شهید محمداسماعیل نژاد مقدم: تفاوت بین نسخهها
Beiranvand97 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۵۶: | سطر ۵۶: | ||
منبع: سایت شهدای ارتش | منبع: سایت شهدای ارتش | ||
+ | ==رده== {{ترتیبپیشفرض:محمداسماعیل_نژادمقدم}} | ||
+ | [[رده: شهدا]] | ||
+ | [[رده: شهدای دوران دفاع مقدس]] | ||
+ | [[رده: شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای ایران]] | ||
+ | [[رده: شهدای استان تهران]] | ||
+ | [[رده: شهدای شهرستان تهران]] |
نسخهٔ ۱ مهر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۵
تاریخ تولد : 1338/01/01
تاریخ شهادت : 1361/01/02
زندگینامه
سرباز اسلام: شهید محمد اسماعیل نژاد مقدم
تاریخ تولد: 1338
تاریخ شهادت: 1361/01/02
محل شهادت: شوش (غرب دزفول)
شهید محمد اسماعیل نژاد مقدم در سال 1338 در تهران چشم به جهان گشود. وی با علاقه زیادی که به درس خواندن داشت توانست دیپلم خود را بگیرد، و پس از اخذ دیپلم به خدمت مقدس سربازی عازم شد، خانواده وی متعهد با اسلام و از قبل دارای حجاب اسلامی بوده و هستند و از این نظر محمد قبل از شهادت دارای روحیه والای اسلامی بود و در مدتی که نیز در جبهه مشغول نبرد با کفاران بعثی بود دارای چنین روحیه ای بود، وی پس از چندین ماه خدمت در جبهه سرانجام در جبهه شوش (غرب دزفول) در مرحله اول عملیات پیروزمندانه فتح المبین با کلمه رمز یا زهرا(ع) در تاریخ 2/1/61 پس از چندین ساعت مبارزه بدست مزدوران بعثی بر اثر اصابت ترکش خمپاره (متلاشی شدن تمام بدن) به درجه رفیع شهادت نائل آمد وی با نثار جانش پیروزیهای زیادی را در این حمله با کمک دیگر برادران رزمنده به عنوان عیدی به امام عزیزمان و امت شهید پرورمان هدیه نمود. خدایا رحمت کند، روحش شاد و راهش مستدام باد
وصیت نامه
مادرم، از اینکه شهادت را پذیرفتم و ترا ترک کرده ام، گریه نکن زیرا شهادت عهد و پیمانیست بین من و خدای خود که می بایست این پیمان را ادا می کردم. مادر بیم به خود راه مده و از اینکه مرا از دست داده ای اندوهگین مباش زیرا همه برادر و خواهر، پسر و دختر تو و یاور عمارند و تا آخرین نفس این پیمان برادری ناگسستنی خواهدبود. مادر، من عاشق شهادت بودم و زندگیم را در این عشق می بینم چون شهادت، سعادت من به حساب می آمد.
مادر، از من ناراحت نباش زیرا که من جهاد فی سبیل الله را بر همه چیز ترجیح داده و اطمینان دارم که در تصمیم لکه ای از اشتباه راه نیافته است.
مادر، باید شاد باشی که فرزند حقیرت در راه اسلام و برای از بین بردن کفار شهید شدم و همانطوریکه خداوند مرا بعنوان امانت بتو داده بود، از تو گرفت. بنابراین با شهادت فرزندت باید افتخار کنی.
مادر، من قطره ای هستم که دوست داشتم به دریای رحمت الهی متصل شوم زیرا تنها بودنم باعث نابودیم است و زندگیم را در راه رفتن به سوی الله یافته ام، پس خوشحال باش و گریه و شیون نکن.
خدا را شکر می گویم روزی که به آرزویم برسم.
به امید پیروزی اسلام بر کفر در جنگ تحمیلی خداحافظ مادر قربانت محمد (ناصر)
منبع: سایت شهدای ارتش