شهیدحسین ایزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
شه ی د حس ی ن ا ی زد ی
+
شهید حسین ایزدی
 +
تاریخ تولد :1340/10/01
 +
تاریخ شهادت : 1360/06/11
  
تار ی خ تولد :1340/10/01
+
==زندگینامه==
  
تار ی خ شهادت : 1360/06/11
 
  
==زندگینامه :==
+
شهید حسین ایزدی در سال 1340 حسین بوستان آرای شد و در زندگی پیر دلسوخته و مهربانی رضا شاکر شکوفایی بر پا نمود و بزمی شیرین و دلنشین برای اهل خانواده ی خدایی فراهم کرد. پدر دانه های شکر را در سجاده کاشت و مادر تسبیح سپاس را به چرخش در آورد خداوند حسین را به قریه ی ایزد خواست از توابع آباده هدیه کرد. رضا که آثار عبودیت و بندگی خدا از سر و رویش می بارید و نشانه های اخلاص در چشم های نافذش جریان داشت، حسین از جان بهتر را در میان جان گرفت و مادر حسین دامن پر از دعا و صفا و رضایش را گاهواره ی تکامل او قرار داد و هر دو همت و طاقت را به میدان آوردند تا ناز دانه ی خود را نازنین جوان بپرورند. حسین در مدرسه پای نهاد و الفبای معرفت را استقبال کرد او عاشق دانستن بود ولی مشکلات نگذاشتند که ادامه دهد و به همان پایان مدرک ابتدایی بسنده کرد. وارستگی خانواده ی ایزدی حسین را به گونه ای به اجتماع تحویل داد که سرافرازی را برای همه به ارمغان آورد. حسین در پوییدن مکارم اخلاقی زبان زد بود و اخلاق عملی او نیر کار سازی خودش را داشت. حسین با خدا و نماز و راز و نیاز انسی همیشگی داشت و در برابر عبودیت خداوند همه چیز را کوچک می دید. حسین در مسیر انقلاب سری پر شور و دلی لبریز از عشق داشت از روزی که در سال 1356 تنور انقلاب داغ شد او در میان این آتش قرا گرفت تا هم از گرمای وجود امام جان گیرد و هم جان مایه ای برای راه انقلاب بپردازد. حسین بالنده و قوی در میدان حضور داشت و او امر روح الله را با جان اطاعت می کرد و رسم دلدادگی را به کمال می رسانید. حسین لباس سربازی را با وجود خود زینت بخشید و در روزهای آغازین جنگ روزهای پایانی خدمت خود را پشت سر گذاشت. شور انقلابی حسین، یک لحظه از او جدا نمی شد. برای او سرباز خانه و مسجد و خیابان فرق نمی کرد. حفظ نظام برایش از زندگی با ارزش تر بود. حسین این را در عمل ثابت کرده بود. حسین در شهریور ماه سال 1360 به زیارت حبیب رفت و دل های دردمند را بی طبیب گذاشت.  
 
+
بسم الله الرحمن الرح ی م
+
 
+
 
+
شه ی د حس ی ن ا ی زد ی در سال 1340 حس ی ن بوستان آرا ی شد و در زندگ ی پ ی ر دلسوخته و مهربان ی رضا شاکر شکوفا یی بر پا نمود و بزم ی ش ی ر ی ن و دلنش ی ن برا ی اهل خانواده ی خدا یی فراهم کرد. پدر دانه ها ی شکر را در سجاده کاشت و مادر تسب ی ح سپاس را به چرخش در آورد خداوند حس ی ن را به قر ی ه ی ا ی زد خواست از توابع آباده هد ی ه کرد. رضا که آثار عبود ی ت و بندگ ی خدا از سر و رو ی ش م ی بار ی د و نشانه ها ی اخلاص در چشم ها ی نافذش جر ی ان داشت، حس ی ن از جان بهتر را در م ی ان جان گرفت و مادر حس ی ن دامن پر از دعا و صفا و رضا ی ش را گاهواره ی تکامل او قرار داد و هر دو همت و طاقت را به م ی دان آوردند تا ناز دانه ی خود را نازن ی ن جوان بپرورند. حس ی ن در مدرسه پا ی نهاد و الفبا ی معرفت را استقبال کرد او عاشق دانستن بود ول ی مشکلات نگذاشتند که ادامه دهد و به همان پا ی ان مدرک ابتدا یی بسنده کرد. وارستگ ی خانواده ی ا ی زد ی حس ی ن را به گونه ا ی به اجتماع تحو ی ل داد که سرافراز ی را برا ی همه به ارمغان آورد. حس ی ن در پو یی دن مکارم اخلاق ی زبان زد بود و اخلاق عمل ی او ن ی ر کار ساز ی خودش را داشت. حس ی ن با خدا و نماز و راز و ن ی از انس ی هم ی شگ ی داشت و در برابر عبود ی ت خداوند همه چ ی ز را کوچک م ی د ی د . حس ی ن در مس ی ر انقلاب سر ی پر شور و دل ی لبر ی ز از عشق داشت از روز ی که در سال 1356 تنور انقلاب داغ شد او در م ی ان ا ی ن آتش قرا گرفت تا هم از گرما ی وجود امام جان گ ی رد و هم جان ما ی ه ا ی برا ی راه انقلاب بپردازد. حس ی ن بالنده و قو ی در م ی دان حضور داشت و او امر روح الله را با ج ان اطاعت م ی کرد و رسم دلدادگ ی را به کمال م ی رسان ی د . حس ی ن لباس سرباز ی را با وجود خود ز ی نت بخش ی د و در روزها ی آغاز ی ن جنگ روزها ی پا ی ان ی خدمت خود را پشت سر گذاشت. شور انقلاب ی حس ی ن، ی ک لحظه از او جدا نم ی شد. برا ی او سرباز خانه و مسجد و خ ی ابان فرق نم ی کرد. حفظ نظ ام برا ی ش از زندگ ی با ارزش تر بود. حس ی ن ا ی ن را در عمل ثابت کرده بود. حس ی ن در شهر ی ور ماه سال 1360 به ز ی ارت حب ی ب رفت و دل ها ی دردمند را ب ی طب ی ب گذاشت. چشمه ها ی چشم ها در فراقش جار ی شدند و شتابان گونه را آب ی ار ی کردند. دست ها به پرواز در آمدند و بر شانه اش گرفت ند و در ی ا یی از بزرگ ی به اق ی انوس شه ی دان مفقود الجسد فرستادند. ا ی کاش به کفران آن نعمت ها دچار نشو ی م .
+
 
+
 
+
روحش شاد و ی ادش گرام ی باد
+
  
  
 
منبع: سایت شهدای ارتش
 
منبع: سایت شهدای ارتش

نسخهٔ ‏۱۹ تیر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۹

شهید حسین ایزدی تاریخ تولد :1340/10/01 تاریخ شهادت : 1360/06/11

زندگینامه

شهید حسین ایزدی در سال 1340 حسین بوستان آرای شد و در زندگی پیر دلسوخته و مهربانی رضا شاکر شکوفایی بر پا نمود و بزمی شیرین و دلنشین برای اهل خانواده ی خدایی فراهم کرد. پدر دانه های شکر را در سجاده کاشت و مادر تسبیح سپاس را به چرخش در آورد خداوند حسین را به قریه ی ایزد خواست از توابع آباده هدیه کرد. رضا که آثار عبودیت و بندگی خدا از سر و رویش می بارید و نشانه های اخلاص در چشم های نافذش جریان داشت، حسین از جان بهتر را در میان جان گرفت و مادر حسین دامن پر از دعا و صفا و رضایش را گاهواره ی تکامل او قرار داد و هر دو همت و طاقت را به میدان آوردند تا ناز دانه ی خود را نازنین جوان بپرورند. حسین در مدرسه پای نهاد و الفبای معرفت را استقبال کرد او عاشق دانستن بود ولی مشکلات نگذاشتند که ادامه دهد و به همان پایان مدرک ابتدایی بسنده کرد. وارستگی خانواده ی ایزدی حسین را به گونه ای به اجتماع تحویل داد که سرافرازی را برای همه به ارمغان آورد. حسین در پوییدن مکارم اخلاقی زبان زد بود و اخلاق عملی او نیر کار سازی خودش را داشت. حسین با خدا و نماز و راز و نیاز انسی همیشگی داشت و در برابر عبودیت خداوند همه چیز را کوچک می دید. حسین در مسیر انقلاب سری پر شور و دلی لبریز از عشق داشت از روزی که در سال 1356 تنور انقلاب داغ شد او در میان این آتش قرا گرفت تا هم از گرمای وجود امام جان گیرد و هم جان مایه ای برای راه انقلاب بپردازد. حسین بالنده و قوی در میدان حضور داشت و او امر روح الله را با جان اطاعت می کرد و رسم دلدادگی را به کمال می رسانید. حسین لباس سربازی را با وجود خود زینت بخشید و در روزهای آغازین جنگ روزهای پایانی خدمت خود را پشت سر گذاشت. شور انقلابی حسین، یک لحظه از او جدا نمی شد. برای او سرباز خانه و مسجد و خیابان فرق نمی کرد. حفظ نظام برایش از زندگی با ارزش تر بود. حسین این را در عمل ثابت کرده بود. حسین در شهریور ماه سال 1360 به زیارت حبیب رفت و دل های دردمند را بی طبیب گذاشت.


منبع: سایت شهدای ارتش