شهیدحسین جعفرنیا: تفاوت بین نسخهها
Beiranvand97 (بحث | مشارکتها) |
Farhodi9704 (بحث | مشارکتها) (←زندگینامه) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
در تاریخ 1328/03/01 در شهرستان سروستان به دنیا آمد و در یک خانواده نظامی بزرگ شد و به دلیل شغل پدر به شهرهای مختلف مهاجرت داشتند. حسین تا کلاس چهارم ابتدایی در شهرستان سروستان بود و کلاس هشتم را در شهرستان آباده گذراند. سپس به خدمت ارتش در آمد و 15 سال در ارتش خدمت کرد و از شهرستان آباده به فسا مهاجرت نمود. | در تاریخ 1328/03/01 در شهرستان سروستان به دنیا آمد و در یک خانواده نظامی بزرگ شد و به دلیل شغل پدر به شهرهای مختلف مهاجرت داشتند. حسین تا کلاس چهارم ابتدایی در شهرستان سروستان بود و کلاس هشتم را در شهرستان آباده گذراند. سپس به خدمت ارتش در آمد و 15 سال در ارتش خدمت کرد و از شهرستان آباده به فسا مهاجرت نمود. | ||
شهید بزرگوار بسیار خوش اخلاق و مهربان بود دنیایی از صداقت، اخلاق و ایمان داشت، از تمام وابستگی ها و تعلقات دنیوی بریده و فقط به خدا عشق می ورزید، به نمازها و دعا اهمیت خاصی می داد، علاقه شدیدی به ائمه به خصوص امام حسین (علیه السلام) داشت. در زمان جنگ به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافت و جان شیرین را برای حراست از حریم و حرمت اسلام و انقلاب فدا کرد. اين سرباز رشيد ميهن، در تاریخ 1361/08/29 در منطقه گیلان غرب بر اثر اصابت ترکش به ناحيه شانه و کتف به شهادت رسید. | شهید بزرگوار بسیار خوش اخلاق و مهربان بود دنیایی از صداقت، اخلاق و ایمان داشت، از تمام وابستگی ها و تعلقات دنیوی بریده و فقط به خدا عشق می ورزید، به نمازها و دعا اهمیت خاصی می داد، علاقه شدیدی به ائمه به خصوص امام حسین (علیه السلام) داشت. در زمان جنگ به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافت و جان شیرین را برای حراست از حریم و حرمت اسلام و انقلاب فدا کرد. اين سرباز رشيد ميهن، در تاریخ 1361/08/29 در منطقه گیلان غرب بر اثر اصابت ترکش به ناحيه شانه و کتف به شهادت رسید. | ||
− | + | ||
==خاطرات== | ==خاطرات== | ||
===همسر شهید:=== | ===همسر شهید:=== | ||
وقتی شهید از سر کار برمی گشت با اخلاق خوب و گشاده رویی در خانه را باز می کرد، مهربان بود مثل یک گل شکوفا و خندان. از خانواده و زندگی راضی و خوشحال بود، وقتی به جبهه می رفت به او می گفتم: کی بر می گردی؟ می گفت: رفتنم با خودم است آمدنم با خداست، اگر برنگشتم شما را به خدا می سپارم، اگر اتفاقی برای من افتاد شما مواظب بچه ها باش و از آنها به خوبی مواظبت کن که ادامه دهنده راه من باشند. | وقتی شهید از سر کار برمی گشت با اخلاق خوب و گشاده رویی در خانه را باز می کرد، مهربان بود مثل یک گل شکوفا و خندان. از خانواده و زندگی راضی و خوشحال بود، وقتی به جبهه می رفت به او می گفتم: کی بر می گردی؟ می گفت: رفتنم با خودم است آمدنم با خداست، اگر برنگشتم شما را به خدا می سپارم، اگر اتفاقی برای من افتاد شما مواظب بچه ها باش و از آنها به خوبی مواظبت کن که ادامه دهنده راه من باشند. | ||
منبع سایت نوید شاهد | منبع سایت نوید شاهد |
نسخهٔ ۳ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۹
شهید حسین جعفرنیا
زندگینامه
در تاریخ 1328/03/01 در شهرستان سروستان به دنیا آمد و در یک خانواده نظامی بزرگ شد و به دلیل شغل پدر به شهرهای مختلف مهاجرت داشتند. حسین تا کلاس چهارم ابتدایی در شهرستان سروستان بود و کلاس هشتم را در شهرستان آباده گذراند. سپس به خدمت ارتش در آمد و 15 سال در ارتش خدمت کرد و از شهرستان آباده به فسا مهاجرت نمود. شهید بزرگوار بسیار خوش اخلاق و مهربان بود دنیایی از صداقت، اخلاق و ایمان داشت، از تمام وابستگی ها و تعلقات دنیوی بریده و فقط به خدا عشق می ورزید، به نمازها و دعا اهمیت خاصی می داد، علاقه شدیدی به ائمه به خصوص امام حسین (علیه السلام) داشت. در زمان جنگ به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافت و جان شیرین را برای حراست از حریم و حرمت اسلام و انقلاب فدا کرد. اين سرباز رشيد ميهن، در تاریخ 1361/08/29 در منطقه گیلان غرب بر اثر اصابت ترکش به ناحيه شانه و کتف به شهادت رسید.
خاطرات
همسر شهید:
وقتی شهید از سر کار برمی گشت با اخلاق خوب و گشاده رویی در خانه را باز می کرد، مهربان بود مثل یک گل شکوفا و خندان. از خانواده و زندگی راضی و خوشحال بود، وقتی به جبهه می رفت به او می گفتم: کی بر می گردی؟ می گفت: رفتنم با خودم است آمدنم با خداست، اگر برنگشتم شما را به خدا می سپارم، اگر اتفاقی برای من افتاد شما مواظب بچه ها باش و از آنها به خوبی مواظبت کن که ادامه دهنده راه من باشند. منبع سایت نوید شاهد