شهیدحسین داوری دولت آبادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانش‌نامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
پرش به: ناوبری، جستجو
 
سطر ۱۷: سطر ۱۷:
 
خاطره ای از پدر شهید:
 
خاطره ای از پدر شهید:
  
یک روز موقع برگشتن از کشاورزی وقتی درب منزل را زدم، پسرم در را باز کرد پس از احوال پرسی گفت: چه می کنی؟ گفتم: دیگر قدرت کار كردن ندارم و کارهایم مانده است. گفت: ناراحت نباش فردا برای کمک می آیم و با تراکتور زمین هایت را شخم می زنم. فردای آن روز به من کمک کرد و با مشکلات بسیار زمین را آماده کرد. ظهر آن روز با هم ناهار خوردیم. حال پس از چند سال هر وقت به سر زمين می روم یاد پسرم می افتم که چه فرد فعال و زرنگی بود. مانند او دیگر در فرزندانم ندارم.<ref>[[ http://www.ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/10572|پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]]</ref>
+
یک روز موقع برگشتن از کشاورزی وقتی درب منزل را زدم، پسرم در را باز کرد پس از احوال پرسی گفت: چه می کنی؟ گفتم: دیگر قدرت کار كردن ندارم و کارهایم مانده است. گفت: ناراحت نباش فردا برای کمک می آیم و با تراکتور زمین هایت را شخم می زنم. فردای آن روز به من کمک کرد و با مشکلات بسیار زمین را آماده کرد. ظهر آن روز با هم ناهار خوردیم. حال پس از چند سال هر وقت به سر زمين می روم یاد پسرم می افتم که چه فرد فعال و زرنگی بود. مانند او دیگر در فرزندانم ندارم.<ref>[http://www.ajashohada.ir/Home/MartyrDetails/10572 پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران]</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۴

شهید حسین داوری دولت آبادی

تاریخ تولد :1345/01/05 تاریخ شهادت : 1366/04/01 محل شهادت : نامشخص محل آرامگاه :اصفهان - برخوار - دولت آباد 1

زندگی نامه

شهید حسین داوری دولت آبادی در سال 1345 در شهر دولت آباد، در خانواده ای کاسب و مسلمان به دنیا آمد. پس از طی دوران کودکی در سن 7 سالگی به دبستان رفت و تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل نمود. سپس به شغل کمد و بوفه سازی روی آورد و چند سال کار کرد تا استاد شد. تا زمانی که برای سربازی به پادگان دولت آباد مراجعه و پس از ثبت نام به دوره آموزشی رفت و پس از تکمیل دوره به لشکر 81 باختران زرهی منتقل شد. از آنجا به منطقه شلمچه در قسمت توپخانه اعزام شد. او فرد فعال و مبارزی بود. پس از گذشت حدود 11 ماه مبارزه با صدامیان، در تاریخ 1366/04/01 بر اثر اصابت ترکش و موج گرفتگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به خیل شهدا پیوست.

شهید دارای اخلاق خوب و نیکو بود و با اطرافیان برخورد اسلامی داشت. به نظام اسلامی معتقد و متعهد بود. به اطرافیان به خصوص پدر و مادر خود احترام می گذاشت و همه او را دوست داشت.

روحش شاد و يادش گرامی باد

خاطرات

خاطره ای از پدر شهید:

یک روز موقع برگشتن از کشاورزی وقتی درب منزل را زدم، پسرم در را باز کرد پس از احوال پرسی گفت: چه می کنی؟ گفتم: دیگر قدرت کار كردن ندارم و کارهایم مانده است. گفت: ناراحت نباش فردا برای کمک می آیم و با تراکتور زمین هایت را شخم می زنم. فردای آن روز به من کمک کرد و با مشکلات بسیار زمین را آماده کرد. ظهر آن روز با هم ناهار خوردیم. حال پس از چند سال هر وقت به سر زمين می روم یاد پسرم می افتم که چه فرد فعال و زرنگی بود. مانند او دیگر در فرزندانم ندارم.[۱]

پانویس

  1. پایگاه اطلاع رسانی شهدای ارتش جمهوری اسلامی ایران