شهید محسن حسینیان مزدور: تفاوت بین نسخهها
از دانشنامه فرهنگ ایثار , جهاد و شهادت
Ahmadzade98 (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
گلزار : بهشترضا | گلزار : بهشترضا | ||
خاطرات: | خاطرات: | ||
− | بعد از شهادت محسن شبی در خواب دیدم که در مجلس روضه ای هستم که محسن نیز حضور داشت. در پایان مجلس دیدم محسن به همراه کودکی که دست او را گرفته دم در منتظر من بود . پیش او رفتم و گفتم : محسن جان بیا به منزل خودمان برویم . گفت : نه مادرجان نمی توانم بیایم . من داماد شدم و باید با پسرم بروم. | + | بعد از شهادت محسن شبی در خواب دیدم که در مجلس روضه ای هستم که محسن نیز حضور داشت. در پایان مجلس دیدم محسن به همراه کودکی که دست او را گرفته دم در منتظر من بود . پیش او رفتم و گفتم : محسن جان بیا به منزل خودمان برویم . گفت : نه مادرجان نمی توانم بیایم . من داماد شدم و باید با پسرم بروم.<ref>[http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7331 سایت یاران رضا]</ref> |
− | + | ==پانویس== | |
− | http://yaranereza.ir/ShowSoldier.aspx?SID=7331 | + | <references /> |
==رده== | ==رده== | ||
{{ترتیبپیشفرض:محسن حسینیان مزدور}} | {{ترتیبپیشفرض:محسن حسینیان مزدور}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۴
نام : محسن نام خانوادگی : حسینیان مزدور نام پدر : علیاصغر مکان شهادت : بانه محل تولد : مشهد تاریخ شهادت : 1366/02/06 شغل : مکانیک گلزار : بهشترضا
خاطرات:
بعد از شهادت محسن شبی در خواب دیدم که در مجلس روضه ای هستم که محسن نیز حضور داشت. در پایان مجلس دیدم محسن به همراه کودکی که دست او را گرفته دم در منتظر من بود . پیش او رفتم و گفتم : محسن جان بیا به منزل خودمان برویم . گفت : نه مادرجان نمی توانم بیایم . من داماد شدم و باید با پسرم بروم.[۱]