شهید محمود زنگوئی: تفاوت بین نسخهها
Bahrakani98 (بحث | مشارکتها) |
Bahrakani98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۲: | سطر ۱۲: | ||
دوستم محمود زنکویی برای کنترل یک خانه تیمی چندین شب به داخل یک کارتن یخچال که در کنار خیابان گذاشته شده بود می رفت و یک سوراخ ریزی کرده بود و از آن سوراخ ریز رفت و آمدها را کنترل می کرد و البته چندین شب طول کشید و داخل کارتن تا صبح صبر می کرد . چندین دفعه منافقین متوجه شده بودند که آقای محمود زنکویی در حال شناسایی آنها است و قصد ترور ایشان را داشته اند که موفق نشدند و با تیزبینی خودشان و رفقا از معرکه نجات داده شدند . | دوستم محمود زنکویی برای کنترل یک خانه تیمی چندین شب به داخل یک کارتن یخچال که در کنار خیابان گذاشته شده بود می رفت و یک سوراخ ریزی کرده بود و از آن سوراخ ریز رفت و آمدها را کنترل می کرد و البته چندین شب طول کشید و داخل کارتن تا صبح صبر می کرد . چندین دفعه منافقین متوجه شده بودند که آقای محمود زنکویی در حال شناسایی آنها است و قصد ترور ایشان را داشته اند که موفق نشدند و با تیزبینی خودشان و رفقا از معرکه نجات داده شدند . | ||
دقایقی قبل از مراسم تشییع پیکر ، یکی از برادرانی که از جبهه برگشته بودند ، بسته ای ار از شهید محمّد زنگویی دادند که شما فکر می کنید که این انسان بخدا پیوسته ، چه برای شما پیام دارد ؟ در این بسته آن چیز قابل ذکرش سفارش به خواندن نماز شب بودیک شب من مریض شدم و برادرم محمود پای برهنه رفت منزل همسایه زنگ زد به بیمارستان سپاه. آمبولانس آمد و مرا به بیمارستان بردند و برادرم یازده پزشک بر بالین من آورد و من زندگی خود را از ایشان می دانم.<ref>[[ http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11007|سایت یاران رضا]]</ref> | دقایقی قبل از مراسم تشییع پیکر ، یکی از برادرانی که از جبهه برگشته بودند ، بسته ای ار از شهید محمّد زنگویی دادند که شما فکر می کنید که این انسان بخدا پیوسته ، چه برای شما پیام دارد ؟ در این بسته آن چیز قابل ذکرش سفارش به خواندن نماز شب بودیک شب من مریض شدم و برادرم محمود پای برهنه رفت منزل همسایه زنگ زد به بیمارستان سپاه. آمبولانس آمد و مرا به بیمارستان بردند و برادرم یازده پزشک بر بالین من آورد و من زندگی خود را از ایشان می دانم.<ref>[[ http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11007|سایت یاران رضا]]</ref> | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۱۶ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۹
کد شهید: 6115030 تاریخ تولد : نام : محمود محل تولد : بیرجند نام خانوادگی : زنگوئی تاریخ شهادت : 1361/02/10 نام پدر : رمضان مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : پاسدار یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : شمارهیک
خاطرات
دوستم محمود زنکویی برای کنترل یک خانه تیمی چندین شب به داخل یک کارتن یخچال که در کنار خیابان گذاشته شده بود می رفت و یک سوراخ ریزی کرده بود و از آن سوراخ ریز رفت و آمدها را کنترل می کرد و البته چندین شب طول کشید و داخل کارتن تا صبح صبر می کرد . چندین دفعه منافقین متوجه شده بودند که آقای محمود زنکویی در حال شناسایی آنها است و قصد ترور ایشان را داشته اند که موفق نشدند و با تیزبینی خودشان و رفقا از معرکه نجات داده شدند . دقایقی قبل از مراسم تشییع پیکر ، یکی از برادرانی که از جبهه برگشته بودند ، بسته ای ار از شهید محمّد زنگویی دادند که شما فکر می کنید که این انسان بخدا پیوسته ، چه برای شما پیام دارد ؟ در این بسته آن چیز قابل ذکرش سفارش به خواندن نماز شب بودیک شب من مریض شدم و برادرم محمود پای برهنه رفت منزل همسایه زنگ زد به بیمارستان سپاه. آمبولانس آمد و مرا به بیمارستان بردند و برادرم یازده پزشک بر بالین من آورد و من زندگی خود را از ایشان می دانم.[۱]