شهید جعفر خیابانی تنها: تفاوت بین نسخهها
Salimpour98 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده | ||
گلزار : حرممطهرامامر | گلزار : حرممطهرامامر | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
طبق گفته ی یکی از همرزمان پسرم محمد خیابانی ، گویا یکی از نیروها که در حال گشت زنی بوده متوجه حضور کموله ها در پایین دره می شود که در حال استراحت بودند . سریعاً موضوع را به فرمانده اش خبر می دهد و فرمانده آنها فرصت را برای حمله غنیمت شمرده و درخواست نیروی داوطلب می کند . جعفر نیز با وجود اینکه جزو نیروهای تدارکات و پشتیبانی بوده و کارش در رابطه با فعالیت های رزمی نبوده ولی داوطلب شرکت در این عملیات می شود و اسلحه به دوش گرفته و راهی منطقه می شود که به محض رسیدن به پایین دره یکی از افراد کموله که بر روی درخت کمین کرده بود از پشت آنها را مورد هدف قرار می دهد که نزدیک یک نفر مجروح و بقیه از جمله پسرم جعفر شهید می شوند . | طبق گفته ی یکی از همرزمان پسرم محمد خیابانی ، گویا یکی از نیروها که در حال گشت زنی بوده متوجه حضور کموله ها در پایین دره می شود که در حال استراحت بودند . سریعاً موضوع را به فرمانده اش خبر می دهد و فرمانده آنها فرصت را برای حمله غنیمت شمرده و درخواست نیروی داوطلب می کند . جعفر نیز با وجود اینکه جزو نیروهای تدارکات و پشتیبانی بوده و کارش در رابطه با فعالیت های رزمی نبوده ولی داوطلب شرکت در این عملیات می شود و اسلحه به دوش گرفته و راهی منطقه می شود که به محض رسیدن به پایین دره یکی از افراد کموله که بر روی درخت کمین کرده بود از پشت آنها را مورد هدف قرار می دهد که نزدیک یک نفر مجروح و بقیه از جمله پسرم جعفر شهید می شوند . | ||
نسخهٔ ۱۷ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۷
کد شهید: 6900613 تاریخ تولد : نام : جعفر محل تولد : مشهد نام خانوادگی : خیابانیتنها تاریخ شهادت : 1369/04/11 نام پدر : محمد مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده گلزار : حرممطهرامامر
خاطرات
طبق گفته ی یکی از همرزمان پسرم محمد خیابانی ، گویا یکی از نیروها که در حال گشت زنی بوده متوجه حضور کموله ها در پایین دره می شود که در حال استراحت بودند . سریعاً موضوع را به فرمانده اش خبر می دهد و فرمانده آنها فرصت را برای حمله غنیمت شمرده و درخواست نیروی داوطلب می کند . جعفر نیز با وجود اینکه جزو نیروهای تدارکات و پشتیبانی بوده و کارش در رابطه با فعالیت های رزمی نبوده ولی داوطلب شرکت در این عملیات می شود و اسلحه به دوش گرفته و راهی منطقه می شود که به محض رسیدن به پایین دره یکی از افراد کموله که بر روی درخت کمین کرده بود از پشت آنها را مورد هدف قرار می دهد که نزدیک یک نفر مجروح و بقیه از جمله پسرم جعفر شهید می شوند .
یادم هست زمانی که فرزندم جعفر خیابانی به مرخصی آمده بود یک روز وقتی به خانه برگشت متوجه شدم که کاپشن تنش نیست . با تعجب به او گفتم : پسرم کاپشن تنت را چه کار کردی ؟ گفت : داخل ماشین جا گذاشتم . من هم این موضوع را پیگیری نکردم تا اینکه او دوباره به جبهه رفت و یک روز اتفاقی کاپشنش را تن یک نفر مستضعف دیدم . بدون اینکه به او بی احترامی کنم گفتم : این را از کجا آوردی ؟ گفت : این را یک آدم خیر به من داد و من فهمیدم که پسرم این کاپشن را بخشیده است.[۱]