شهید محمد علی آقا علی خانی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «rId5 نام: محمد علی آقا علی خانی نام پدر: علی اکبر نام مادر: صفیه محل تولد: بوئی...» ایجاد کرد) |
|||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
− | زندگي نامه | + | ==زندگي نامه== |
آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد ۱۳۴۴ ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶ ، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است. | آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد ۱۳۴۴ ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶ ، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است. | ||
− | + | ==وصیت نامه== | |
شه ی د، محمدعل ی آقاعل ی خان ی : سپاس خدا ی -حق تعال ی - را که به من توف ی ق داد تا در ز ی ر سا ی ه ی الطافش، قدم در ا ی ن راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدا ی م را ب ی ابم و اکنون که او را ی افتم، به سو ی ش م ی شتابم و راه رس ی دن به او رمز ی است که در جبهه ها ی افت م ی شود؛ پ س ب ی ا یی د مقدار ی ب ی ند ی ش ی م که از کجا آمده و به کجا خواه ی م رفت؟ آ ی ا زندگ ی تان به سو ی ح ی ات ابد ی پ ی ش م ی رود ی ا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگز ی ن ی د که مرگ بزود ی فرا م ی رسد و در انتخاب راه، ه ی چ درنگ نکن ی د؛ چرا که الگو ها ی ز ی اد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا امام حس ی ن (ع) از او سؤال م ی کنند: مرگ در برابر تو چگونه م ی باشد؟ و ی عرضه م ی دارد: ا ی ن مرگ، از عسل ش ی ر ی ن تر است.به درست ی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و اح ی ا ی حق، سبک و راحت است و ن ی ست مرگ در راه عزت مگر زندگ ی جاو ی د و ن ی ست زندگ ی با ذلت، مگر مرگ ی که در پ ی آن، ح ی ات ی ن ی ست .پس ا ی جوانان و ا ی مؤمن ی ن ! که وقت ی به ی اد حس ی ن (ع) م ی افت ی د، افسوس م ی خور ی د که ا ی کاش ما هم در سرزم ی ن کربلا بود ی م و حس ی ن (ع) را ی ار ی م ی کرد ی م که ا ی نگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تار ی خ دوباره تکرار شده است! آر ی ! همه ی ی اران به س و ی مرگ رفتند، در حال ی که نگران فردا بودند و اکنون شما هست ی د که با ی د بار ا ی ن نگران ی را به دوش بکش ی د و مواظب اعمال و رفتارتان باش ی د تا قلب امام به درد ن ی ا ی د که نو ی د پ ی روز ی نزد ی ک است. با ی د سع ی کن ی م، با کمک خدا، ا ی ن جنگ را به پ ی روز ی برسان ی م که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو هم ی ن جنگ است». در خاتمه با ی د بگو ی م که همه ما روز ی خواه ی م مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا ا ی ن جان را -به جا ی ا ی ن که رفته رفته به نابود ی برسد و پوس ی ده شود- با خدا معامله نکن ی م؟ طرف معامله خود خداست که م ی گو ی د : م ی خرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما م ی دهم. برا ی شهدا بهشت ی ا چ ی زها یی که در بهشت هست چ ی ز مهم ی ن ی ست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات م ی کنند و نزد او م ی روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعل ی آقاعل ی خان ی | شه ی د، محمدعل ی آقاعل ی خان ی : سپاس خدا ی -حق تعال ی - را که به من توف ی ق داد تا در ز ی ر سا ی ه ی الطافش، قدم در ا ی ن راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدا ی م را ب ی ابم و اکنون که او را ی افتم، به سو ی ش م ی شتابم و راه رس ی دن به او رمز ی است که در جبهه ها ی افت م ی شود؛ پ س ب ی ا یی د مقدار ی ب ی ند ی ش ی م که از کجا آمده و به کجا خواه ی م رفت؟ آ ی ا زندگ ی تان به سو ی ح ی ات ابد ی پ ی ش م ی رود ی ا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگز ی ن ی د که مرگ بزود ی فرا م ی رسد و در انتخاب راه، ه ی چ درنگ نکن ی د؛ چرا که الگو ها ی ز ی اد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا امام حس ی ن (ع) از او سؤال م ی کنند: مرگ در برابر تو چگونه م ی باشد؟ و ی عرضه م ی دارد: ا ی ن مرگ، از عسل ش ی ر ی ن تر است.به درست ی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و اح ی ا ی حق، سبک و راحت است و ن ی ست مرگ در راه عزت مگر زندگ ی جاو ی د و ن ی ست زندگ ی با ذلت، مگر مرگ ی که در پ ی آن، ح ی ات ی ن ی ست .پس ا ی جوانان و ا ی مؤمن ی ن ! که وقت ی به ی اد حس ی ن (ع) م ی افت ی د، افسوس م ی خور ی د که ا ی کاش ما هم در سرزم ی ن کربلا بود ی م و حس ی ن (ع) را ی ار ی م ی کرد ی م که ا ی نگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تار ی خ دوباره تکرار شده است! آر ی ! همه ی ی اران به س و ی مرگ رفتند، در حال ی که نگران فردا بودند و اکنون شما هست ی د که با ی د بار ا ی ن نگران ی را به دوش بکش ی د و مواظب اعمال و رفتارتان باش ی د تا قلب امام به درد ن ی ا ی د که نو ی د پ ی روز ی نزد ی ک است. با ی د سع ی کن ی م، با کمک خدا، ا ی ن جنگ را به پ ی روز ی برسان ی م که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو هم ی ن جنگ است». در خاتمه با ی د بگو ی م که همه ما روز ی خواه ی م مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا ا ی ن جان را -به جا ی ا ی ن که رفته رفته به نابود ی برسد و پوس ی ده شود- با خدا معامله نکن ی م؟ طرف معامله خود خداست که م ی گو ی د : م ی خرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما م ی دهم. برا ی شهدا بهشت ی ا چ ی زها یی که در بهشت هست چ ی ز مهم ی ن ی ست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات م ی کنند و نزد او م ی روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعل ی آقاعل ی خان ی |
نسخهٔ ۱۳ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۰
rId5
نام: محمد علی آقا علی خانی
نام پدر: علی اکبر
نام مادر: صفیه
محل تولد: بوئین زهرا - خیارج تاریخ تولد ۱۳۴۴/۰۳/۰۴
محل شهادت: حلبچه تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۵
استان محل شهادت: کردستان شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل: متاهل درجه نظام ی
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۰
تحصیلات دوم: راهنمائ ی رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - خیارج
زندگي نامه
آقاعلی خانی ، محمدعلی : چهارم خرداد ۱۳۴۴ ، در روستا ی خ ی ارج از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش علی اکبر، کشاورز بود و مادرش صفیه نام داشت. تا دوم راهنما یی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۶ ازدواج کرد. بیست و پنجم اسفند ۱۳۶۶ ، در حلبچه عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شه ی د شد. مزار او در گلزار شهدا ی زادگاهش واقع است.
وصیت نامه
شه ی د، محمدعل ی آقاعل ی خان ی : سپاس خدا ی -حق تعال ی - را که به من توف ی ق داد تا در ز ی ر سا ی ه ی الطافش، قدم در ا ی ن راه نهاده، تا خودم و بعد او را بشناسم و خدا ی م را ب ی ابم و اکنون که او را ی افتم، به سو ی ش م ی شتابم و راه رس ی دن به او رمز ی است که در جبهه ها ی افت م ی شود؛ پ س ب ی ا یی د مقدار ی ب ی ند ی ش ی م که از کجا آمده و به کجا خواه ی م رفت؟ آ ی ا زندگ ی تان به سو ی ح ی ات ابد ی پ ی ش م ی رود ی ا به ذلت و خوار ی ؟ و آن گاه راه خود را برگز ی ن ی د که مرگ بزود ی فرا م ی رسد و در انتخاب راه، ه ی چ درنگ نکن ی د؛ چرا که الگو ها ی ز ی اد ی برا ی شما هست. از جمله: قاسم بن حسن(ع)که آقا امام حس ی ن (ع) از او سؤال م ی کنند: مرگ در برابر تو چگونه م ی باشد؟ و ی عرضه م ی دارد: ا ی ن مرگ، از عسل ش ی ر ی ن تر است.به درست ی که چقدر مرگ در راه وصول به عزت و اح ی ا ی حق، سبک و راحت است و ن ی ست مرگ در راه عزت مگر زندگ ی جاو ی د و ن ی ست زندگ ی با ذلت، مگر مرگ ی که در پ ی آن، ح ی ات ی ن ی ست .پس ا ی جوانان و ا ی مؤمن ی ن ! که وقت ی به ی اد حس ی ن (ع) م ی افت ی د، افسوس م ی خور ی د که ا ی کاش ما هم در سرزم ی ن کربلا بود ی م و حس ی ن (ع) را ی ار ی م ی کرد ی م که ا ی نگونه مظلوم واقع نگردد؛... امروز تار ی خ دوباره تکرار شده است! آر ی ! همه ی ی اران به س و ی مرگ رفتند، در حال ی که نگران فردا بودند و اکنون شما هست ی د که با ی د بار ا ی ن نگران ی را به دوش بکش ی د و مواظب اعمال و رفتارتان باش ی د تا قلب امام به درد ن ی ا ی د که نو ی د پ ی روز ی نزد ی ک است. با ی د سع ی کن ی م، با کمک خدا، ا ی ن جنگ را به پ ی روز ی برسان ی م که به قول امام «عزت و شرف ما در گرو هم ی ن جنگ است». در خاتمه با ی د بگو ی م که همه ما روز ی خواه ی م مُرد و سرانجام ما، خاک شدن است؛ پس چرا ا ی ن جان را -به جا ی ا ی ن که رفته رفته به نابود ی برسد و پوس ی ده شود- با خدا معامله نکن ی م؟ طرف معامله خود خداست که م ی گو ی د : م ی خرم جانتان را در عوض، بهشت را به شما م ی دهم. برا ی شهدا بهشت ی ا چ ی زها یی که در بهشت هست چ ی ز مهم ی ن ی ست؛ شهدا فقط با خدا ملاقات م ی کنند و نزد او م ی روند. ۳/۳/۱۳۶۶ مصادف با ۲۵ ماه رمضان محمدعل ی آقاعل ی خان ی
پا ی گاه اطلاع رسان ی سرداران و 3000 شه ی د استان قزو ی ن