شهید حسین سجودی فریمان: تفاوت بین نسخهها
(←رده) |
Salimpour98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
− | خاطرات | + | ==خاطرات== |
در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ." | در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ." |
نسخهٔ ۸ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۲
کد شهید : 5905525
نام : حسین محل
نام خانوادگی : سجودیفریمانی
نام پدر : غلامعلی
تاریخ تولد:
محل تولد: مشهد
تاریخ شهادت: 1359/09/04
مکان شهادت :
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت :
شغل : یگان خدمتی :
گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است .
نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : رزمنده
گلزار : بهشترضا
خاطرات
در ارومیه بودیم و آقای سجودی برای ماموریت به مهاباد رفته بود . یک شب به منزل آمد و از من مقداری لباس در خواست کرد . من چون مقداری کمی لباس برای بچه مان و خودم و ایشان آورده بودم گفتم :" نه لباس برای خودمان هم کم است ". صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم ایشان فقط لباسهای خودش را برده است . وقتی به منزل آمد به ایشان گفتم :" در اینجا که جای ایثار نیست که شما لباسهایتان را برای مستضعفین برده اید ." ایشان گفت :" نه من برای مستضعفین لباس نبردم بلکه بعضی از شبها که کموله ها به روستا ها حمله می کنند چون معمولاً مردم خواب هستند با همان لباس خواب فرار می کنند و هوا سرد است و سرما می خوردند بهمین دلیل لباسهایم را برای آنها برده ام ."
منبع : سایت یاران رضا http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11363