شهید محمد علی سلیمانی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی «کد شهید: 6307520 تاریخ تولد : نام : محمدعلی محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : سلیم...» ایجاد کرد) |
Agbashlo98 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
− | یکی از همرزمان همسرم محمد علی نحوه ی شهادت ایشان را اینگونه برایم نقل کرد، گفت: وقتی که خواستیم عملیات را شروع کنیم رزمنده ها گفتند الان هوا تاریک است و جایی را نمی بینیم صبر کنید تا صبح شود ولی ایشان به ما گفت: آمدیم جبهه که در شرایط سخت هم ، از ملت و ناموسمان دفاع کنیم برای چه صبر کنیم که صبح شود هم مال بیت المال را می خوریم و هم عملیات در روز معنی ندارد. و وقتی عملیات را شروع کردیم ایشان در عملیات براثر اصابت گلوله مجروح شد وقتی سرش را روی زانویم گذاشتم به من گفت: مقداری کشمش و همچنین قمقمه ی آب و کیسه خوابم را به رزمنده ها بده تا از آنها استفاده کنند چون من دارم شهید می شوم و بعد از چند ثانیه به درجه رفیع شهادت نائل گشت. | + | یکی از همرزمان همسرم محمد علی نحوه ی شهادت ایشان را اینگونه برایم نقل کرد، گفت: وقتی که خواستیم عملیات را شروع کنیم رزمنده ها گفتند الان هوا تاریک است و جایی را نمی بینیم صبر کنید تا صبح شود ولی ایشان به ما گفت: آمدیم جبهه که در شرایط سخت هم ، از ملت و ناموسمان دفاع کنیم برای چه صبر کنیم که صبح شود هم مال بیت المال را می خوریم و هم عملیات در روز معنی ندارد. و وقتی عملیات را شروع کردیم ایشان در عملیات براثر اصابت گلوله مجروح شد وقتی سرش را روی زانویم گذاشتم به من گفت: مقداری کشمش و همچنین قمقمه ی آب و کیسه خوابم را به رزمنده ها بده تا از آنها استفاده کنند چون من دارم شهید می شوم و بعد از چند ثانیه به درجه رفیع شهادت نائل گشت.<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11771 سایت یاران رضا]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=11771 | + | <references /> |
نسخهٔ ۲۳ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۵
کد شهید: 6307520 تاریخ تولد : نام : محمدعلی محل تولد : سبزوار نام خانوادگی : سلیمی تاریخ شهادت : 1363/01/18 نام پدر : سلیمان مکان شهادت : غربمهابادسردشت
تحصیلات : نامشخص منطقه شهادت : شغل : یگان خدمتی : گروه مربوط : گروهی برای این شهید ثبت نشده است. نوع عضویت : سایر شهدا مسئولیت : فرماندهدستهـ ادوات گلزار :
خاطرات
یکی از همرزمان همسرم محمد علی نحوه ی شهادت ایشان را اینگونه برایم نقل کرد، گفت: وقتی که خواستیم عملیات را شروع کنیم رزمنده ها گفتند الان هوا تاریک است و جایی را نمی بینیم صبر کنید تا صبح شود ولی ایشان به ما گفت: آمدیم جبهه که در شرایط سخت هم ، از ملت و ناموسمان دفاع کنیم برای چه صبر کنیم که صبح شود هم مال بیت المال را می خوریم و هم عملیات در روز معنی ندارد. و وقتی عملیات را شروع کردیم ایشان در عملیات براثر اصابت گلوله مجروح شد وقتی سرش را روی زانویم گذاشتم به من گفت: مقداری کشمش و همچنین قمقمه ی آب و کیسه خوابم را به رزمنده ها بده تا از آنها استفاده کنند چون من دارم شهید می شوم و بعد از چند ثانیه به درجه رفیع شهادت نائل گشت.[۱]