شهیدرحیم قایدی: تفاوت بین نسخهها
Fazayemajazi (بحث | مشارکتها) (←زندگینامه) |
Kheyri9803 (بحث | مشارکتها) (←زندگینامه) |
||
سطر ۶: | سطر ۶: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
شهید رحیم قائدی در سال 1341 در یکی از خانواده های تهیدست و مذهبی در روستای " آب غشان " از توابع شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود. پدر و مادرش در جدال لقمه نانی حلال به دست می آوردند و کودک دلبندشان را در فضایی پاک و صمیمی پرورش می دادند. آن کودک با هوش و کنجکاو درحد توان یاور و مددکار پدر و مادرش بود. پدر و مادر تصمیم گرفتند او را به مدرسه بفرستند. دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش با کسب نمرات خوب سپری کردند و برای ادامه تحصیل وارد شهرستان شد. در طول سالیان تحصیل با دوستان زیادی آشنا شد. و با نیک رفتاری و حسن خلق نه تنها آنان بلکه آموزگارانش را هم مجذوب خود کرد. در فرصت هایی که به روستا مراجعه می کرد اقوام و آشنایان را فراموش نمی کرد. و راز موفقیتش در بین اقوام و آشنایان همین بود. مدرک دیپلم خود را گرفت و با عشق و علاقه به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. گویی همه چیز برای او در سال 1364 خلاصه شده بود و مقتدر بود در این سال مفتخر به دریافت درجه گردد. در همین سال زندگی مشترک کوتاه خود را با همسرش آغاز کند و در همین سال به پادگانی در قزوین انتقال یابد و از آن جا آن روح بیقرار و ناآرام به جبهه های نور علیه ظلمت اعزام شود و سرانجام در 1364/11/23 در منطقه " چزابه " به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا برسد.<ref>[http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/21042 سایت شهدای ارتش]</ref> | شهید رحیم قائدی در سال 1341 در یکی از خانواده های تهیدست و مذهبی در روستای " آب غشان " از توابع شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود. پدر و مادرش در جدال لقمه نانی حلال به دست می آوردند و کودک دلبندشان را در فضایی پاک و صمیمی پرورش می دادند. آن کودک با هوش و کنجکاو درحد توان یاور و مددکار پدر و مادرش بود. پدر و مادر تصمیم گرفتند او را به مدرسه بفرستند. دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش با کسب نمرات خوب سپری کردند و برای ادامه تحصیل وارد شهرستان شد. در طول سالیان تحصیل با دوستان زیادی آشنا شد. و با نیک رفتاری و حسن خلق نه تنها آنان بلکه آموزگارانش را هم مجذوب خود کرد. در فرصت هایی که به روستا مراجعه می کرد اقوام و آشنایان را فراموش نمی کرد. و راز موفقیتش در بین اقوام و آشنایان همین بود. مدرک دیپلم خود را گرفت و با عشق و علاقه به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. گویی همه چیز برای او در سال 1364 خلاصه شده بود و مقتدر بود در این سال مفتخر به دریافت درجه گردد. در همین سال زندگی مشترک کوتاه خود را با همسرش آغاز کند و در همین سال به پادگانی در قزوین انتقال یابد و از آن جا آن روح بیقرار و ناآرام به جبهه های نور علیه ظلمت اعزام شود و سرانجام در 1364/11/23 در منطقه " چزابه " به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا برسد.<ref>[http://www.ajashohada.ir/home/martyrdetails/21042 سایت شهدای ارتش]</ref> | ||
+ | ==نگارخانه تصاویر== | ||
+ | <gallery> | ||
+ | |||
+ | Image:6412017.jpg | ||
+ | Image:1584041KAKA001-001.jpg | ||
+ | |||
+ | </gallery> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۱۴ مهر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۹
شهید رحیم قایدی تاریخ تولد :1341/10/20�تاریخ شهادت : 1364/11/23 محل شهادت : نامشخص�محل آرامگاه :فارس - ممسنی - اب پخشان
زندگینامه
شهید رحیم قائدی در سال 1341 در یکی از خانواده های تهیدست و مذهبی در روستای " آب غشان " از توابع شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود. پدر و مادرش در جدال لقمه نانی حلال به دست می آوردند و کودک دلبندشان را در فضایی پاک و صمیمی پرورش می دادند. آن کودک با هوش و کنجکاو درحد توان یاور و مددکار پدر و مادرش بود. پدر و مادر تصمیم گرفتند او را به مدرسه بفرستند. دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش با کسب نمرات خوب سپری کردند و برای ادامه تحصیل وارد شهرستان شد. در طول سالیان تحصیل با دوستان زیادی آشنا شد. و با نیک رفتاری و حسن خلق نه تنها آنان بلکه آموزگارانش را هم مجذوب خود کرد. در فرصت هایی که به روستا مراجعه می کرد اقوام و آشنایان را فراموش نمی کرد. و راز موفقیتش در بین اقوام و آشنایان همین بود. مدرک دیپلم خود را گرفت و با عشق و علاقه به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست. گویی همه چیز برای او در سال 1364 خلاصه شده بود و مقتدر بود در این سال مفتخر به دریافت درجه گردد. در همین سال زندگی مشترک کوتاه خود را با همسرش آغاز کند و در همین سال به پادگانی در قزوین انتقال یابد و از آن جا آن روح بیقرار و ناآرام به جبهه های نور علیه ظلمت اعزام شود و سرانجام در 1364/11/23 در منطقه " چزابه " به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا برسد.[۱]