انتخاب می کند و به وصال خودش می رساند. ...و در آخر، وصیتی که دارم این است: امروز نایب امام، امّت ما را به راه امام حسین(ع) -که همان راه شهادت است- دعوت می نماید؛ پیش بیایید تا به فریاد امام امت لبیک گوییم و عاشقانه جان مان را در این راه فدا نماییم. (۱۷۷۴۱۷۵) سرباز وظیفه؛ علی نایب لو فرزند حشمت الله<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2291 سایت اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | شهید، علی نایب لو: مادر عزیزم! بعد از خداوند، تو مهربان ترین و عزیزترین موجود برای من هستی و من به وجود تو افتخار می کنم که چنین فرزندی را تربیت کردی، تا افتخار اسلام باشد. مادر جان! اگر من شهید شدم، برایم گریه نکن؛ چون امروز حسین(ع) تنهاست. امروز کربلای انقلاب مان خون می خواهد و من می روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که: «شهادت، بالاترین آرزوی ماست.» اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، صدای گلوله های توپ های لشکر کفر همه جا را فرا گرفته است و برادرانم را می بینم که تکبیرگویان در انفجار توپ ها شهید می شوند. خداوندا! تو را به یگانگیت سوگند، شهادت در راه اسلام را نصیبم کن. بسیار امیدوارم خدا گناهانم را ببخشد و مرا -که قدم در راهش گذاشتم- بپذیرد. خدا! تو می دانی که من فقط به خاطر تو -و تنها به این نیت که کاری در راه تو و برای تو کرده باشم- به جبهه آمدم. اگرچه گناهکارم؛ ولی می خواهم مرا جزو سربازان واقعی اسلام قرار دهی. ...و اما مادر مهربانم، خواهران خوبم و برادران عزیزم! پس از عرض سلام و سپاس از خداوند یکتا، امیدوارم از من راضی باشید و از این که سال های سال شما را زحمت دادم و اذیت کردم، مرا ببخشید. خواهشی که از شما دارم، این است که شما را به بانو زینب(س)، سوگند می دهم که برای من گریه و بی تابی نکنید و مانند همان شیرزن کربلا، صبر داشته باشید؛ زیرا من با شهادت به مُنتهای آرزویم رسیدم و شما باید این را بدانید که شهادت نصیب هر کس نمی شود؛ بلکه خدا از میان بندگانش انتخاب می کند و به وصال خودش می رساند. ...و در آخر، وصیتی که دارم این است: امروز نایب امام، امّت ما را به راه امام حسین(ع) -که همان راه شهادت است- دعوت می نماید؛ پیش بیایید تا به فریاد امام امت لبیک گوییم و عاشقانه جان مان را در این راه فدا نماییم. (۱۷۷۴۱۷۵) سرباز وظیفه؛ علی نایب لو فرزند حشمت الله<ref>[http://khatesorkh.ir/index.php?martyr_id=2291 سایت اطلاع رسانی سرداران و 3000 شهید استان قزوین]</ref> | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۹
نام علی نایبلو نام پدر حشمت الله نام مادر فاطمه محل شهادت میمک محل تولد تاکستان - شیزند تاریخ تولد ۱۳۴۷/۰۲/۰۵ محل شهادت میمک تاریخ شهادت ۱۳۶۶/۰۷/۰۷ استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت ایلام وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی تحصیلات اول راهنمائی رشته - عملیات سال تفحص محل کار بنیاد تحت پوشش مزار شهید قزوین - تاکستان - شیزند
محتویات
زندگي نامه
نایبلو، علی: پنجم اردیبهشت ۱۳۴۷، در روستای شیزند از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش حشمتالله، کارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. هفتم مهر ۱۳۶۶، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شهید، علی نایب لو: مادر عزیزم! بعد از خداوند، تو مهربان ترین و عزیزترین موجود برای من هستی و من به وجود تو افتخار می کنم که چنین فرزندی را تربیت کردی، تا افتخار اسلام باشد. مادر جان! اگر من شهید شدم، برایم گریه نکن؛ چون امروز حسین(ع) تنهاست. امروز کربلای انقلاب مان خون می خواهد و من می روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که: «شهادت، بالاترین آرزوی ماست.» اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، صدای گلوله های توپ های لشکر کفر همه جا را فرا گرفته است و برادرانم را می بینم که تکبیرگویان در انفجار توپ ها شهید می شوند. خداوندا! تو را به یگانگیت سوگند، شهادت در راه اسلام را نصیبم کن. بسیار امیدوارم خدا گناهانم را ببخشد و مرا -که قدم در راهش گذاشتم- بپذیرد. خدا! تو می دانی که من فقط به خاطر تو -و تنها به این نیت که کاری در راه تو و برای تو کرده باشم- به جبهه آمدم. اگرچه گناهکارم؛ ولی می خواهم مرا جزو سربازان واقعی اسلام قرار دهی. ...و اما مادر مهربانم، خواهران خوبم و برادران عزیزم! پس از عرض سلام و سپاس از خداوند یکتا، امیدوارم از من راضی باشید و از این که سال های سال شما را زحمت دادم و اذیت کردم، مرا ببخشید. خواهشی که از شما دارم، این است که شما را به بانو زینب(س)، سوگند می دهم که برای من گریه و بی تابی نکنید و مانند همان شیرزن کربلا، صبر داشته باشید؛ زیرا من با شهادت به مُنتهای آرزویم رسیدم و شما باید این را بدانید که شهادت نصیب هر کس نمی شود؛ بلکه خدا از میان بندگانش انتخاب می کند و به وصال خودش می رساند. ...و در آخر، وصیتی که دارم این است: امروز نایب امام، امّت ما را به راه امام حسین(ع) -که همان راه شهادت است- دعوت می نماید؛ پیش بیایید تا به فریاد امام امت لبیک گوییم و عاشقانه جان مان را در این راه فدا نماییم. (۱۷۷۴۱۷۵) سرباز وظیفه؛ علی نایب لو فرزند حشمت الله[۱]